🌺🍃 نامه ۶ نهجالبلاغه:
👈 استدلال برای مشروعیت خلافت👇
نامه اى از آن حضرت (ع) به معاويه:
اين مردمى كه با ابو بكر و عمر و عثمان بيعت كرده بودند، به همان شيوه با من بيعت كردند. پس آن را كه حاضر است، نرسد كه ديگرى را اختيار كند و آن را كه غايب بوده است نرسد كه آنچه حاضران پذيرفته اند نپذيرد. شورا از آن مهاجران و انصار است. اگر آنان بر مردى همرأى شدند و او را امام خواندند، كارشان براى خشنودى خدا بوده است، و اگر كسى از فرمان شورا بيرون آمد و بر آن عيب گرفت يا بدعتى نهاد بايد او را به جمعى كه از آن بيرون شده است باز آورند. اگر سر برتافت با او پيكار كنند، زيرا راهى را برگزيده كه خلاف راه مؤمنان است و خدا نيز در گردن او كند، گناه آنچه را خود متولى آن شده است.
اى معاويه، به جان خودم سوگند، كه اگر به ديده خرد بنگرى، نه از روى هوا و هوس، در خواهى يافت كه من از هر كس ديگر از كشتن عثمان بيزارتر بودم و من از آن كنارى جسته بودم، مگر آنكه بخواهى جنايت را به گردن من نهى و چيزى را كه بر تو آشكار است پنهان دارى. و السلام.
@nahgolbalagh
🌺🍃 حکمت ۶ نهجالبلاغه:
🤔 ارزشهاى رازدارى و خوشرويي 😕
وَ قَالَ [عليه السلام] صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوبِ وَ رُوِيَ أَنَّهُ قَالَ فِى الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَيْضاً الْمَسْأَلَةُ خِبَاءُ الْعُيُوبِ وَ مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ .
و درود خدا بر او ، فرمود :
✔️❤️ سينه خردمند صندوق راز اوست و
✔️🙂🙂 خوشرويى وسيله دوست يابى ، و
✔️❗️شكيبايى ، گورستان پوشاننده عيب هاست . و يا فرمود :
✔️⁉️پرسش كردن وسيله پوشاندن عيبهاست ، و
✔️😠😠 انسان از خود راضى ، دشمنان او فراوانند.
@ahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۷ نهجالبلاغه:
و من كتاب منه (علیه السلام) إليه أيضا:
أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ أَتَتْنِي مِنْكَ مَوْعِظَةٌ مُوَصَّلَةٌ وَ رِسَالَةٌ مُحَبَّرَةٌ، نَمَّقْتَهَا بِضَلَالِكَ وَ أَمْضَيْتَهَا بِسُوءِ رَأْيِكَ، وَ كِتَابُ امْرِئٍ لَيْسَ لَهُ بَصَرٌ يَهْدِيهِ وَ لَا قَائِدٌ يُرْشِدُهُ، قَدْ دَعَاهُ الْهَوَى فَأَجَابَهُ وَ قَادَهُ الضَّلَالُ فَاتَّبَعَهُ، فَهَجَرَ لَاغِطاً وَ ضَلَّ خَابِطاً.
وَ [مِنْ هَذَا الْكِتَابِ] مِنْهُ:
لِأَنَّهَا بَيْعَةٌ وَاحِدَةٌ لَا يُثَنَّى فِيهَا النَّظَرُ وَ لَا يُسْتَأْنَفُ فِيهَا الْخِيَارُ، الْخَارِجُ مِنْهَا طَاعِنٌ وَ الْمُرَوِّي فِيهَا مُدَاهِن.
نامه اى ديگر از آن حضرت (ع) به معاويه:
اما بعد، اندرزنامه اى از تو به من رسيد با جمله هايى بربافته و عباراتى كه به ضلالت خويش آراسته بودى و از روى بدانديشى روانه كرده بودى. اين نامه، نامه كسى است كه نه خود ديده بينا دارد تا راه هدايت را به او نشان دهد، و نه او را رهبرى است كه راهش بنمايد. هوا و هواس او را فراخوانده و او نيز پاسخش گفته و ضلالت رهنمونش گشته و او نيز متابعتش نموده. هذيانى در هم آميخته، گم گشته و به خطا رفته است.
و از اين نامه:
بيعت كردن فقط يك بار است و دوباره در آن نظر نتوان كرد. گزينش از سر گرفته نشود. هر كه از بيعت بيرون رود، طعن زننده است، و هر كه در پذيرفتنش درنگ كند و دو دلى نشان دهد، منافق است.
@nahgolbalagh
🌺🍃 حكمت ۷ نهج البلاغه:
ايثار
وَ الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِى عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ فِى آجَالِهِمْ .
✔️ صدقه دادن دارويى ثمر بخش است ، و كردار بندگان در دنيا ، فردا در پيش روى آنان جلوه گر است.
https://telegram.me/nahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۸ نهجالبلاغه:
و من كتاب له (علیه السلام) إلى جرير بن عبد الله البجلي لَمّا أرسله إلى معاوية:
أَمَّا بَعْدُ، فَإِذَا أَتَاكَ كِتَابِي فَاحْمِلْ مُعَاوِيَةَ عَلَى الْفَصْلِ وَ خُذْهُ بِالْأَمْرِ الْجَزْمِ، ثُمَّ خَيِّرْهُ بَيْنَ حَرْبٍ مُجْلِيَةٍ أَوْ سِلْمٍ مُخْزِيَةٍ؛ فَإِنِ اخْتَارَ الْحَرْبَ فَانْبِذْ إِلَيْهِ وَ إِنِ اخْتَارَ السِّلْمَ فَخُذْ بَيْعَتَهُ، وَ السَّلَام.
نامه اى از آن حضرت (ع) به جرير بن عبد الله البجلى هنگامى كه او را نزد معاويه فرستاده بود:
اما بعد. چون نامه من به تو رسد، معاويه را وادار كه كارش را با ما يكسره كند و بخواه كه به طور جزم تصميم بگيرد. آن گاه مخيّرش كن ميان جنگى كه مردم را از خانههايشان براند يا صلحى كه به خوارى بپذيرد. اگر جنگ را اختيار كرد، همانند خودش عمل كن و اعلان جنگ نماى و اگر صلح را اختيار كرد، از او بيعت بستان. والسلام.
@ahgolbalagh
🌺🍃 حكمت ۸ نهجالبلاغه:
😳شگفتىهاى تن آدمي😳
اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ
از ويژگى هاى انسان در شگفتى مانيد ، كه :
يَنْظُرُ بِشَحْمٍ
با پاره اى " پى " مىنگرد ،
وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ
و با " گوشت " سخن مىگويد .
وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ
و با " استخوان " مىشنود ،
وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ .
و از " شكافى " نَفس مىكشد!!
@nahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۹ نهجالبلاغه:
(نامه به معاويه در سال 36 هجرى كه شخصى به نام ابو مسلم آن را برد)
1️⃣ افشاى دشمنى هاى قريش و استقامت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
#خويشاوندان_ما_از_قريش مىخواستند پيامبرمان صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بكشند، و ريشه ما را در آورند و در اين راه انديشهها از سرگذراندند، و هر چه خواستند نسبت به ما انجام دادند و زندگى خوش را از ما سلب كردند، و با ترس و وحشت به هم آميختند، و ما را به پيمودن كوههاى صعب العبور مجبور كردند، و براى ما آتش جنگ افروختند، امّا خدا خواست كه ما پاسدار دين او باشيم، و شر آنان را از حريم دين باز داريم. مؤمن ما در اين راه خواستار پاداش بود، و كافر ما از خويشاوندان خود دفاع كرد، ديگر افراد قريش كه ايمان مىآوردند و از تبار ما نبودند، هر گاه آتش جنگ زبانه مىكشيد، و دشمنان هجوم مىآوردند يا به وسيله هم پيمانهايشان و يا با نيروى قوم و قبيله شان حمايت مىشدند در امان بودند. پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اهل بيت خود را پيش مىفرستاد تا به وسيله آنها، اصحابش را از سوزش شمشيرها و نيزهها حفظ فرمايد، چنانكه عبيدة بن حارث در جنگ بدر، و حمزه در احد، و جعفر در موته، شهيد شدند. كسانى هم بودند كه اگر مىخواستم نامشان را مىآوردم، آنان دوست داشتند چون شهيدان اسلام، شهيد گردند، امّا مقدّر چنين بود كه زنده بمانند، و مرگشان به تأخير افتاد. شگفتا از روزگار كه مرا همسنگ كسى قرار داده كه چون من پيشقدم نبوده، و مانند من سابقه در اسلام و هجرت نداشته است، كسى را سراغ ندارم چنين ادّعايى كند، مگر ادّعا كنندهاى كه نه من او را مىشناسم و نه فكر مى كنم خدا، او را بشناسد در هر حال خدا را سپاسگزارم.
2️⃣ افشاى ادّعاى دروغين معاويه در خونخواهى عثمان
اينكه از من خواستى تا قاتلان عثمان را به تو بسپارم، پيرامون آن فكر كردم و ديدم كه توان سپردن آنها را به تو يا غير تو ندارم. سوگند به جان خودم اگر دست از گمراهى و تفرقه برندارى، به زودى آنها را خواهى يافت كه تو را مىطلبند، بى آن كه تو را فرصت دهند تا در خشكى و دريا و كوه و صحرا، زحمت پيدا كردنشان را بر خود هموار كنى. و اگر در جستجوى آنان بر آيى بدان كه شادمان نخواهى شد، و ملاقات با آنان تو را خوشحال نخواهد كرد، و درود بر اهل آن.
@ahgolbalagh
🌺🍃 نامه ۱۰ نهجالبلاغه:
(نامه ديگرى به معاويه در سرزمين صفین در سال 36 هجرى پيش از آغاز نبرد)
1️⃣ افشاى چهره معاويه
چه خواهى كرد، آنگاه كه جامه هاى رنگين تو كنار رود، جامه هايى كه به زيباييهاى دنيا زينت شده است دنيا تو را با خوشى هاى خود فريب داده، تو را به سوى خود خواند،
و تو به دعوت آن پاسخ دادى، فرمانت داد و اطاعت كردى. همانا به زودى تو را وارد ميدان خطرناكى مى كند كه هيچ سپر نگهدارنده اى نجاتت نمى دهد. اى معاويه از اين كار دست بكش، و آماده حساب باش، و آماده حوادثى باش كه به سراغ تو مى آيد. به گمراهان فرو مايه، گوش مسپار اگر چنين نكنى به تو اعلام مى دارم كه در غفلت زدگى قرار گرفته اى، همانا تو ناز پرورده اى هستى كه شيطان بر تو حكومت مى كند، و با تو به آرزوهايش مى رسد، و چون روح و خون در سراسر وجودت جريان دارد. معاويه از چه زمانى شما زمامداران امّت و فرمانده هان ملّت بوديد نه سابقه درخشانى در دين، و نه شرافت والايى در خانواده داريد. پناه به خدا مى برم از گرفتار شدن به دشمنى هاى ريشه دار تو را مى ترسانم از اينكه به دنبال آرزوها تلاش كنى، و آشكار و نهانت يكسان نباشد.
2️⃣ پاسخ به تهديد نظامى
معاويه مرا به جنگ خوانده اى، اگر راست مى گويى مردم را بگذار و به جنگ من بيا، و دو لشكر را از كشتار باز دار، تا بدانى پرده تاريك بر دل كدام يك از ما كشيده، و ديده چه كس پوشيده است من ابو الحسن، كشنده جدّ و دايى و برادر تو در روز نبرد بدر، مى باشم كه سر آنان را شكافتم، امروز همان شمشير با من است، و با همان قلب با دشمنانم ملاقات مى كنم، نه بدعتى در دين گذاشته، و نه پيامبر جديدى برگزيده ام، من بر همان راه راست الهى قرار دارم كه شما با اختيار رهايش كرده، و با اكراه پذيرفته بوديد
3️⃣ پاسخ به خونخواهى دروغين معاويه
خيال كردى به خونخواهى عثمان آمده اى در حالى كه مى دانى خون او به دست چه كسانى ريخته شده است. اگر راست مى گويى از آنها مطالبه كن همانا من تو را در جنگ مى نگرم كه چونان شتران زير بار سنگين مانده، فرياد و ناله سر مى دهى، و مى بينم كه لشكريانت با بى صبرى از ضربات پياپى شمشيرها، و بلاهاى سخت، و بر خاك افتادن مداوم تن ها، مرا به كتاب خدا مىخوانند در حالى كه لشكريان تو، كافر و بيعت كنندگان پيمان شكنند
@ahgolbalagh