پندهای مولا علی علیه السّلام
🔴19. «و امامت را براى نظم و نظام امت قرار داد»؛ (وَالاَْمَامَةَ نِظَاماً لِلاُْمَّةِ). هرچند در نسخه
#نــڪــتـــہ💎💎💎
آيا حق داريم از فلسفه احكام سؤال كنيم؟
بعضى از فرق مسلمين عقيده دارند «احكام الله معلل بالاغراض نيست»؛ يعنى لزومى ندارد آنچه خدا امر كرده داراى فلسفهاى باشد و آنچه را نهى كرده داراى مفسدهاى. آنها درواقع حكيم بودن خدا را زير سؤال مىبرند و توجه ندارند كه اگر احكام تابع مصالح و مفاسد نباشد ترجيح بدون مرجح لازم مىآيد و اساسآ اين سخن برخلاف آيات زيادى از قرآن است كه براى نماز و روزه و حج وقصاص و امثال آن فلسفههايى ذكر كرده است. به يقين آنچه را خدا امر فرموده داراى فوايد مادى يا معنوى يا هر دو بوده و آنچه را نهى كرده مفاسدى اينچنين داشته است.نهتنها احكام الهى، احكام وقوانينى نيزكه درعرف عقلا وضع مىشود همه از اين قبيل است؛ گاهى هفتهها و ماهها درباره مصلحت و مفسده يك قانون مطالعه و بررسى مىكنند تا بتوانند حكمى را در عرف خودشان وضع كنند. آيات مربوط به حلال كردن طيبات و حرام كردم خبائث(39) همگى شاهد بر اين است كه قبلاً طيب و خبيثى وجود دارد كه به سبب آن حكم الهى مطابق آن صادر مىشود. تنها تفاوتى كه ميان احكام الهى و احكام عرفى است اين است كه احكام عرفى چه بسا بر اساس مصالح و مفاسدى وضع مىشود كه نتوانستهاند تمام جوانب آن را بررسى كنند و به همين دليل پس از مدتى ممكن است خلاف آن كشف شود؛ ولى احكام الهى چنين نيست، علم بىپايان خداوند سبب مىشود كه احكام بر اساس رعايت تمام جوانب مصالح و مفاسد وضع شود و هرگز خلافى در آن نخواهد بود.
بعضى نيز معتقدند گرچه احكام داراى مصالح و مفاسدى است؛ ولى ما نبايد به سراغ آنها برويم، بايد مطيع فرمان باشيم؛ آنجا كه امر شده انجام دهيم وآنجا كه نهى شده خوددارى كنيم و مطلقآ به سراغ فلسفه احكام نبايد رفت. ولى اين نيز برخلاف آياتى است كه ما را تشويق به فهم مصالح و مفاسد احكام مىكند و همچنين برخلاف رواياتى است ـ مانند آنچه در بالا آمد ـ كه ائمه هدى: مصالح احكام را مشروحاً بيان كردهاند و نيز بعضى از اصحاب خدمت امامان مىرسيدند و فلسفه پارهاى از احكام را مىپرسيدند. هرگز هيچ امامى آنها را نهى از اين سؤالات نكرد و اين دليل بر آن است كه مردم حق دارند از فلسفه احكام سؤال كنند و پاسخ بشنوند.
منتها در اين جا دو نكته مهم باقى مىماند و آن اين است كه اولاً بيان فلسفه احكام چه فايدهاى دارد؟ پاسخ اين سؤال روشن است؛ انسان هنگامى كه به منافع نماز و روزه و امثال آن آگاه مىشود، شوق بيشترى براى انجام دادن آن در خود مىيابد و هنگامى كه مثلاً مفاسد بى شمار شرب خمر را مىشنود، نفرت بيشترى از آن پيدا مىكند. درست مانند دستورات طبيب كه وقتى براى بيمارش فوايد دارو را ذكر كند بيمار با شوق بيشترى دارو را مصرف كرده و تلخى احتمالى آن را تحمل مىكند. از اينجا مىتوان استفاده كرد كه آگاهى بر فلسفه احكام مىتواند فقيه را در مسير استنباط حكم كمك كند.
ثانياً: معناى آگاهى بر فلسفه احكام اين نيست كه ما همواره مقيد به آن باشيم وبگوييم چون مثلاً فلسفه دو ركعت بودن نماز صبح و سه ركعت بودن نماز مغرب را نمىدانيم بنابراين آن را انجام نمىدهيم. ما بايد گوش بر امر و چشم بر فرمان داشته باشيم چه فلسفه احكام را بدانيم يا ندانيم؛ ولى تا آنجا كه بدانيم به اطاعت راسخ ما كمك مىكند. اين نكته نيز شايان توجه است كه فلسفهها و مصالح و مفاسد احكام غالباً جنبه حكمت دارد نه علّت؛ يعنى در غالب موارد، ممكن است حاكم باشد. مثلاً نوشيدن يك قطره شراب ممكن است هيچكدام از آن مفاسد را نداشته باشد ولى به هر حال حرام است، بنابراين افراط در اين مسئله كه ما فلسفههاى احكام را وسيلهاى قرار دهيم براى محدود كردن حكم يا توسعه آن به جايى كه ادله شامل آن نمىشود، كار نادرستى است. به تعبير ديگر پذيرفتن فلسفه احكام يا مقاصد الشريعة به معناى اين نيست كه ما به دنبال قياسات ظنى برويم و حلال و حرامهايى از اين طريق درست كنيم. تنها در صورتى مىتوان حكم را بهوسيله فلسفه احكام توسعه داد يا محدود كرد كه به صورت علت در متن كتاب و سنت ذكر شده باشد؛ مثلاً بفرمايد: «لا تَشْرَبُوا الْخَمْرَ لاَِنَّهُ مُسْكِرٌ مُفْسِدٌ لِلْعَقْلِ» از اين تعبير مىتوانيم هرچيزى را كه مسكر وموجب فساد عقل است تحريم كنيم.(40)
در حديثى از امام كاظم عليه السلام مىخوانيم: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ يُحَرِّمِ الْخَمْرَ لاِسْمِهَا وَلَكِنَّهُ حَرَّمَهَا لِعَاقِبَتِهَا فَمَا كَانَ عَاقِبَتُهُ عَاقِبَةَ الْخَمْرِ فَهُوَ خَمْرٌ؛ خداوند شراب را به دليل نام آن تحريم نكرد، بلكه تحريم آن بهواسطه آثار آن بود، بنابراين هرچيزى كه عاقبت آن عاقبت شراب باشد آن هم به منزله شراب است»(41). (42)
#تفسیر_حڪمت_۲۵۲
#نهج_البلاغه
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
پندهای مولا علی علیه السّلام
#نــڪــتـــہ💎💎💎 آيا حق داريم از فلسفه احكام سؤال كنيم؟ بعضى از فرق مسلمين عقيده دارند «احكام الله م
#پـی_نــوشــت
📗(1) . عنکبوت، آیه 45.
📗(2) . من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 7، ح 1579.
📗(3) . من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 7، ح 1580.
📗(4) . کافى، ج 4، ص 271، ح 4.
📗(5) . نهج البلاغه، خطبه 27.
📗(6) . بقره، آیه 130.
📗(7) . از جمله به جلد 2 از همین کتاب، ص 255؛ تفسیر نمونه، ج 3، ذیل آیه 104 سوره آل عمران مراجعه شود.
📗(8) . بحارالانوار، ج 71، ص 93، ح 21.
📗(9) . کافى، ج 2، ص 155، ح 21.
📗(10) . علامه مجلسى؛ این تفسیر را در بحارالانوار، ج 6، ص 109 آورده و مرحوم مغنیه در فى ظلال از او تبعیت نموده است.
📗(11) . بقره، آیه 179.
📗(12) . کافى، ج 7، ص 175، ح 8.
📗(13) . روم، آیه 19.
📗(14) . کافى، ج 7، ص 174، ح 2.
📗(15) . کافى، ج 6، ص 403، ح 3.
📗(16) . همان، ح 5.
📗(17) . همان، ح 7.
📗(18) . بقره، آیه 273.
📗(19) . بحارالانوار، ج 6، ص 98، ح 2.
📗(20) . وسائل الشیعه، ج 14، ص 252، ح 12.
📗(21) . بحارالانوار، ج 76، ص 64، ح 6.
📗(22) . وقاحت در تمدن مادى غرب به جایى رسیده که به هنگام نوشتن این سطور، این خبر در جراید منتشر شد که دو نفر از سیاستمداران همجنس اروپایى رسمآ با هم ازدواج کردند و صدر اعظم آنان نیز به آنها تبریک گفت. (این خبر در بیست و هفتم شهریور سال 1389 در جراید منتشر شد).
📗(23) . بقره، آیه 283.
📗(24) . بقره، آیه 282.
📗(25) . کافى، ج 7، ص 380، ح 1.
📗(26) . همان، ص 379، ح 1.
📗(27) . نحل، آیه 105.
📗(28) . کنزالعمّال، ح 8212.
📗(29) . کافى، ج 2، ص 340، ح 11.
📗(30) . مجموعه ورام، ج 1، ص 113.
📗(31) . هود، آیه 69 و 70.
📗(32) . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 19، ص 89.
📗(33) . فى ظلال نهج البلاغه، ج 4، ص 367.
📗(34) . شرح نهج البلاغه ابن میثم بحرانى، ج 5، ص 367.
📗(35) . غررالحکم، ص 177، ح 3376.
📗(36) . بحارالانوار، ج 29، ص 223.
📗(37) . کافى، ج 1، ص 200، ح 1.
📗(38) . شرح بیشتر در این زمینه را مى توانید در کتاب پیام امام امیرالمؤمنین (ع)، ج 2، ص 343 به بعد مطالعه کنید.
📗(39) . اعراف، آیه 157.
📗(40) . براى مطالعه بیشترى به دائرة المعارف فقه مقارن، ج 1، ص 385 به بعد مراجعه شود.
📗(41) . کافى، ج 6، ص 412، ح 2.
📗(42) . سند گفتار حکیمانه: مطابق گفته خطیب در مصادر، از کسانى که این کلمات حکیمانه را در کتابهاى خود نقل کرده اند نویسنده نهایة الإرب است که بخشهایى از آن را به مناسبت در کتاب خود آورده و همچنین شافعى درمطالب السؤول و آمُدى در غررالحکم. با توجه به اینکه همه آنها بخشهایى ازاین روایت را با تفاوتهایى نقل کرده اند روشن مى شود که از مصادر دیگرى دریافت داشته اند. سپس اضافه مى کند که این بخشى ازخطبه غرّاى فدکیه فاطمه زهرا عليها السلام را که موافق و مخالف، آن را نقل کرده اند تشکیل مى دهد که امیرمؤمنان على(ع) بخشهایى را به آن افزوده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 193)
#تفسیر_حڪمت_۲۵۲
#نهج_البلاغه
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
مناجات با امام زمان (2).mp3
1.35M
🍃ای تو روح و روانم
🍃یادت آرام جانم
🍃با غم دوری تو
🍃تا کی زنده بمانم
🌷 #سه_شنبه_هاى_جمكرانى
🌷 #التماس_دعا
@nahjolbalaghekhani
#امیرالـمؤمنـیـن_علی_عـلیہ_السلام
فرمود✍
🍃خداوند ايمان را واجب نمود، براى پاكى دلها از شرك
🍃و نماز را براى منزه ساختن مردم از خودخواهى
🍃و زكات را براى رسيدن روزى
🍃و روزه را براى آزمودن اخلاص مردم
🍃و حج را براى نيرو گرفتن دين
🍃و جهاد را براى عزت و ارجمندى اسلام
🍃و امر به معروف را براى اصلاح مردمان
🍃و نهى از منكر را براى باز داشتن سفيهان از زشتيها
🍃و صله رحم را براى افزون شدن شمار خويشاوندان
🍃و قصاص را براى ممانعت از خونريزى
🍃و اجراى حدود را براى بزرگ نشان دادن زشتى اعمال حرام
🍃و منع از شرابخوارى را براى حفاظت از عقلها
🍃و اجتناب از دزدى را براى رعايت عفت مردم
🍃و ترك زنا را براى سلامت نسبها
🍃و ترك لواط را براى افزونى نسل
🍃و شهادتها را براى گرفتن حقوق انكار شده
🍃و ترك دروغگويى را براى حرمت يافتن راستگويى
🍃و سلام كردن را براى ايمنى بخشيدن از هر چه مايه هراس است
🍃و امامت را براى نظام امت
🍃و اطاعت را براى بزرگداشت امام.
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
فرق امور دنیا و آخرت
در موارد زیادی علی(ع) به تبیین تفاوت امور دنیوی با اخروی پرداخته اند و میزان اهمیت امور مربوط به آخرت را گوشزد کرده اند. از جمله می فرمایند: همه چیز دنیا شنیدنش بزرگتر از دیدن آن است، یعنی وقتی آثار و اوصاف آن را ذکر می کنند به نظر خیلی مهم می آید، ولی وقتی انسان آن را از نزدیک لمس می کند متوجه می شود بسیار کوچک تر و کم ارزش تر از آن بوده است که شنیده بود. ولی آخرت از این نظر، عکس دنیاست؛ وقتی انسان امور آخرت را از نزدیک ببیند اعتراف خواهد کرد که واقعیت امور اخروی بزرگتر و با ارزش تر از آنی است که در دنیا شنیده بود. اگر چیزی از دنیای شما کم و به آخرتتان افزوده شود بهتر از آن است که از آخرتتان کم و به دنیایتان افزوده شود.
محصول دنیا و آخرت
علی(ع) با تبیین چگونگی تقسیم نعمت های الهی در میان بندگان می فرمایند: مواهب الهی همانند قطره های باران از آسمان به روی زمین نازل می شود و برای هر کس سهمی خاص، بی کم و کاست، اختصاص می یابد؛ بنابراین کسی از شما به برادر دینی اش برای برخورداری او از مال یا فرزند بیشتر، حسد نورزد. آنگاه در ادامه می افزایند: ثروت و فرزند متاع این دنیا و عمل صالح محصول آخرت است.
ارزش دنیا در چشم علی(ع)
حضرت علی(ع) آنگاه که مردم برای بیعت کردن به منزل او هجوم می آورند، می فرمایند: اگر اکنون زمام خلافت را به دست می گیریم و می پذیریم که خلیفه پیامبر باشم، این به جهت تمام شدن حجّت بر من است؛ چون خداوند از علما و دانشمندان پیمان گرفته است که در برابر ستم ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان بی اعتنا نباشند. و الا این کار را از روی دنیا دوستی نمی کنم؛ چرا که همه می دانید که این دنیای شما، با همه زینت هایش، در نظر من از آب بینی ماده بزی که عطسه کند، بی ارزش تر است.
ـ گروهی به امیرالمؤمنین(ع) مراجعه می کنند تا آن حضرت از بیت المال به آنها بیشتر از سهمی که دارند بپردازند و برایشان امتیاز بیشتری قائل شود و حتی رشوه ای هم با عنوان هدیه نزد آنحضرت می آورند. آن حضرت بسیار ناراحت می شوند و به آنان می فرمایند: آیا دیوانه شده اید یا هذیان می گویید که این گونه پیشنهادها را به من می کنید؟ آن گاه برای رفع توهم آنها می فرمایند: به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با همه چیزهای که در آن هست به من بدهند تا پوست جوی را به ناحق از دهان مورچه ای بگیرم این کار را نخواهم کرد. این دنیا با تمام زیبایی هایش، نزد من از برگی که در دهان ملخی جویده شده باشد، بی ارزش تر است.
ـ حضرت علی(ع) برای تفهیم بی ارزش بودن دنیا از مثال های زیادی استفاده کرده اند تا ماهیت دنیا را بهتر به اشخاص بشناسانند و از غرق شدن شان در دنیا و زخارف آن جلوگیری کنند. آن حضرت می فرمایند: به خدا سوگند، این دنیای شما در نظرم از استخوان خوکی که در دست یک جذامی باشد، بی ارزش تر و پست تر است.
دنیا خانه موقت
حضرت علی(ع) در پاسخ به این سؤال که چه چیز انسان را فریب می دهد، می فرمایند: به حقیقت دنیا تو را فریب نداده است، بلکه تو به آن فریفته شده ای. دنیا برایت پندهای فراوانی دارد. تو را به عدل و انصاف دعوت می کند و هجوم بلاها و کاستن نیروها به تو هشدار می دهد و راستگویی خود را به اثبات می رساند... دنیا چه خوب خانه ای است برای آنانی که آن را خانه همیشگی ندانند و وطن نخوانند. سعادتمندان آخرت کسانی هستند که امروز از زرق و برق دنیا پرهیز می کنند.
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
#حڪمــت_۲۵۱ نــهــج الــبــلاغــہ
وَ قَالَ [عليه السلام] مَرَارَةُ الدُّنْيَا حَلَاوَةُ الْآخِرَةِ وَ حَلَاوَةُ الدُّنْيَا مَرَارَةُ الْآخِرَةِ.
#تلخى_ها_و_شيرينى_هاے_دنيا_و_آخرت (اخلاقى، اعتقادى)
و درود خدا بر او ، فرمود:
✍ تلخ كامى دنيا، شيرينى آخرت، و شيرينى دنياى حرام، تلخى آخرت است.
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
پندهای مولا علی علیه السّلام
#حڪمــت_۲۵۱ نــهــج الــبــلاغــہ وَ قَالَ [عليه السلام] مَرَارَةُ الدُّنْيَا حَلَاوَةُ الْآخِرَةِ
#تلخى_و_شيرينى_دنيا_و_آخرت:
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشاره به تفاوت آشكار ميان امور شيرين و تلخ در دنيا و آخرت مىكند و مىفرمايد: «تلخى دنيا شيرينى آخرت است و شيرينى دنيا تلخى آخرت»؛ (مَرَارَةُ آلدُّنْيَا حَلاَوَةُ آلاْخِرَةِ، وَ حَلاَوَةُ آلدُّنْيَا مَرَارَةُ آلاْخِرَةِ).
اشاره به اينكه بسيارى از طاعات و عبادات و انجام دادن دستورات الهى تلخ كامىهايى دارد؛ جهاد فى سبيل الله، جهاد با هواى نفس و گاه رفتن به زيارت خانه خدا، پرداختن خمس و زكات و چشمپوشى از اموال حرام و مقامات عالى نامشروع، تلخىها و مشكلاتى براى انسان دارد؛ ولى به يقين اين تلخىها سبب شيرينى در سراى آخرت و بهشت برين است. نعمتهايى كه نه چشمى آن را ديده و نه گوشى سخنى از آن شنيده و نه به خاطر انسانى خطور كرده است. به عكس، بسيارى از گناهان ممكن است لذتبخش باشد. پيروى از هوا وهوس و عيش و نوشهاى گناهآلود و اموال فراوانى كه از طرق نامشروع تحصيل مىشود براى صاحبان آنها لذّتى دارد؛ ولى اين لذّات، تلخ كامىهايى را در آخرت به دنبال دارد عذابهايى كه بسيار شديد و طولانى است و حتى يك روز آن را نمىتوان تحمل كرد تا چه رسد به ساليان دراز. مقصود امام عليه السلام از اين گفتار حكيمانه اين است كه اگر در مسير اطاعت، مشكلات و شايد ناراحتىها و مرارتهايى وجود داشته باشد، نگران نشويم، آنها را به جان و دل بپذيريم به اميد وعدههاى الهى در آخرت و به عكس اگر در گناه، لذّتى باشد از عواقب تلخ آن غافل نگرديم و كوتاه سخن اينكه هدف امام عليه السلام تشويق به طاعات و ترك گناهان است.
شبيه اين سخن، تعبيرى است كه در خطبه 174 نهجالبلاغه گذشت كه امام عليه السلام مىفرمايد: «إِنَّ آلْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَكَارِهِ وَإِنَّ آلنَّارَ حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ؛ بهشت در لابهلاى ناراحتىها پيچيده شده و دوزخ در لابهلاى شهوات».
نيز در حكمت 376 مىفرمايد: «إِنَّ الْحَقَّ ثَقِيلٌ مَرِيءٌ، وَإِنَّ الْبَاطِلَ خَفِيفٌ وَبِيءٌ؛ حق، سنگين اما گوارا و باطل، سبك و آسان؛ اما بلاخيز و مرگآور است». حق گرچه ثقيل و سنگين است ولى عاقبتش گواراست. به عكس، باطل كه در آغاز آسان و راحت است؛ ولى در پايان ناگوار و خطرناك است.
البته آنچه امام عليه السلام در اين جا فرموده بيان حكم غالبى است وگرنه موارد استثنايى نيز وجود دارد كه انسان از انجام دادن حق لذت ببرد و از انجام دادن باطل ناراحت شود. حديث معروفى كه مىگويد: «مؤمن اوقات شبانهروز خود را به سه بخش تقسيم مىكند: بخشى براى عبادت و بندگى پروردگار و بخشى براى سامان دادن به وضع زندگى و در بخش ديگرى به لذات حلال مىپردازد تا نيرو وآرامش براى انجام وظايف پيدا كند»، دليل روشنى بر اين استثناست.
در حالات انبيا و اولياى الهى به خصوص در آزمايش هاى سخت آنها، شواهد زيادى بر اصل گفتار امام عليه السلام هست. اگر حضرت يوسف عليه السلام تسليم خواسته نامشروع زليخا مىشد براى او لذتبخش بود؛ اما مرارت آخرت را به دنبال داشت و اينكه تسليم نشد وبه سبب آن، سالها در زندان ماند و مرارت زيادى را چشيد بر كسى پوشيده نيست؛ اما حلاوت آخرت بلكه حلاوت دنيا را در پايان و بعد از مدتى به دنبال داشت. حضرت آدم عليه السلام ترك اولى كرد و از شجره ممنوعه موقتا لذت برد؛ اما پايان غمانگيزى براى او داشت. بسيار مىشود مرارتهاى دنيا نتيجه شيرينى در همين دنيا نصيب انسان مىكند مانند جوانى كه سالها در غربت و با مشقت درس خوانده تا توانسته به مراحل عالى علم و دانش برسد كه لذت آن را در پايان در همين دنيا مىبيند وبه عكس جوانى كه تن به تنبلى و خوشگذرانى و عيش و نوش داده و بىسواد باقى مانده مرارت آن را در پايان كار در همين دنيا مىچشد.(1)
#تفسیر_حڪمت_۲۵۱
#نهج_البلاغه
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
پندهای مولا علی علیه السّلام
#تلخى_و_شيرينى_دنيا_و_آخرت: امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشاره به تفاوت آشكار ميان امور شي
📚(1) . سند گفتار حکیمانه: خطیب در مصادر مى گوید: این کلام شریف در کتاب روضة الواعظین با تفاوت تقدیم جمله دوم بر جمله اوّل آمده است و در غررالحکم نیز به این صورت ذکر شده: «حلاوة الدنیا توجب مرارة الآخرة». این تفاوتها نشان مى دهد که آنها آن را از منبع دیگرى جز نهج البلاغه گرفته اند. (مصادر نهج البلاغه،ج 4، ص 192)
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
#اوج_هــنــر_و_زیــبــایــى
سخن امیرالمؤمین نهجالبلاغه است؛ فصیح ترین
کلام آدمى در میان عرب.
«نهج البلاغه» اوج هنر و اوج زیبایى است؛
زیبایى لفظ و زیبایى معناست. انسان مبهوت
مىماند! هیچ شاعر بزرگ عرب، هیچ نویسندهى
هنرمند عرب، نتوانسته بگوید که من از
مراجعهى به نهجالبلاغه بىنیازم.
📚بیانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران
۱۳۷۸/۱۰/۱۰🗓
#من_نهج_البلاغه_می_خوانم.
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃