🔸مدرسه نهج البلاغه🔸
#خاطرات_مسترهمفر (قسمت هفتم): من می خواستم ترس انجام کارهای مخالف اعتقادات را در او از بین ببرم. فو
#خاطرات_مستر_همفر (قسمت هشتم):
🔹...کوشیدم این روح را در او بدمم که غیر از شیعه و سنی خود #راه_سومی را برگزیند؛
او این پیشنهاد را با دل و جان پذیرفت زیرا با غرور و آزاد اندیشی وی سازگار بود.
با او عهد برادری بستم و از آن هنگام من همواره حتی در سفرها با او بودم.
می خواستم نهالی را که بهترین روزهای جوانیم را صرف آن کرده بودم، به برنشسته ببینم.
((وی آن چنان خود را با او صمیمی کرده بود که حتی لباس وخوراک او را هم تامین می نمود و وهاب تمام و کمال عنان اختیار خود را به وی سپرده بود.))
☑ هر ماه نتایج را به لندن می فرستادم و پاسخ به اندازه ی کافی تشویق کننده بود....
🔹دراین روزها از لندن دستوراتی رسید که من راهی کربلا و نجف شوم؛
این دو شهر کعبه ی آرزوهای شیعیان و #مرکز_علم و #معنویت آنهاست.
چهار ماه درآنجا ماندم و یک #گزارش صد صفحه ای به نماینده وزارت در بغداد سپردم؛
به هنگام ترک بصره و سفر به کربلا و نجف از سرنوشت شیخ محمد عبدالوهاب بسیار نگران بودم؛
می ترسیدم راهی را که برایش انتخاب کرده بودم رها کند، زیرا او #رنگ_به_رنگ و #تندخو بود.
( در لندن متوجه شدم که در سفر او به ایران که به سفارش من برای آشنایی هر چه بیشتر #ایرانیان و #شیعیان صورت گرفته بود توسط شخصی با نام مستعار عبدالکریم که خود را برادر من جا زده بود و صفیه و زنی #یهودی با نام آسیه که از مزدوران وزارت بود تحت نظر و تربیت قرار داشت.)
🔹پس از نجف به بغداد و از آنجا به لندن بازگشتم.
در لندن دبیر کل بسیار از عملکرد من شادمان بود و وزیر از به چنگ آوردن محمد بسیار شادمان بود و گفت او #گمشده ی وزارت است... و تو سزاوار دریافت بالاترین نشانهای وزارتی...
به همین مناسبت وزیر گفت که دو راز بزرگ را برتو خواهیم گفت که در مأموریت های بعدی تو مفید خواهد بود.
دبیرکل دستم راگرفت و به یکی از اتاق های وزارت برد که درآنجا چیز #شگفتی دیدم....
↩️ ادامه_دارد...
@nahj_110
🔸مدرسه نهج البلاغه🔸
#ماندگار_ی_انقلاب_اسلامی #تمدن_نوین_اسلامی #نهج_البلاغه_کتاب_تدوین_شده_انقلاب #قسمت_هفدهم 👈 انقلاب
#ماندگار_ی_انقلاب_اسلامی
#تمدن_نوین_اسلامی
#نهج_البلاغه_کتاب_تدوین_شده_انقلاب
#قسمت_هجدهم
#ایرانیان
#انقلاب_جهانی_اسلام
👈 در سفینه البحار ماده ی «ولی» مینویسد: امام علی (علیه السلام ) (در یک روز جمعه بر روی یک منبر آجری خطبه میخواند، اشعث بن قیس کندی رسید و گفت یا امیرالمومنین این «سرخرویان» (یعنی #ایرانیان) جلو روی تو بر ما غلبه کردهاند و تو جلو اینها را نمیگیری، سپس در حالی که خشم گرفته بود گفت امروز من نشان خواهم داد که عرب چکاره است.
علی علیهالسلام فرمود: «این شکم گنده ها خودشان روزها در بستر نرم استراحت میکنند و آنها (موالی و ایرانیان) روزهای گرم به خاطر #خدا فعالیت میکنند و آنگاه از من میخواهند که آنها را طرد کنم تا از ستمکاران باشم، قسم به خدا که دانه را شکاف و آدمی را آفرید که از رسول خدا شنیدم که فرمود:
والله لیضربنکم علی الدین عودا کما ضربتموهم علیه بدوا
«به خدا قسم همچنانکه در ابتدا شما #ایرانیان را به خاطر #اسلام با شمشیر خواهید زد، بعد ایرانیان شما را با شمشیر به خاطر #اسلام خواهند زد » .
1.سفینه البحار جلد 2 صفحهی 693
👈 امام باقر (علیه السلام ) در ذیل آیه آخر از سوره محمد (صلی الله علیه واله ) که دارد:
و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم ثم لا یکونوا امثالکم:
«یعنی اگر شما به قرآن پشت کنید گروهی دیگر جای شما را خواهند گرفت که مانند شما نباشند»
امام میفرمایند «منظور از قوم دیگر، موالی (ایرانیان) هستند»
2. خدمات متقابل اسلام و ایران ص 43
↩️ ادامه دارد ....
🔰 کانال نهج البلاغه ای ها جنوب غرب استان تهران
http://eitaa.com/joinchat/2586116099C5cfbd7766d