eitaa logo
نهج البلاغه و زندگی
4هزار دنبال‌کننده
24.3هزار عکس
12.2هزار ویدیو
370 فایل
💌اجتماعی که علی (علیه السلام) را کنار گذاشت، علی (علیه السلام) را از علی(علیه السلام)بودن منع نکرد، بلکه خود را از علی(علیه السلام) داشتن محروم کرد. اینجا کلاسی است برای مرور تفکرات امیرالمومنین (علیه السلام) باشد که مقبول حضرتش افتد. ساجدی نسب
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حوزه انقلابی
39.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخ حجت الاسلام مسعود یوسفی به مهملات آقامیری
هدایت شده از توییتر انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ واکنش تماشاگران لبنانی به تعزیه؛ وقتی شبیه خوان امام حسین(ع) یاری می طلبد... 👤 آقوی ایمنی🏴 @TWTenghelabi
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ درخانه اگر کَس است.. حرف بس است حجت الاسلام انصاریان دعوت پاپ از 7000 کشیش وکاردینال 🔻 دستورجلسه: خاموش کردن چراغ اسلام ◼️وای و علی الاسلام والسلام😭😭😭 🏴 @hejabuni 🏴 @AXNEVESHTEHEJAB
هدایت شده از کتابخانه صوتی
📗📗 کتاب استاد عشق شرح خاطرات و زندگی نامه پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران پروفسور سید محمود حسابی است که برای پسر خود ایرج حسابی نقل کردند و بعد از فوت دکتر حسابی به رشته تحریر درآمده است. این کتاب از زمان اولین چاپ آن در سال ۱۳۸۰ تا کنون در حدود ۸۰ بار تجدید چاپ شده است. پروفسور حسابی از معدود شخصیت های تاریخی؛ علمی ایران است که در عین رسیدن به بالاترین درجات معتبر علمی دنیا از جمله دکتری فیزیک از دانشگاه سوربن فرانسه در سال ۱۳۰۵، کاملا به فرهنگ و مذهب ملی خود اشراف داشت چنانکه قرآن و دیوان حافظ را از حفظ می‌دانست و همچنین بر کتب بوستان، گلستان سعدی، شاهنامه فردوسی و مثنوی مولوی اشراف کامل داشت. @audio_ketab
هدایت شده از کتابخانه صوتی
🍀🍀 ...ما در بیروت به مدرسه می رفتیم و از هزینه خانواده و مدرسه خبر نداشتیم تا اینکه یک روز در باغ بازی می کردیم ناگهان فریاد و جیغ مادر را شنیدیم فوری به خانه برگشتیم مادر بی هوش افتاده بود علی اقا دکتر اورد و مادرم به هوش امد اما از آنروز از سینه به پایین فلج شد... پس از این ماجرا مادر از علی اقا خواست که برای ما مدرسه رایگان پیدا کند و او هم با زحمت فراوان مدرسه ای با عنوان روحانیون که متعلق به مسیحیان بود پیدا کرد برای ما سخت بود اما چاره ای نبود صبح ها به مدرسه می رفتیم و بعد از ظهرها برای تامین هزینه ی دوا و درمان مادر کار می کردیم و برای غذا و میوه و لباس پولی نمی ماند لذا مجبور می شدیم شبها به درب منازل مردم برویم و نان خشک را از آشغالها جدا کنیم و به خانه بیاوریم درخانه نان خشکها را می شستیم و پس از خشک شدن شکم مان را سیر می کردیم و برای تامین قند بدن یه نوع میوه بود که در بیروت فراوان بود و مفت و مجانی بود از آن استفاده می کردیم و مقداری نیز برای زمستان خشک می کردیم. با تحمل این مشکلات توانستم در رشته ادبیات درسم را تمام کنم ... "زندگینامه و خاطرات پروفسور حسابی" @audio_ketab