#شكوه_از_ستم_هاى_معاويه:
(در اينجا شعر امرء القيس را خواند كه:) «واگذار داستان تاراج آن غارتگران را، و به ياد آور داستان شگفت دزديدن اسب سوارى را».
❓!! بيا و داستان پسر ابو سفيان را به ياد آور، كه روزگار مرا به خنده آورد از آن پس كه مرا گرياند.
👌 سوگند به خدا كه جاى شگفتى نيست، كار از بس #عجيب است كه شگفتى را مى زدايد و كجى و انحراف مى افزايد.
🔹⚠️مردم كوشيدند نور خدا را در داخل چراغ آن خاموش سازند، جوشش زلال حقيقت را از سر چشمه آن ببندند، چرا كه ميان من و خود، آب را وبا آلود كردند.
🔰 اگر محنت #آزمايش از ما و اين مردم برداشته شود، آنان را به راهى مى برم كه سراسر #حق است، و اگر به گونه ديگرى انجامد:
(با حسرت خوردن بر آنها جان خويش را مگذار، كه خداوند بر آنچه مى كنند آگاه است).
#خطبه۱۶۲_۲
#نهج_البلاغه_خوانی
@nahjolbalaghekhani110arvane