پندهای مولا علی علیه السّلام
در حدیث دیگرى از آن حضرت آمده است که فرمود: «لا تَسِبُّوا الرِّیاحَ فَإنَّها مَأمُورَةٌ وَلاَ الْجِب
4. توجیه دیگر این است که لازمه خضوع در برابر غیر خداوند این است که انسان عمل خود را براى غیر خدا قرار داده باشد و بزرگ شمردن مال در واقع نشانه ضعف یقین است، بنابراین چیزى جز اقرار به زبان باقى نمى ماند.(9)
این توجیه نیز قابل ایراد است، زیرا این گونه اشخاص معمولاً در مقابل اغنیا تعبیرات شرک آلودى مى کنند; مثلاً مى گویند: امید ما اول به خدا و بعداً به توست یا مى گویند همه امید ما به توست، بنابراین هر سه بخش از دینش مطابق این توجیه از بین مى رود.
بهترین توجیه همان است که در ابتدا گفته شد.
به هر حال شک نیست که تواضع در برابر ثروتمندان براى ثروتشان هم موجب ذلت تواضع کننده است و هم طغیان ثروتمندى که به او تواضع شده تا آنجا که گویى خود را روزى رسان مى داند و دیگران را روزى خوار خودش و متأسفانه این رذیله اخلاقى در افراد بسیارى دیده مى شود; اما در هر حال نباید احترام ثروتمندان مؤمن و صالح را به سبب خدماتشان به نیازمندان و جامعه اسلامى را مصداق این حدیث دانست; آن در واقع فضیلتى است و اداى حقى.
آن گاه امام(علیه السلام) در چهارمین نکته حکیمانه مى فرماید: «کسى که قرآن بخواند و پس از مرگ وارد آتش دوزخ گردد از کسانى بوده که آیات خدا را استهزا مى کرده است»; (وَمَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَمَاتَ فَدَخَلَ النَّارَ فَهُوَ مِمَّنْ کَانَ یَتَّخِذُ آیَاتِ اللَّهِ هُزُواً).
قرائت قرآن چندگونه است: گاه انسان مؤمن قرآن را تلاوت مى کند و گوش جان به آیاتش مى سپارد تا پیام خدا را از لابه لاى آن بشنود و زندگى خود را با آن هماهنگ سازد و به گفته امیرمؤمنان على(علیه السلام) در خطبه متقیان: «أَمَّا اللَّیْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِینَ لاَِجْزَاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرْتِیلاً یُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَیَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ فَإِذَا مَرُّوا بِآیَة فِیهَا تَشْوِیقٌ رَکَنُوا إِلَیْهَا طَمَعاً وَتَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَیْهَا شَوْقاً وَظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبَ أَعْیُنِهِمْ وَإِذَا مَرُّوا بِآیَة فِیهَا تَخْوِیفٌ أَصْغَوْا إِلَیْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَظَنُّوا أَنَّ زَفِیرَ جَهَنَّمَ وَشَهِیقَهَا فِی أُصُولِ آذَانِهِمْ; پرهیزگاران در دل شب بر پا مى خیزند و قرآن را با تدبر قرائت
مى کنند و جان خود را با آن محزون مى سازند و داروى درد خود را از آن مى گیرند، هرگاه به آیه اى برسند که در آن تشویق (به پاداش هاى الهى) است با علاقه فراوان به آن روى مى آورند و روح و جانشان با شوق بسیار به آن مى اندیشد و آن را نصب العین خود قرار مى دهند و هرگاه به آیه اى برخورد کنند که بیم دهنده است گوش دل را براى شنیدن پیام آن باز مى کنند و گویى صداى زبانه هاى آتش دوزخ با آن وضع مهیبش در گوششان طنین انداز است».(10)
نیز به فرموده امام صادق(علیه السلام) در دعایى که قبل از تلاوت قرآن خوانده مى شود: «اللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَظَری فیهِ عِبادَةً وَقِرائَتی فیهِ فِکْراً وَفِکْری فیهِ اعْتِباراً وَاجْعَلْنی مِمَّنْ أتَّعِظُ بِبَیانِ مَواعِظِکَ فیهِ وَأجْتَنِبُ مَعاصیکَ; خداوندا! نگاه مرا به آیات قرآن عبادت و قرائتم را توأم با اندیشه و تفکرم را در آن مایه عبرت قرار ده و مرا از کسانى قرار ده که از مواعظ تو در آن پند مى گیرد و از گناهانت پرهیز مى کند».(11)
گروه دیگرى آیات قرآن را تنها براى ثواب قرائت مى خوانند بى آنکه به پیام هایش گوش فرا دهند.
گروه سومى نیز اضافه بر این به استهزاى آیات مى پردازند و اگر در سخن استهزا نکنند، عملاً استهزا دارند; آیات تحریم ربا را مى خوانند ولى رباخوارى مى کنند، آیه تحریم غیبت را تلاوت مى کنند ولى غیبت کردن کار همه روزه آنهاست و همچنین در برابر سایر پیام هاى قرآن. این گونه تلاوت نه تنها سبب نجات نیست، بلکه به فرموده امیرمؤمنان(علیه السلام) سبب دخول در آتش جهنم است، چون قرآن را به صورت استهزا قولاً یا عملاً خوانده است و کسى که آیات قرآن را با استهزا بخواند مستحق آتش دوزخ است.
در حدیث معروفى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «رُبَّ تالِى الْقُرْآنَ وَالْقُرآنُ یَلْعَنُهُ; چه بسا کسانى که قرآن مى خوانند و در همان حال قرآن آنها را لعنت مى کند (چرا که هرگز به آن عمل نمى کنند)».(12)
مرحوم علامه شوشترى در شرح نهج البلاغه خود داستانى از تاریخ بغداد نقل مى کند که شخصى مى گوید: من از کنار قبر «احمد بن طولون» (یکى از امرا و مؤسس دولت طولونیه در مصر و سوریه در قرن سوم هجرى) عبور
مى کردم. پیرمردى را مى دیدم که در کنار قبر او نشسته و قرآن مى خواند بعد از مدتى او را
#تفسیر_حڪمت_۲۲۸
#نــــهـــج_الــبـلاغــہ
#ادامہ_دارد...
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
#مــولا_عــلــی_(ع) #مــی_فــرمــایــنــد:
✍وقتی خداوند بنده ای را دوست بدارد ، مال و ثروت را در پیش او منفور و ناپسند جلوه
می دهد و آرزوهای او را کوتاه می کند و چون خداوند بدی بنده ای را اراده کند ، مال و ثروت را محبوب او قرار دهد و آروزهایش را گسترش می دهد. خداوند متعال بدی هیچ یک از بندگان خود را نمی خواهد مگر اینکه خود بنده اعمالی را انجام دهد که مورد خشم پروردگار خود قرار گیرد که در این صورت خدا هم او را رها میسازد و به خودش وا می گذارد.
📚 #غررالحڪم_جلد ۳ 📖 #صفحہ_۱۶۶ #حدیث_۴۱۱۱ و ۴۱۱۰
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
#ثروت_قابل_توجه_امام_علی_علیه_السلام
#قسمت_اول
این که در حالات امیر المؤمنین (علیه السّلام) و سادگی لباس و پوششان در تاریخ آمده است به جهت موقعیّت زمانی آن حضرت بود که میخواستند خودشان را در کنار محرومان جامعه (که اکثریت مردم بودند) قرار دهند. حضرت مال و ثروت فراوانی داشتند.
ولی آن را در راه خدا خرج کرده و به اصحاب نزدیک هم می فرمودند:
هیچ کس نمیتواند مانند من زندگی کند. اَلا وَ اِنَّکُمْ لا تَقْدِروُنَ عَلی ذالِکَ (1)
ـ به امیر المؤمنین (علیه السّلام) خبر رسید که طلحه و زبیر میگویند که شما مال و ثروتی ندارید، این حرف بر حضرت گران آمد و دستور داد در آخر سال از پول غلات صد هزار درهم بیاورند...سپس آن پول ها را نشان طلحه و زبیر داده و فرمودند: این بخشی ازاموال من است که کسی هم بامن شریک نیست و...(2)
ـ همین وضعیت برای امام حسن (علیه السّلام) در مدینه پیش آمد و آن حضرت کسی را فرستاد تا هزار درهم از جایی قرض کرده و به عامل تقسیم صدقات بدهد که بین مستمندان پخش کنند.
باز گو کردن نعمت به معنای برتریجویی و فخر بر دیگران نباید باشد بلکه به معنای یادآوری نعمت هاست که انسان را شاكر و در مقام عبودیت تکامل بخشیده و باعث میشود کم تر،کمبودها و دردها را احساس کند، چرا که خداوند به قدری به ما نعمت داده است که اگر نعمتی هم گرفته شود نمیتوان شکر نعمت های دیگر را به جای آورد
دیگر آن تصوّر،بر عکس شد، یعنی گفتند: نمیشود کسی مال نداشته باشد و هزار درهم صدقه بدهد.
پس اظهار عجز و فقر در اسلام پسندیده نیست و شدیداً مورد نکوهش واقع شده است بلکه باید حفظ ظاهر نمود (حتّی اگر فقیر باشد) و اگر نعمت به او رسیده است که قطعاً باید اظهار نماید و پروردگار خود را هم دائماً شکرگزاری کند.
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃