✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۲۱"
#نامه۵۳
"تَرابُطُ الطَّبَقَاتِ بَعضُهُم بِبَعضِِ"
"پیوند گروههای اجتماعی با یکدیگر"
"فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اَللَّهِ حُصُونُ اَلرَّعِيَّةِ وَ زَيْنُ اَلْوُلاَةِ وَ عِزُّ اَلدِّينِ وَ سُبُلُ اَلْأَمْنِ وَ لَيْسَ تَقُومُ اَلرَّعِيَّةُ إِلاَّ بِهِمْ."
پس سپاهيان به فرمان خدا، پناهگاه استوار مردم و زينت و وقار زمامداران، شكوه دين و راههاى تحقّق امنيّت كشورند. امور مردم جز با سپاهيان استوار نگردد.
"ثُمَّ لاَ قِوَامَ لِلْجُنُودِ إِلاَّ بِمَا يُخْرِجُ اَللَّهُ لَهُمْ مِنَ اَلْخَرَاجِ اَلَّذِي يَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى جِهَادِ عَدُوِّهِمْ وَ يَعْتَمِدُونَ عَلَيْهِ فِيمَا يُصْلِحُهُمْ وَ يَكُونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ."
و پايدارى سپاهيان جز به خراج و ماليات مردم انجام نمىشود، كه با آن براى جهاد با دشمن تقويت گردند و براى اصلاح امور خويش به آن تكيّه كنند و نيازمندىهاى خود را برطرف سازند.
💠 شرح نامه
📍امام -عليهالسّلام- در اين چند جملۀ كوتاه، پنج اثر مثبت و نتيجۀ پربار براى وجود لشكريان مؤمن بيان مىفرمايد. نخست اينكه آنها دژهاى مردماند. اشاره به اينكه براى محفوظ ماندن از آسيب دشمنان و خطرات آنها پناهگاهى لازم است و آن پناهگاه لشكريان مقتدرند، زيرا هرگونه ضعف و فتور در آنها سبب طمع دشمنان مىشود و انواع مشكلات را براى جامعۀ مسلمين پديد مىآورد. در گذشتۀ تاريخ نظر به اينكه سلاحها بسيار ساده و ابتدايى بود، وجود دژهاى محكم مىتوانست جلوى بسيارى از آسيبها را بگيرد، هرچند امروز با وجود هواپيماهاى جنگى و موشكها و توپهاى دوربرد، دژها كارآيى چندانى ندارند. در جملۀ دوم آن را زينت زمامداران مىشمرد، زيرا زمامدارى در نظر مردم محترم است كه صاحب قدرت و نفوذ باشد و قدرت و نفوذ در درجۀ اوّل از طريق لشكرى نيرومند و سر بر فرمان حاصل مىشود. جملۀ سوم كه لشكر نيرومند را سبب عزت و قدرت دين مىشمرد، اشارۀ روشنى به اين حقيقت دارد كه امور معنوى مردم نيز بدون وجود ارتشى نيرومند سامان نمىپذيرد؛ بخش مهمى از امر به معروف و نهى از منكر، احقاق حقوق و اجراى حدود و بسط و گسترش عدل و داد نياز به قدرت و نيرو دارد، آن هم وابسته به لشكرى نيرومند است.
📍 از تاريخ اسلام استفاده مىشود كه در عصر رسول خدا سپاه و لشكر به شكل يك قشر ممتاز و جداگانه وجود نداشت، بلكه به هنگام نياز براى مقابله با دشمن، پير و جوان، كوچك و بزرگ كه قدرت داشتند سلاح بردارند اسلحه بر مىداشتند و همراه پيامبر به سوى ميدان نبرد مىشتافتند. غالباً سلاح را خود تهيه مىكردند و مركب سوارى نيز از خودشان بود. البته قبل از حركت به سوى ميدان، پيامبر دستور مىداد آذوقۀ لشكر را از طريق زكات و تبرعاتى كه افراد داشتند تهيه كنند. ولى در زمانهاى بعد كه حكومت اسلام گسترش يافت و چارهاى جز مقابله با لشكريان سازمان يافتۀ دشمنان نداشتند، مسلمانان ناچار شدند به سپاه اسلام سازمان دهند و پادگانهايى براى آنها فراهم سازند. اصولاً شهر كوفه به عنوان «كوفة الجند» شمرده مىشد كه خود يك پادگان بزرگ بود. البته در مواقع حساس افراد عادى نيز به سپاهيان مىپيوستند و به عنوان جهاد فى سبيل اللّٰه كه وظيفۀ همۀ افراد قادر بر جهاد است در كنار سپاهيان مىايستادند. به هر حال يك چنين گروهى كه خود را آمادۀ فداكارى براى حفظ حوزۀ اسلام كرده است بايد از نظر معيشت فارغالبال باشد، لذا در اسلام، ماليات خاصى به نام خراج و همچنين سهمى از زكات به عنوان فى سبيل اللّٰه براى آنها قرار داده شده است. جملههاى سه گانهاى كه در سخن امام آمده مىتواند اشاره به نيازهاى مختلف سپاهيان باشد جملۀ «الَّذِينَ يَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى جِهَادِ عَدُوِّهِمْ» اشاره به نيازهاى مربوط به ميدان جنگ از قبيل سلاح و مركب است.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: سید کاظم، ارفع
شرح: ناصر، مکارم شیرازی
بخش: بیست و یکم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۲۲"
#نامه۵۳
"تَرابُطُ الطَّبَقَاتِ بَعضُهُم بِبَعضِِ"
"پیوند گروههای اجتماعی با یکدیگر"
"ثُمَّ لاَ قِوَامَ لِهَذَيْنِ اَلصِّنْفَيْنِ إِلاَّ بِالصِّنْفِ اَلثَّالِثِ مِنَ اَلْقُضَاةِ وَ اَلْعُمَّالِ وَ اَلْكُتَّابِ لِمَا يُحْكِمُونَ مِنَ اَلْمَعَاقِدِ وَ يَجْمَعُونَ مِنَ اَلْمَنَافِعِ وَ يُؤْتَمَنُونَ عَلَيْهِ مِنْ خَوَاصِّ اَلْأُمُورِ وَ عَوَامِّهَا"
سپس سپاهيان و مردم، جز با گروه سوم یعنی قضات، كارگزاران دولت و نويسندگان حكومت نمىتوانند پايدار باشند.؛ چرا که آنان قراردادها و معاملات را استوار مىكنند و آنچه به سود مسلمانان است فراهم مىآورند و نیز در كارهاى عمومى و خصوصى مورد اعتماد هستند.
💠 شرح نامه
📍 امام در اين عبارت سه گروه از گروههاى اجتماعى را در یک صنف ادغام كرده و به عنوان صنف سوم در مقابل دو صنف پيشين؛ يعنى سپاهيان و جمعآورى كنندگان خراج قرار داده و براى هر كدام از اين سه گروه يك اثر مهم اجتماعى ذكر كرده است. در مورد قضات مىفرمايد: آنها قراردادها را استحكام مىبخشند، زيرا اگر نظارت آنها نباشد ممكن است بسيارى از مردم از تعهدات خود سرباز زنند؛ ولى وجود محاكم عدل سبب مىشود تخلّف نكنند، زيرا از طرف محاكم تحت تعقيب قرار مىگيرند و گرفتار مجازات مىشوند.
براى عمّال؛ يعنى كارگزاران و فرمانداران و بخشداران مسألۀ نظارت بر جمع منافع را ذكر فرموده. درست است كه مأموران گردآورى ماليات و خراج به دنبال جمع آن هستند؛ ولى ناظر بر اعمال آنها عاملان يعنى فرمانداران و بخشدارانند.
فايدۀ وجودى كتاب را اين شمرده كه آنها در ضبط امور عام و خاص و درآمدها و هزينههاى كشور اسلام مورد اطمينانند.
هنگامى كه اين سه گروه دست به دست هم دهند امر خراج و ماليات اصلاح مىشود و با اصلاح آن، امور سپاه سامان مىپذيرد.
بعضى از شارحان نهجالبلاغه چنين تصور كردهاند كه اين سه گروه یک گروهاند و خلاصه در قضات و كاركنان آنها مىشوند و آنچه در جملههاى سهگانه آمده به قضات باز مىگردد؛ در حالى كه به يقين آنها سه گروه اجتماعى هستند كه قبلا هم امام به آنها اشاره فرموده و در اينجا نيز براى هر یک وظيفه و برنامهاى ذكر كرده است؛ این سه گروه با هم ارتباط نزدیک و تنگاتنگ دارند و به همين دليل به عنوان صنف ثالث ذكر شدهاند.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: سید کاظم، ارفع
شرح: ناصر، مکارم شیرازی
بخش: بیست و دوم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۲۳"
#نامه۵۳
"تَرابُطُ الطَّبَقَاتِ بَعضُهُم بِبَعضِِ"
"پیوند گروههای اجتماعی با یکدیگر"
"وَ لاَ قِوَامَ لَهُمْ جَمِيعاً إِلاَّ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي اَلصِّنَاعَاتِ فِيمَا يَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ مِنْ مَرَافِقِهِمْ وَ يُقِيمُونَهُ مِنْ أَسْوَاقِهِمْ وَ يَكْفُونَهُمْ مِنَ اَلتَّرَفُّقِ بِأَيْدِيهِمْ مَا لاَ يَبْلُغُهُ رِفْقُ غَيْرِهِمْ"
و گروههاى ياد شده بدون بازرگانان، و صاحبان صنايع نمىتوانند دوام بياورند، زيرا آنان وسائل زندگى را فراهم مىآورند، و در بازارها عرضه مىكنند، و بسيارى از وسايل زندگى را با دست مىسازند كه از توان ديگران خارج است.
💠 شرح نامه
📍آنگاه امام عليه السلام پيوند گروه ديگرى را با اصناف گذشته بيان كرده مىفرمايد: «همۀ اين گروهها نيز بدون تجار و پيشهوران و صنعتگران سامان نمىيابند (زيرا) آنها (تجار و صنعتگران) وسايل زندگى ايشان (گروههاى پيشين) را جمعآورى كرده و در بازارها عرضه مىكنند و (گروهى از آنان) وسايل و ابزارى را با دست خود مىسازند كه ديگران قادر به آن نيستند»؛ (وَ لَا قِوَامَ لَهُمْ جَمِيعاً إِلَّا بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ، فِيمَا يَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ مِنْ مَرَافِقِهِمْ ، وَ يُقِيمُونَهُ مِنْ أَسْوَاقِهِمْ وَ يَكْفُونَهُمْ مِنَ التَّرَفُّقِ بِأَيْدِيهِمْ مَا لَا يَبْلُغُهُ رِفْقُ غَيْرِهِمْ). روشن است كه جملۀ «فِيمَا يَجْتَمِعُونَ. ..» و «يُقِيمُونَهُ مِنْ أَسْوَاقِهِمْ» اشاره به تجار و پيشهوران است كه كار آنان جمعآورى مواد مورد نياز مردم از مناطق دور و نزديك و عرضه كردن آنها در بازارها و گذاشتن آنها در اختيار مصرف كنندگان است؛
📍 ولى جملۀ «وَ يَكْفُونَهُمْ مِنَ التَّرَفُّقِ بِأَيْدِيهِمْ...» اشاره به صنعتگران است كه آنها با تلاش و رنج و زحمت وسايل مورد نياز مردم را با دستهاى خود -البته طبق شرايط آن زمان- ساخته و پرداخته و در اختيار نيازمندان مىگذارند. ممكن است بعضى چنين پندارند كه تجار نقش مهمى در زندگى انسانها ندارند؛ نه كار توليدى انجام مىدهند و نه زراعت و دامدارى و صنعت. چگونه امام آنها را از اركان جامعه شمرده است؟ ولى اگر تاجر، انسانى وظيفهشناس باشد به يقين كارهاى مهمى را انجام مىدهد، زيرا از يك سو در هر منطقهاى از جهان چيزهايى است كه در مناطق ديگر يافت نمىشود. اگر همۀ مردم روى زمين بخواهند از همۀ بركات الهى استفاده كنند بايد گروهى انتقال اين مواد مورد نياز را از نقطهاى به نقطۀ ديگر به عهده بگيرند و اين گروه همان تجارند. از سويى ديگر حتى در موادى كه در يك شهر و يك استان توليد مىشود، توليدكنندگان غالباً توانايى ندارند آنچه را توليد كردهاند شخصاً به بازار بياورند و خردهفروشى كنند و به اصطلاح از توليد به مصرف برسانند، بلكه ناچارند محصولات خود را يكجا به كسى كه سرمايۀ كافى دارد بفروشند و آن شخص به پيشهوران جزء بدهد و پيشهوران به طور خردهفروشى به مردم عرضه دارند از سوى سوم بسيارى از توليدات كشاورزى و دامى و صنعتى است كه ممكن است در محل توليد قابل جذب نباشد و بايد آنها را جمعآورى كرده در بازارهاى دنيا عرضه كنند، لذا گروهى بايد كار صادرات را به عهده بگيرند و اين گروه همان تجارند به خصوص در محصولاتى كه حفظ و ذخيره و نگهدارى آنها احتياج به انبارهاى مجهز دارد كه از عهدۀ توليد كنندگان خارج است.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: سید کاظم، ارفع
شرح: ناصر، مکارم شیرازی
بخش: بیست و سوم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۲۴"
#نامه۵۳
"تَرابُطُ الطَّبَقَاتِ بَعضُهُم بِبَعضِِ"
"پیوند گروههای اجتماعی با یکدیگر"
"ثُمَّ اَلطَّبَقَةُ اَلسُّفْلَى مِنْ أَهْلِ اَلْحَاجَةِ وَ اَلْمَسْكَنَةِ اَلَّذِينَ يَحِقُّ رِفْدُهُمْ وَ مَعُونَتُهُم وَ فِي اَللَّهِ لِكُلٍّ سَعَةٌ وَ لِكُلٍّ عَلَى اَلْوَالِي حَقٌّ بِقَدْرِ مَا يُصْلِحُهُ وَ لَيْسَ يَخْرُجُ اَلْوَالِي مِنْ حَقِيقَةِ مَا أَلْزَمَهُ اَللَّهُ مِنْ ذَلِكَ إِلاَّ بِالاِهْتِمَامِ وَ اَلاِسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ وَ تَوْطِينِ نَفْسِهِ عَلَى لُزُومِ اَلْحَقِّ وَ اَلصَّبْرِ عَلَيْهِ فِيمَا خَفَّ عَلَيْهِ أَوْ ثَقُلَ"
بعد از اينها طبقه پائين جامعه هستند كه نيازمند و دردمند مىباشند، همانهايى كه يارى و كمك كردن به ايشان ضرورى است و در دستورات الهى در بارۀ وسعتدادن به وضعيت معيشتى آنان سفارش شده است و براى هر يك از ايشان حقّى به اندازهاى كه كارهايشان را اصلاح كند به عهده زمامدار گذارده شده و اين طور نيست كه رئيس حكومت بتواند از عهدۀ حقيقت آنچه پروردگار مقرر فرموده برآيد. مگر با سعى و كوشش و مدد خواستن از حضرت او و آماده كردن خويش بر اين كه حق را به كار بندد و شكيبايى در برابر همه امور خواه آسان و يا سنگين و سخت.
💠 شرح نامه
📍دستۀ پنجم: طبقۀ پايين جامعه كه از مردم نيازمند و تهىدست تشكيل مىشود، و به جهت نيازمندى به ايشان توجه داده است در عبارت: الّذين يحقّ رفدهم و معونتهم (كسانى كه كمك و بخشش به آنها لازم است) توضيح مطلب آن كه كمك و بخشش بدانها باعث جلب نظر و پشتيبانى آنها از كسى مىشود كه بدانها يارى و كمك رسانده، و به وسيلۀ آنهاست كه رحمت خدا نازل مىشود و همواره بركت از جانب خداوند به شهروندان مىرسد، و به پاداش اخروى نائل مىگردند، بنابراين، نياز به اين دسته از مردم، ايجاب مىكند تا به آنها كمك و يارى شود.
📍 پس از آن كه امام -عليهالسّلام- به دليل احتياج به تمام قشرهاى مردم، اشاره كرد، آن گاه مىفرمايد: براى هر كدام از اين طبقات مردم، نزد خداوند، رفاه و گشايشى مقدّر است، يعنى در ذات خدا و در عنايت و لطف پروردگار ملحوظ است، تا اين كه در تدبير امور مردم، اعتماد به خدا كند، زيرا سرآغاز عنايت از اوست. و نيز مىفرمايد: هر طبقهاى از مردم بر حاكم حقى درخور دارند تا حاكم بداند كه رعايت حال هر يك از اين گروهها بر او لازم است و از آن غفلت نورزد. توفيق از آن خداست.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: سید کاظم، ارفع
شرح: ترجمه شرح ابن میثم
بخش: بیست و چهارم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۲۵"
#نامه۵۳
"تَرابُطُ الطَّبَقَاتِ بَعضُهُم بِبَعضِِ"
"پیوند گروههای اجتماعی با یکدیگر"
"فَوَلِّ مِنْ جُنُودِكَ أَنْصَحَهُمْ فِي نَفْسِكَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِإِمَامِكَ وَ أَنْقَاهُمْ جَيْباً وَ أَفْضَلَهُمْ حِلْماً مِمَّنْ يُبْطِئُ عَنِ اَلْغَضَبِ وَ يَسْتَرِيحُ إِلَى اَلْعُذْرِ وَ يَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ وَ يَنْبُو عَلَى اَلْأَقْوِيَاءِ وَ مِمَّنْ لاَ يُثِيرُهُ اَلْعُنْفُ وَ لاَ يَقْعُدُ بِهِ اَلضَّعْفُ"
فرمانده سپاهت را كسى قرار ده كه در پيش تو نسبت به خدا و پيامبر و امام تو خير خواهتر از همه و پاك دلتر و عاقلتر باشد... از كسانى كه دير خشم مىگيرند و عذر پذيرترند، نسبت به ضعفا رءوف و مهربان و در مقابل زورمندان قوى و پر قدرت، از كسانى كه مشكلات آنها را از جاى بدر نمىبرد، و ضعف همراهان آنها، را بزانو در نمىآورد.
💠 شرح نامه
📍امام -عليهالسّلام- در اين بخش از عهدنامه به تفصيل از شرايط فرماندهان لشكر سخن مىگويد كه از قبيل ذكر تفصيل بعد از اجمال است و در مجموع براى فرماندهان لشكر چهارده وصف ذكر مىكند. مىفرمايد: «فرماندۀ سپاهت را كسى قرار ده كه در نزد تو به خدا و پيامبر و امامت از همه خيرخواهتر و از همه پاكدلتر و عاقلتر باشد»؛ (فَوَلِّ مِنْ جُنُودِكَ أَنْصَحَهُمْ فِي نَفْسِكَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِإِمَامِكَ، وَ أَنْقَاهُمْ جَيْباً ، وَ أَفْضَلَهُمْ حِلْماً). اين اوصاف سهگانه سبب مىشود اوّلاً فرماندۀ لشكر تنها به فكر پيشرفت آيين حق و عظمت پيامبر اكرم و پيروزى امام باشد. ثانياً خالصانه و مخلصانه در اين راه بكوشد و ثالثا با بردبارى و عقل و درايتِ كافى امور لشكر را سامان بخشد.
📍واژۀ «حلم» در اينجا ممكن است به معناى عقل و شايد به معناى خويشتندارى و بردبارى باشد. جملههاى بعد از آن معناى دوم را تقويت مىكند. آنگاه امام بعد از ذكر اين سه وصف به دو وصف ديگر اشاره مىكند كه در واقع تفصيلى است براى وصف اخير. مىفرمايد: «(فرماندۀ لشكر تو بايد) از كسانى باشد كه دير خشم مىگيرد و زود عذر مىپذيرد»؛ (مِمَّنْ يُبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ، وَ يَسْتَرِيحُ إِلَى الْعُذْرِ). بديهى است منظور سهلانگارى و عذرپذيرى در برابر مسائل مهم و سرنوشتساز نيست منظور خطاهاى جزئى است كه ممكن است از همه كس سر بزند. فرماندۀ لشكر بايد در برابر اين امور خونسرد و عذرپذير باشد.
📍حضرت در ادامۀ اين سخن به چهار وصف ديگر اشاره كرده مىفرمايد: «كسى باشد كه نسبت به ضعفا رئوف و مهربان و در برابر زورمندان پرقدرت باشد، كسى كه مشكلات، او را از جا به در نمىبرد و ضعف، او را به زانو در نمىآورد»؛ (وَ يَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ، وَ يَنْبُو عَلَى الْأَقْوِيَاءِ، وَ مِمَّنْ لَا يُثِيرُهُ الْعُنْفُ، وَ لَا يَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ). اين اوصاف از آن كسانى است كه با شخصيت، شجاع و پراستقامت باشند؛ چنين افرادى در برابر افراد ضعيف مهربانند.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: مکارم شیرازی، ناصر
شرح: مکارم شیرازی، ناصر
بخش: بیست و پنجم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۲۶"
#نامه۵۳
"ذَو الَاحسابِ وَ اَهلُ البُیوتاتِ"
"نیک سرشتان و خانواده داران"
" ثُمَّ اِلْصَقْ بِذَوِي اَلْمُرُوءَاتِ وَ اَلْأَحْسَابِ وَ أَهْلِ اَلْبُيُوتَاتِ اَلصَّالِحَةِ وَ اَلسَّوَابِقِ اَلْحَسَنَةِ ثُمَّ أَهْلِ اَلنَّجْدَةِ وَ اَلشَّجَاعَةِ وَ اَلسَّخَاءِ وَ اَلسَّمَاحَةِ فَإِنَّهُمْ جِمَاعٌ مِنَ اَلْكَرَمِ وَ شُعَبٌ مِنَ اَلْعُرْفِ"
سپس روابط خود را با افراد با شخصيت و اصيل و خاندانهاى صالح و خوشسابقه بر قرار ساز! و پس از آن با مردمان شجاع و سخاوتمند و افراد بزرگوار، چرا كه آنها كانون كرم و مراكز نيكى هستند.
💠 شرح نامه
📍 امام -عليهالسّلام- به هشت وصف ديگر و صفات برجستۀ يك فرماندۀ لايق اشاره كرده مىفرمايد: «سپس به سراغ كسانى برو كه داراى شخصيت و اصالتِ خانوادگى از خاندانهاى صالح و خوش سابقه و داراى برازندگى و شجاعت و سخاوت و كرم باشند»؛ *"ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِي الْمُرُوءَاتِ وَ الْأَحْسَابِ، وَ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ، وَ السَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ، ثُمَّ أَهْلِ النَّجْدَةِ وَ الشَّجَاعَةِ، وَ السَّخَاءِ وَ السَّمَاحَةِ"* «مُرُوءَاتِ» جمع «مروت» از ريشۀ «مَرء» گرفته شده كه معمولاً به معناى شخصيت استعمال مىشود. «أَحْسَابِ» جمع «حَسَب» اشاره به اصالت نژاد و جنبههاى مثبت وراثت دارد مثل اينكه مىگوييم: فلان كس از طايفۀ بنىهاشم و سادات صاحب احترام است.
📍 «أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ» اشاره به خاندانهايى است كه پاكدامن و صالح العمل هستند. و «السَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ» ناظر به خانوادههايى است كه نه تنها امروز بلكه در گذشته به سبب اعمال خوبشان نام نيكى از خود به يادگار گذاردهاند. «النَّجْدَةِ» كه در اصل به معناى ارتفاع مىآيد در اينجا به معناى رفيع بودن مقام و روح بزرگ و جايگاه اجتماعى والاست. «الشَّجَاعَةِ» كه به معناى دلاورى است معناى روشنى دارد. «السَّخَاءِ» همان مفهوم سخاوت را مىرساند. و «السَّمَاحَةِ» به معناى سعۀ صدر و بزرگوارى است.
📍بنابراين هر يك از اين هشت واژه معانى متفاوتى دارد كه به يكى از فضايل و صفات برجستۀ انسان اشاره دارد، هرچند بعضى از مفسّران نهجالبلاغه تعدادىاز آنها را مترادف شمردهاند؛ مانند «نجده» و «سخاوت» و همچنين «سخاء» و «سماحت» و يا «احساب» و «اهل البيوتات الصالحة». تعبير به «ألْصِقْ» كه مفهومش امر به چسبيدن است، به داشتن روابط نزديك و تنگاتنگ اشاره دارد؛ يعنى با گروههايى كه چنين ويژگىهايى دارند جهت انتخاب فرماندهان لشكر ارتباط بر قرار كن. بىشك آنها كه داراى اين صفاتند قابل اعتمادتر و كارآيى بيشتر و قرين فتح و پيروزىاند. نژاد، وراثت، حسن سابقه و اعمالى كه نشانۀ بزرگوارى و شجاعت و سخاوت و جوانمردى است همگى مىتواند دليلى بر شخصيت والاى صاحب آن باشد و در واقع امام در اينجا به نوعى روانكاوى و روانشناسى دست زده تا مالك بتواند بهترين را براى فرماندهى لشكر برگزيند.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: مکارم شیرازی، ناصر
شرح: مکارم شیرازی، ناصر
بخش: بیست و ششم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۲۷"
#نامه۵۳
"ذَو الَاحسابِ وَ اَهلُ البُیوتاتِ"
"نیک سرشتان و خانواده داران"
" ثُمَّ تَفَقَّدْ مِنْ أُمُورِهِمْ مَا يَتَفَقَّدُ اَلْوَالِدَانِ مِنْ وَلَدِهِمَا وَ لاَ يَتَفَاقَمَنَّ فِي نَفْسِكَ شَيْءٌ قَوَّيْتَهُمْ بِهِ وَ لاَ تَحْقِرَنَّ لُطْفاً تَعَاهَدْتَهُمْ بِهِ وَ إِنْ قَلَّ فَإِنَّهُ دَاعِيَةٌ لَهُمْ إِلَى بَذْلِ اَلنَّصِيحَةِ لَكَ وَ حُسْنِ اَلظَّنِّ بِكَ"
پس به كارهاى آنها رسيدگى كن چون پدر و مادرى كه به فرزندشان رسيدگى مىنمايند. و هيچگاه خدمات تو به آنها در نظرت بزرگ جلوه نكند و حمايتى كه نسبت به آنها متعهد شدهاى كوچك مشمار گر چه اندك باشد زيرا محبت به آنها باعث مىشود اهل خير شوند و به تو خوشبين گردند.
"وَ لاَ تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطِيفِ أُمُورِهِمُ اِتِّكَالاً عَلَى جَسِيمِهَا فَإِنَّ لِلْيَسِيرِ مِنْ لُطْفِكَ مَوْضِعاً يَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ لِلْجَسِيمِ مَوْقِعاً لاَ يَسْتَغْنُونَ عَنْهُ"
و از رسيدگى به كارهاى كوچك آنان را به اعتماد وارسى كارهاى بزرگ وامگذار، زيرا آنان به احسان مختصر تو در كارها سود مىبرند. و احسان بزرگ هم موقعيتى دارد كه از آن بىنياز هستند
💠 شرح نامه
📍 آنگاه امام بعد از ذكر اين اوصاف مهم و برجسته، براى فرماندهان لشكر چهار دستور دربارۀ طرز رفتار با آنان صادر مىكند. نخست مىفرمايد: «سپس كارها (و مشكلات و نيازهاى) آنها را بررسى كن آنگونه كه پدر و مادر از فرزندشان تفقد مىكنند»؛ (ثُمَّ تَفَقَّدْ مِنْ أُمُورِهِمْ مَا يَتَفَقَّدُ الْوَالِدَانِ مِنْ وَلَدِهِمَا). به اين ترتيب فرماندۀ لشكر نسبت به فرماندهان جزء بلكه نسبت به همۀ لشكر بايد همچون پدر و مادر دلسوز، پر محبّت و جستجوگر دربارۀ نيازهايشان باشد و پيوند عاطفى محكمى با آنها برقرار سازد كه سبب وفادارى آنها به فرمانده و پايدارى آنان در ميدان جنگ شود. در دستور دوم مىافزايد: «هرگز نبايد چيزى كه آنها را به وسيلۀ آن تقويت كردهاى در نظر تو بزرگ آيد»؛ (وَ لَا يَتَفَاقَمَنَّ فِي نَفْسِكَ شَيْءٌ قَوَّيْتَهُمْ بِهِ). اشاره به اينكه هر اندازه خدمات تو بزرگ باشد باز هم آن را كوچك بشمر و در فكر بهتر از آن باش. در دستور سوم مىفرمايد: «و نيز نبايد لطف و محبّتى را كه دربارۀ آنها ابراز مىدارى، هرچند كوچك باشد حقير بشمرى»؛ (وَ لَا تَحْقِرَنَّ لُطْفاً تَعَاهَدْتَهُمْ بِهِ وَ إِنْ قَلَّ). آنگاه امام عليه السلام دليلى براى اين گفتار خود (رسيدگى به امور كلى و جزئى فرماندهان لشكر و سپاه) ذكر كرده و مىفرمايد: «اين امر آنها را به خيرخواهى و حسن ظن به تو وادار مىكند (و پيوندهاى عاطفى را محكم مىسازد)»؛ (فَإِنَّهُ دَاعِيَةٌ لَهُمْ إِلَى بَذْلِ النَّصِيحَةِ لَكَ، وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِكَ)
📍 در چهارمين دستور مىفرمايد: «هرگز تفقد و تلاش براى اصلاح امور كوچكِ آنها را به سبب تكيه كردن بر اصلاح امور كلى آنها رها مساز، زيرا رفع نيازهاى كوچك براى خود جايگاهى دارد كه از آن بهرهمند مىشوند همانگونه كه رفع نيازهاى مهم موقعيتى دارد كه از آن بىنياز نخواهند بود»؛ (وَ لَا تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطِيفِ أُمُورِهِمُ اتِّكَالاً عَلَى جَسِيمِهَا، فَإِنَّ لِلْيَسِيرِ مِنْ لُطْفِكَ مَوْضِعاً يَنْتَفِعُونَ بِهِ، وَ لِلْجَسِيمِ مَوْقِعاً لَايَسْتَغْنُونَ عَنْهُ). اين نكته كاملاً شايان دقت است كه فرماندهان، بلكه تمام مديران جامعه نبايد از امور كوچك و بزرگ غافل شوند يا اينكه تنها به امور سرنوشتساز و نيازهاى مهم و برجستۀ جامعه بپردازند، بلكه هر كدام را در جايگاه خود ببينند، زيرا گاه مىشود فراموش كردن امور فرعى به همان اندازه آسيب مىرساند كه فراموش كردن امور كلى سبب مىشود. نكتۀ جالب ديگر اينكه در تمام بحثهاى گذشته، امام بهجاى پرداختن به اهمّيّت آموزشهاى نظامى و مسائل مربوط به سلاح، به امور معنوى و جنبههاى روحى فرماندهان سپاه مىپردازد، چون آنچه سبب پيروزى است اين امور است، هرچند امور ديگر نيز جايگاه خود را دارد. در دنياى امروز كمتر ديده مىشود كه براى انتخاب فرماندهان و مديران جامعه به سراغ ويژگىهاى خانوادگى و صفات معنوى و سخاوت و پاكدامنى و تقواى آنها بروند. به همين دليل بسيار ديده شده كه خيانتهاى بزرگ از سوى همين مديران صورت مىگيرد.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: ارفع، سید کاظم
شرح: مکارم شیرازی، ناصر
بخش: بیست و هفتم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۲۸"
#نامه۵۳
"حُسنُ الثُّناءِ عَلَی رُوُوسِ الجُندِ"
"نیک ستودن فرماندهان سپاه"
"وَلْيَكُنْ آثَرُ رُءُوسِ جُنْدِكَ عِنْدَكَ مَنْ وَاسَاهُمْ فِي مَعُونَتِهِ وَ أَفْضَلَ عَلَيْهِمْ مِنْ جِدَتِهِ بِمَا يَسَعُهُمْ وَ يَسَعُ مَنْ وَرَاءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ أَهْلِيهِمْ حَتَّى يَكُونَ هَمُّهُمْ هَمّاً وَاحِداً فِي جِهَادِ اَلْعَدُوِّ فَإِنَّ عَطْفَكَ عَلَيْهِمْ يَعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَيْكَ"
برگزيدهترين فرماندهان سپاه تو، كسى باشد كه از همه بيشتر به سربازان كمک رساند و از امكانات مالى خود بيشتر در اختيارشان گذارد، به اندازهاى كه خانوادههايشان در پشت جبهه و خودشان در آسايش كامل باشند، تا در نبرد با دشمن، سربازان اسلام تنها به يك چيز بينديشند. همانا مهربانى تو نسبت به سربازان، دلهايشان را به تو مىكشاند.
"وَإِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ اَلْوُلاَةِ اِسْتِقَامَةُ اَلْعَدْلِ فِي اَلْبِلاَدِ وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ اَلرَّعِيَّةِ"
و همانا برترين روشنى چشم زمامداران، برقرارى عدل در شهرها و آشكار شدن محبّت مردم نسبت به رهبر است.
"وَإِنَّهُ لاَ تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ إِلاَّ بِسَلاَمَةِ صُدُورِهِمْ"
كه محبّت دلهاى رعيّت جز با پاكى قلبهاپديد نمىآيد.
💠 شرح نامه
📍 امام -عليهالسّلام- میفرمایند: بر اين كه از سران سپاه كسانى را در نزد خود برگزيند كه واجد صفات مزبورند، آن كسى كه با زيردستان از سپاه در زندگى برابر بوده و از امكانات خود به اندازهاى كه آنها و خانواده و فرزندانشان در رفاه باشند كمک مىكند، تا بدين وسيله عزمشان يكى شود و در راه پيكار با دشمن به منزلۀ يك فرد گردند. آنگاه امام -علیهالسّلام- در زمينۀ توجّه به زيردستان، با بيان اين كه پيامد اين توجّه و يارى جلب قلوب آنان است، او را تشويق به محبّت بدانها كرده است و اين بخش از عبارت به منزلۀ صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّر آن چنين است: هر چه كه باعث جلب قلوب آنان شود، انجام دادنش مصلحت و واجب است.
📍 آنگاه امام -عليهالسّلام- در ادامۀ اين سخن به نكتۀ مهمى اشاره مىكند كه سبب بقاى دولتها، حكومتها و مديريتهاست. مىفرمايد: «(بدان) برترين چيزى كه موجب روشنايى چشم زمامداران مىشود برقرارى عدالت در همۀ بلاد و آشكار شدن علاقه و محبّت رعايا به آنهاست»؛ (وَ إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِي الْبِلَادِ، وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِيَّةِ). اشاره به اينكه گسترش عدل و داد سبب پيوند عاطفى ميان مردم و زمامداران مىشود كه بهترين وسيله براى حفظ حكومت است.
📍سپس به عوامل ظهور مودّت و محبّت مردم اشاره كرده مىفرمايد: «محبّت و علاقۀ رعايا به آنها جز با پاكى دلهايشان (و برطرف شدن هرگونه سوء ظن به زمامداران) آشكار نمىشود»؛ (و إِنَّهُ لَا تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ إِلَّا بِسَلَامَةِ صُدُورِهِمْ). سلامتِ صدور اشاره به خوشبينى و نفى هر گونه كينه و عداوت است. بديهى است كه اگر رعايا به اعمال زمامداران خوشبين باشند و هيچگونه كينه و عداوتى از آنان به دل نگيرند محبّت و وفادارى آنان به حكومت آشكار مىگردد. اين تعبير ممكن است اشاره به اين باشد كه بسيارى از مردم به حكم اجبار و خوف و ترس، ممكن است ثناخوان زمامداران باشند در حالى كه سلامتِ صدور ندارند. مودت واقعى زمانى ظاهر و آشكار مىشود كه دلهاى آنها به زمامداران علاقهمند باشد.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه: مکارم شیرازی، ناصر
شرح: مکارم شیرازی، ناصر
بخش: بیست و هشتم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۲۹"
#نامه۵۳
"حُسنُ الثُّناءِ عَلَی رُوُوسِ الجُندِ"
"نیک ستودن فرماندهان سپاه"
"وَ لاَ تَصِحُّ نَصِيحَتُهُمْ إِلاَّ بِحِيطَتِهِمْ عَلَى وُلاَةِ اَلْأُمُورِ وَ قِلَّةِ اِسْتِثْقَالِ دُوَلِهِمْ وَ تَرْكِ اِسْتِبْطَاءِ اِنْقِطَاعِ مُدَّتِهِمْ، فَافْسَحْ فِي آمَالِهِمْ وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ اَلثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ وَ تَعْدِيدِ مَا أَبْلَى ذَوُو اَلْبَلاَءِ مِنْهُمْ فَإِنَّ كَثْرَةَ اَلذِّكْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ اَلشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ اَلنَّاكِلَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ."
و خير خواهى آنها در صورتى مفيد است كه با ميل خود گرداگرد زمامداران را بگيرند، حكومت آنها برايشان سنگينى نكند... و طولانى شدن مدت زمامداريشان براى اين رعايا ناگوار نباشد. ميدان اميد سران سپاهت را توسعه بخش و پىدرپى آنها را تشويق كن! و كارهاى مهمى كه انجام دادهاند بر شمار؛ زيرا يادآورى كارهاى نيک آنها، شجاعانشان را به حركتِ بيشتر وادار مىكند و آنان كه در كار كندى مىورزند بكار تشويق مىشوند انشاءالله.
💠 شرح نامه
📍وَ لَا تَصِحُّ نَصِيحَتُهُمْ إِلَّا بِحِيطَتِهِمْ عَلَى وُلَاةِ الْأُمُورِ، وَ قِلَّةِ اسْتِثْقَالِ دُوَلِهِمْ، وَ تَرْك اسْتِبْطَاءِ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِمْ).
امام براى دوام و بقاى حكومتها روى مسألۀ قدرت ظاهرى و تسلط لشكر و نيروى انتظامى و اطلاعاتى بر مردم تكيه نمىكند؛ بلكه تمام تكيهاش بر دلهاى مردم و جنبههاى عاطفى آنان است و راه جلب محبّت آنان را نيز به خوبى نشان مىدهد. در حالى كه در گذشته و حتى دنياى امروز بسيارى از حكومتها بقاى خود را در گروى سلطۀ ظاهرى بر مردم مىشمرند و غالباً ديدهايم مردم ناراضى با فراهم آمدن فرصت بر ضد آنها قيام كردهاند و طومار قدرتشان را در هم پيچيدهاند. در شرح نهجالبلاغۀ مرحوم علّامۀ شوشترى آمده است كه «زهرى» مىگويد: «روزى وارد بر عمر بن عبد العزيز شدم در همان اثنا كه من نزد او بودم نامهاى از يكى از فرماندارانش به او رسيد كه مضمونش اين بود كه شهر او نياز به تعمير و مرمت دارد.
📍 سپس امام عليه السلام در مورد تشويقهاى مادى مىفرمايد: (فَافْسَحْ فِي آمَالِهِمْ) «بنابراين ميدان آرزوها را (براى زندگى) در برابر سپاهت وسعت بخش (و نيازهاى آنها را از اين نظر تأمين كن)»؛ آمال (آرزوها) مفهوم وسيعى دارد كه شامل تمام نيازهاى ضرورى و رفاهى مىشود. بديهى است اگر فرماندهان لشكر و سپاهيان فكرشان از ناحيۀ تأمين زندگى راحت نباشد كارآيى آنها در ميدان نبرد كم مىشود. امام -عليه السلام- در ادامۀ اين سخن به تشويقهاى روانى پرداخته مىفرمايد: «پيوسته آنها را تشويق نما و پياپى كارهاى مهمى را كه افرادى از آنها انجام دادهاند برشمار، زيرا يادآورىِ كارهاى نيكِ آنها افراد شجاعشان را به فعاليتِ بيشتر وامىدارد و كمكاران را به كار تشويق مىكند. ان شاء اللّٰه»؛ به يقين مسألۀ تشويق افراد لايق و پركار هميشه براى پيشرفت كارهاى اجتماعى مؤثر بوده و هست و مخصوصاً در دنياى امروز بسيار به آن اهمّيّت داده مىشود. انتخاب استاد نمونه، صنعتگر نمونه، كشاورز نمونه و فرماندهان نمونه و دادن لوح سپاس و جايزههاى بزرگ و عنوان كردن نام آنها در رسانهها در همين راستا صورت مىگيرد. شايان توجّه اينكه اين تشويقها -چنانكه امام در گفتار بالا اشاره فرموده- اثر مضاعف دارد؛ از يکسو افراد لايق را بهكار وا مىدارد و از سوى ديگر افراد سست و كمكار كه خود را در آن ميان سر شكسته مىبينند به فكر تغيير مسير مىاندازد.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر
بخش: بیست و نهم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۳۰"
#نامه۵۳
"عِرفانُ البَلاءِ لِنَفسِ البَلَاءِ"
"شناخت آزمون برای آزمون دلیری"
"ثُمَّ اِعْرِفْ لِكُلِّ اِمْرِئٍ مِنْهُمْ مَا أَبْلَى وَ لاَ تَضُمَّنَّ بَلاَءَ اِمْرِئٍ إِلَى غَيْرِهِ وَ لاَ تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَايَةِ بَلاَئِهِ وَ لاَ يَدْعُوَنَّكَ شَرَفُ اِمْرِئٍ إِلَى أَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلاَئِهِ مَا كَانَ صَغِيراً وَ لاَ ضَعَةُ اِمْرِئٍ إِلَى أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلاَئِهِ مَا كَانَ عَظِيماً"
سپس بايد زحمات هر كدام از آنها را به دقت بدانى. و هرگز زحمت و تلاش كسى از آنان را به ديگرى نسبت ندهى. و ارزش خدمت او را كمتر از آنچه هست به حساب نياورى و از سوى ديگر شرافت و آبروى كسى موجب اين نشود كه كار كوچكش را بزرك بشمارى. و همچنين حقارت و كوچكى كسى موجب نگردد كه خدمت پر ارجش را كوچك به حساب آورى.
💠 شرح نامه
📍آنگاه امام -عليهالسّلام- در ادامۀ اين سخن - يعنى مسألۀ تشويقها - به توضيح بيشترى در اين زمينه پرداخته مىفرمايد: «سپس بايد ارزش زحمات هر يك را به دقت بشناسى و هرگز كار خوب كسى را به ديگرى نسبت ندهى و ارزش خدمت او را كمتر از آنچه هست به حساب نياورى»؛ *(ثُمَّ اعْرِفْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا أَبْلَى، وَ لَا تَضُمَّنَّ بَلَاءَ امْرِئٍ إِلَى غَيْرِهِ، وَ لَا تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَايَةِ بَلَائِهِ) امام در اين سه جمله كه هر يك به نكتۀ خاصى اشاره دارد و در عين حال مكمّل يكديگر است تأكيد مىكند كه مالك كاملاً مراقب باشد و ارزش زحمات نفرات زير دست را بشناسد و اگر كسى انجام دهندۀ اصلى كار مهمى بوده آن را به حسابِ او بگذارند بهعلاوه نه تنها خادم اصلى را بشناسند، بلكه دقيقاً ميزان خدمت او نيز ارزيابى شود. آنگاه دو دستور ديگر در تكميل اين دستورات بيان مىكند و مىفرمايد:
📍«مبادا شخصيت كسى موجب اين شود كه كار كوچكش را بزرگ بشمارى و يا كوچكى مقام كسى سبب گردد كه خدمت پر ارجش را ناچيز بهحساب آورى (وَ لَا يَدْعُوَنَّكَ شَرَفُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ صَغِيراً وَ لَا ضَعَةُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ عَظِيماً) به تعبير ديگر نخست به عمل نگاه كن سپس به شخص عامل به عكس آنچه در ميان اكثر مردم معمول است كه نخست به عمل كننده نگاه مىكنند آنگاه به عمل و همين امر سبب مىشود در ارزيابى اعمال اشخاص گرفتار اشتباه و خطا شوند. شايان توجّه است كه امام در مجموع اين بخش از عهدنامۀ خود نخست از صفات برجستهاى كه در فرماندهان لشكر است دم مىزند و بعد توصيههاى لازم دربارۀ افراد لشكر دارد و به دنبال آن سخن از عموم رعايا به ميان آورده و در پايان بار ديگر از مسائل مربوط به تشويق فرماندهان لشكر سخن مىراند و توصيههاى مؤكدى به آن دارد.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر
بخش: سیام
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_ir
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۳۱"
#نامه۵۳
"الرَّدُّ إِلَى اللهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ"
"باز گرداندن به خدا و پیامبر"
"وَ اُرْدُدْ إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ مَا يُضْلِعُكَ مِنَ الْخُطُوبِ وَ يَشْتَبِهُ عَلَيْكَ مِنَ الْأُمُورِ"
مشکلاتی که در احکام برایت پیش میآید و امور که بر تو مشتبه میشود، به خدا و پیامبرش ارجاع ده.
"فَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِقَوْمٍ أَحَبَّ إِرْشَادَهُمْ: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ"
چرا که خداوند بزرگ به گروهی که تمایل دارد آنها را رهنمون شود، فرموده: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، اطاعت کنید از خدا و اطاعت کنید از پیامبرش و پیشوایان (معصوم) خود را؛ و اگر در چیزی نزاع کردید، آن را به خدا و رسولش بازگردانید.»
"فَالرَّدُّ إِلَى اللَّهِ، الْأَخْذُ بِمُحْكَمِ كِتَابِهِ؛ وَ الرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ، الْأَخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجَامِعَةِ غَيْرِ الْمُفَرِّقَةِ"
بازگرداندن چیزی به خداوند، متوسل شدن به قرآن کریم و یافتن دستور از آیات محکم آن است؛ و بازگرداندن به پیامبر -صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- همان تمسک به سنت قطعی و مورد توافق و اجماع آن حضرت است.
💠 شرح نامه
📍امام -عليهالسّلام- در این بخش از نامه به تبیین وظیفۀ مالک در مسائل مربوط به احکام شرع و در اصطلاح شبهات حکمیه میپردازد و راه کشف احکام الهی را در مسائل مرتبط به لشگر، جنگ و صلح و سایر مسائل مرتبط با حکومت به او نشان میدهد. به او فراخوان میدهد تا در احکام الهی اجتهاد کند، زیرا حضرت چنین آمادگی را در او میبیند. میفرماید: «امور مهمی که بر تو سنگین میشود و در کارهای مختلف مشتبه و پیچیده میگردد به خدا و پیامبر بازگردان (و از گفتۀ آنها برای کشف احکام کمک بگیر)»؛ (وَ ارْدُدْ إِلَى اللّٰهِ وَ رَسُولِهِ مَا يُضْلِعُكَ مِنَ الْخُطُوبِ، وَ يَشْتَبِهُ عَلَيْكَ مِنَ الْأُمُورِ)
📍آنگاه به آیه شریفه استناد میکند و میفرماید: «خداوند متعال به گروهی که دوست دارد آنها را ارشاد و راهنمایی کند، چنین فرموده: ای کسانی که ایمان آوردهاید، اطاعت کنید از خدا و اطاعت کنید از پیامبر و پیشوایان (معصوم) خود را؛ و اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به خدا و رسولش ارجاع دهید (و از آنها داوری بطلبید)»؛ (فَقَدْ قَالَ اللّٰهُ تَعَالَى لِقَوْمٍ أَحَبَّ إِرْشَادَهُمْ «يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اَللّٰهَ وَ أَطِيعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنٰازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اَللّٰهِ وَ اَلرَّسُولِ»)
📍سپس میافزاید: «باز گرداندن به خدا به معنای تمسک جستن به قرآن کریم و گرفتن دستور از آیات محکمات آن است و بازگرداندن به پیامبر همان تمسک به سنت قطعی و مورد اتفاق آن حضرت است که اختلافی در آن نیست»؛ (فَالرَّدُّ إِلَى اللّٰهِ الْأَخْذُ بِمُحْكَمِ كِتَابِهِ، وَ الرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ الْأَخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجَامِعَةِ غَيْرِ الْمُفَرِّقَةِ).
📍تعبیر به «مَا يُضْلِعُكَ» با توجه به اینکه «ضَلْع» (بر وزن منع) در اصل به معنای بار سنگینی است که گاه انسان را به این سو و آن سو میمیلکند، اشاره به این است که هر حکم مشکل و پیچیدهای پیش آمد، باید از طریق مراجعه به کتاب و سنت حل شود. تعبیر به «خُطُوب» جمع «خطب» (بر وزن ختم) به معنای کار مهم است و در برابر امور به هر نوع کاری گفته میشود. این اشاره دارد که هم در امور مهمه و هم در امور عادی، هر کجا حکم آن مشکل شد، از نصوص کتاب و سنت یا از عمومات و اطلاقات کمک بگیرید.
📍تعبیر به «أُولِي الأَمْر» به معنای صاحبان اختیار، اشاره به پیشوایان معصوم است که در آن زمان، مصداقش خود امام بود. تعبیر به «مُحْكَمُ كِتٰابِهِ» اشاره به محکمات آیات است که در مفهوم و تفسیر آن هیچگونه شک و تردیدی نیست. تعبیر به «سنّت جامعۀ غیر مفرّقه» اشاره به احادیث و سیرۀ نبوی است که مورد قبول مسلمانان و مشهور در میان آنهاست و اخذ به آن سبب هیچگونه اختلاف و تفرقهای نمیشود.
📍در اینجا این سؤال پیش میآید که چرا امام -عليهالسّلام- از دلیل عقل و اجماع که دو دلیل قطعی از ادلۀ چهارگانۀ فقه هستند سخنی به میان نیاورده است؟ پاسخ آن روشن است، زیرا کتاب و سنت هم حجیت دلیل عقل را صریحاً بیان کرده و هم حجیت اجماع را؛ خواه اجماع را یک دلیل مستقل بدانیم و یا آن را به سنت و کلام معصوم بازگردانیم.
#نهجالبلاغه_نامه۵۳
ترجمه و شرح: مکارم شیرازی، ناصر
بخش: سی و یکم
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
🆔 @nahjalbalaghah_i
✨﷽✨
•┈┈••✾•✨🕊️✨•✾••┈
'عَهدُ الوِلَایِهِ وَ مِن عَهدِِ لَهُ -علیهالسّلام- "۳۲"
#نامه۵۳
"اِختِیارُ الحَاکِمِ بَینَ النّاس"
"گزینش داور در میان مردم"
"ثُمَّ اِخْتَرْ لِلْحُكْمِ بَيْنَ اَلنَّاسِ أَفْضَلَ رَعِيَّتِكَ فِي نَفْسِكَ مِمَّنْ لاَ تَضِيقُ بِهِ اَلْأُمُورُ وَ لاَ تُمَحِّكُهُ اَلْخُصُومُ وَ لاَ يَتَمَادَى فِي اَلزَّلَّةِ وَ لاَ يَحْصَرُ مِنَ اَلْفَيْءِ إِلَى اَلْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَ لاَ تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ وَ لاَ يَكْتَفِي بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاهُ"
سپس از ميان مردم، برترين فرد نزد خود را براى قضاوت انتخاب كن، كسانى كه مراجعه فراوان، آنها را به ستوه نياورد و برخورد مخالفان با يكديگر او را خشمناک نسازد، در اشتباهاتش پافشارى نكند و بازگشت به حق پس از آگاهى براى او دشوار نباشد، طمع را از دل ريشهكن كند و در شناخت مطالب با تحقيقى اندك رضايت ندهد.
"وَ أَوْقَفَهُمْ فِي اَلشُّبُهَاتِ وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ اَلْخَصْمِ وَ أَصْبَرَهُمْ عَلَى تَكَشُّفِ اَلْأُمُورِ وَ أَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اِتِّضَاحِ اَلْحُكْمِ مِمَّنْ لاَ يَزْدَهِيهِ إِطْرَاءٌ وَ لاَ يَسْتَمِيلُهُ إِغْرَاءٌ وَ أُولَئِكَ قَلِيلٌ"
و در شبهات از همه با احتياطتر عمل كند و در يافتن دليل اصرار او از همه بيشتر باشد، و در مراجعه پياپى شاكيان خسته نشود، در كشف امور از همه شكيباتر و پس از آشكار شدن حقيقت، در فصل خصومت از همه برندهتر باشد، كسى كه ستايش فراوان او را فريب ندهد و چرب زبانى او را منحرف نسازد و چنين كسانى بسيار اندكند.
💠 شرح نامه
📍امام -عليهالسلام- در اين بخش از نامۀ خود به مالك اشتر بحث مهمى دربارۀ قضات بيان داشته و آن را از بحثهاى ديگر مستقل كرده تا اشارهاى به استقلال قضايى باشد كه در دنياى امروز به آن اهمّيّت زيادى مىدهند و قوۀ قضائيه را قوۀ مستقلى در برابر قوۀ اجرايى (دولت) و قوۀ قانونگذارى مىشناسند. اضافه بر اين ذكر ويژگىهاى قضات بعد از ويژگىهاى فرماندهان لشكر اين پيام را دارد كه لشكر، كشوراسلام را در مقابل اجانب حفظ مىكند وقوۀ قضائيه در مقابل نزاعهاى داخلى و به بيان ديگر يكى ضامن امنيتى برونى است و ديگرى ضامن امنيتى درونى. نخست مىفرمايد: «سپس از ميان رعاياى خود برترين فرد را نزد خود براى قضاوت در ميان مردم برگزين»؛ (ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُكْمِ بَيْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِيَّتِكَ فِينَفْسِكَ). اين تعبير مىرساند كه در مورد قضات حتماً بايد به سراغ برترينها رفت، چرا كه مسألۀ قضاوت امرى بسيار سنگين، حساس و سرنوشتساز است كه تنها برترينها مىتوانند آن را سر و سامان بخشند.
📍تعبير به «اخْتَرْ» نشان مىدهد كه قضات با آراى مردم - آنگونه كه در بعضى كشورهاى امروز رايج است - انتخاب نمىشوند، بلكه زمامدار و رهبر آنها را مستقيماً يا بهوسيلۀ افراد مورد اعتماد خود برمىگزيند، زيرا مسألۀ صلاحيت قضايى چيزى نيست كه مردم بتوانند دربارۀ آن داورى كنند و رأى بدهند. آنگاه دوازده صفت براى آنها برمىشمارد كه در واقع از قبيل تفصيل پس از اجمال است و نشان مىدهد برترينها چه كسانىاند: . مىفرمايد: «كسى كه امور مختلف وى را در تنگنا قرار ندهد»؛ (مِمَّنْ لَا تَضِيقُ بِهِ الْأُمُورُ). اشاره به اينكه آگاهى آنها دربارۀ مسائل مختلف و قوانين اسلام و شناخت موضوعات در حدى باشد كه هر مسألۀ پيچيدهاى پيش آيد راه حل آن را بدانند و در تنگنا قرار نگيرند. به سخن ديگر هم به احكام شرع واقف باشد و هم در تشخيص موضوع آگاه تا بتواند رد فروع به اصول و استخراج فروع از اصول كند و اين وصف تنها در مجتهدان مبرّز وجود دارد.
📍«كسى كه در شبهات از همه محتاطتر باشد»؛ (وَ أَوْقَفَهُمْ فِي الشُّبُهَاتِ). مىدانيم - همانگونه كه در حديث معروف نبوى وارد شده - امور بر سه گونه است: قسمتى حق بودن آن آشكار و قسمت ديگرى باطل بودن آن آشكار است ولى بخش سوم شبهات است؛ يعنى امورى كه پى بردن به واقعيت آن آسان نيست. در اين گونه موارد دستور داده شده كه جانب احتياط را بگيريد و آنكس كه در وادى شبهات گام مىنهد سرانجام در محرمات مىلغزد و فرو مىرود و هر كس شبهات را ترك كند، محرمات واقعى را بهتر ترك مىكند. رسول خدا صلى الله عليه و آله مىفرمايد: «حَلَالٌ بَيِّنٌ وَ حَرَامٌ بَيِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَمَنْ تَرَكَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَكَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُ»