eitaa logo
نهج البلاغه خوانی
45 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
35 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹سهم : از نامه ۶۸ تا نامه ۶۶ ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 📜 : نامه به سلمان فارسی، قبل از ایام خلافت 🔹روش برخورد با دنيا ♦️پس از ياد خدا و درود، دنيای حرام چونان مار است كه پوستی نرم و زهری كشنده دارد، پس از جاذبه های فريبنده آن روی گردان، زيرا زمان كوتاهی در آن خواهی ماند و اندوه آن را از سر بيرون كن، زيرا كه يقين به جدایی آن و دگرگونی حالات آن را داری و آنگاه كه به دنيا خو گرفته ای بيشتر بترس، زيرا كه دنياپرست تا به خوشگذرانی در دنيا اطمينان كرد او را به تلخ كامی كشاند و هرگاه كه به دنيا انس گرفت و آسوده شد ناگاه به وحشت دچار می گردد. ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 📜 : نامه به قثم بن عباس فرماندار شهر مکه 1⃣ رسيدگی به امور حاجيان در مراسم حج ♦️ پس از ياد خدا و درود! برای مردم حج را به پای دار، و روزهای خدا را به يادشان آور، در بامداد و شامگاه در يك مجلس عمومی با مردم بنشين، آنان كه پرسشهای دينی دارند با فتواها آشنايشان بگردان و ناآگاه را آموزش ده و با دانشمندان به گفتگو بپرداز، جز زبانت چيز ديگری پيام رسانت با مردم و جز چهره ات دربانی وجود نداشته باشد و هيچ نيازمندی را از ديدار خود محروم مگردان، زيرا اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود، ديگر تو را نستايد گرچه در پايان حاجت او برآورده شود. در مصرف بيت المالی كه در دست تو جمع شده است انديشه كن و آن را به عيالمندان و گرسنگان پيرامونت ببخش و به مستمندان و نيازمندانی كه سخت به كمك مالی تو احتياج دارند برسان و مازاد را نزد ما بفرست تا در ميان مردم نيازمندی كه در اين سامان هستند تقسيم گردد. 2⃣ سفارش به رفع نيازهای حجاج ♦️به مردم مكه فرمان ده تا از هيچ زائری در ايام حج در مكّه اجرت مسكن نگيرند كه خدای سبحان فرمود: (عاكف و بادی در مكّه يكسانند.) عاكف، يعنی اهل مكّه و بادی، يعنی زائرانی كه از ديگر شهرها به حج می آيند، خدا ما و شما را به آنچه دوست دارد توفيق عنايت فرمايد، با درود. ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 📜 : نامه به عبدالله بن عباس 🔹ضرورت واقع بينی ♦️پس از ياد خدا و درود، همانا انسان از به دست آوردن چيزی خشنود می شود كه هرگز آن را از دست نخواهد داد و برای چيزی اندوهناك است كه هرگز به دست نخواهد آورد، پس بهترين چيز در نزد تو در دنيا، رسيدن به لذّتها يا انتقام گرفتن نباشد، بلكه بايد خاموش كردن باطل يا زنده كردن حق باشد، تنها به توشه ای كه از پيش فرستادی خشنود باش و بر آنچه بيهوده می گذاری حسرت خور و همّت و تلاش خود را برای پس از مرگ قرار ده. ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۵۱) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش به آهستگی قدم بر می داشت و به دو مرد ژنده پوش که جلوی در کلیسا ایستاده بودند ، نگاه می کرد. مردان با تکان دادن سر سلام کردند ، مرد مسن تر گفت : پدر ، ما را آندریان ويتالیویچ فرستاده ، گفت شما کارمان دارید. » کشیش یادش آمد که دیشب از او خواسته بود دو نفر از کارگران رستورانش را برای نظافت کلیسا بفرستد. کشیش به آن دو لبخند زد و گفت : « بله ! بله ! با من بیابید. » کشیش رو به آنها گفت : می بینید که باید چه کار کنید ؛ همه چیز به هم ریخته است... بیابید جلوتر تا بگویم از کجا باید شروع کرد . مردها با تعجّب به محراب به هم ریخته نگاه می کردند. مرد ریش جو گندمی گفت : « اینجا چه خبر است پدر ؟ چرا همه چیز به هم ریخته است ؟ » کشیش گفت : « سارقان به این جا دستبرد زده اند. » هردو مرد روی سینه هایشان صلیب کشیدند. مرد ریش جو گندمی گفت : « یا مریم مقدس ! سرقت ؟! آن هم از کلیسا ! ببینید چه دوره و زمانه ای شده است. » کشیش گفت : « ایمان که نباشد ، کسی از خدا نمی ترسد پسرم. » بعد با دست به آنها اشاره کرد و گفت : «کارتان را از اینجا شروع کنید ، بعد بیایید داخل دفتر... همین طور نایستید... سرقت از خانه های مردم ، گناهش کمتر از سرقت از کلیسا نیست... شروع کنید بچه ها. » این را گفت و راه افتاد به طرف دفتر کارش . به فکر مرد تاجیک افتاد و آن دو مرد روس که قاتلان او بودند و او به خاطر کتاب قدیمی نمی توانست حرفی به پلیس بزند. عذاب وجدان ، چیزی بود که کشیش را آزار می داد. همین طور توی فکر تاجیک و آن دو جوان روسی بود که کسی به او سلام داد. سرش را بلند کرد ، از ترس به خود لرزید. دو جوان روس در چهارچوب در ایستاده بودند ، ترس همهٔ وجودش را گرفته بود. یکی از آن دو ، زیپ کاپشنش را پایین داد و در حالی که با دست استخوانی اش کارد حمايل شده در کمربندش را نشان می داد ، گفت : « پدر ! ما با شما کاری داریم ؛ یک کار کوچک ! » بعد با سر و چشم و ابرو به کشیش فهماند که باید حرف او را جدی بگیرد. کشیش نای برخاستن نداشت. رنگش پریده بود. نمی توانست تصمیم بگیرد چه کند . ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح (7) 🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🔻چهارمین وصف خباب بن ارت در زبان مولا علی (علیه السلام)، رضایت از خداست. 💠 اولاً باید بدانیم که رضایت از خدا، چه اهمیت و جایگاه و ارزشی دارد. مولا علی(علیه السلام) در حکمت ۴ نهج‌البلاغه فرمودند: «نِعمَ القَرینُ الرِّضیٰ» " بهترین همنشین انسان، رضایت از آن چیزی است که خدا حکم کرده است. " 🔻یا در حکمت ۴۴ فرمود: «طوبیٰ لِمَن رَضیَ عَنِ الله»؛ "خوشا به حال کسی که از خدا راضی باشد." 💠 مطلب دوم، فلسفه آزمون های الهی در اموال و اولاد است که رضایت یا عدم رضایت از خدا شناخته شده است. حضرت علی (علیه السلام) در حکمت ۹۳ می فرماید: «خداوند در قرآن فرموده است: (همانا اموال و اولاد شما مایه فتنه و آزمایش شمایند.) و معنای آن این است که خدا انسان ها را با اموال و فرزندانشان می آزماید، تا معلوم شود چه کسی نسبت به رزق و روزی اش راضی و خرسند است و چه کسی ناراضی است. اگرچه خداوند سبحان به انسان‌ها از خودشان آگاه تر است، اما با این آزمایش قرار است افعالی که به واسطه آن افعال، مستحق ثواب و عقاب می شوند، از آنها آشکار شود. (بعد توضیح می دهند) به خاطر اینکه بعضی از انسان ها فرزند پسر را دوست دارند و فرزند دختر را نمی پسندند و بعضی دیگر فراوانی اموال را دوست دارند و از کاهش سرمایه نگرانند.» 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
شرح حکمت ۴۳ قسمت ۷.mp3
2.01M
🌹سلسله جلسات ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 7⃣ ⭕️ الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🎙حجت الاسلام
🍁 ره آورد نماز 💠 « همانا نماز گناهان را مانند برگ پاییزی فرو می ریزد» 📒 ، خطبه١٩٩
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌═༅✰﷽✰‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌༅═ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ─┅═༅🌷༅═┅─ ‎ ‎‌‌‌‌‌𖣔نهج‌البلاغه در آینه تصویر𖣔 اگر می‌توانید که ترس از خدا را فراوان، و خوش‌بینی خود را به خدا نیکو گردانید، چنین کنید، هر دو را جمع کنید. 📚نهج‌البلاغه نامه ۲۷ (بند۳) 🆔️ @nahjolbalagheiha ‎‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌ ─┅═༅🍃🌷🍃༅═┅─
⬇️⬇️⬇️
عجب ❗❗مگر آن زمان‌ها هم هوای آلوده داشتیم و گران فروش و اجناس چند نرخی ⁉️⁉️