#پرسش_پاسخ
#ثروت_امیرمومنان_علی_علیه_السلام
#قسمت_دوم
خود دستور داد تمام آن اموال را بین مستمندان و در راه خدا هزینه کنند.
داستانهای متعددی از ساده زیستی حضرت (در عین بینیازی و ثروت فراوان) در تاریخ نقل شده است. حتی حضرت زمانی که حکومت مسلمین را نیز به دست گرفت از این شیوه دست برنداشت. به عنوان نمونه به این داستان توجه بفرمایید:
سوید بن غفله نیز میگوید: در اواخر عمر امیرالمومنین علی (ع) و زمان حکومت و قدرت ایشان در کوفه بر وی وارد شدم در حالی که جلوی آن حضرت ظرف شیری بود که بوی ترشیدگی آن به مشام میرسید و در دست وی نان خشکیدهای دیدم که پوستههای درشت جو بر سطح آن آشکار بود. حضرت آن نان را میشکست و گاهی از زانوی خود برای شکستن آن کمک میگرفت. فضه را دیدم که ناظر بر کارهای او بود. گفتم: ای فضه از خدا در مورد این شیخ ترس ندارید؟ کاش آرد او را غربال میکردید. فضه در پاسخ گفت: میترسم که او ثواب ببرد و ما گناهکار شویم. از ما تعهد گرفته است که تا با او هستیم آرد او را غربال نکنیم. علی(ع) به او فرمود: چه میگوید؟ فضه پاسخ داد: از خودش بپرسید. من آنچه را که به فضه گفته بودم عرض کردم که کاش آرد را غربال میکردند. حضرت گریست و فرمود: پدر و مادرم فدای آن کسی(پیامبرخدا(ص)) که سه روز پیاپی از نان گندم سیر نخورد تا از دنیا جدا شد و هرگز آرد خود را غربال نکرد.
همچنین در روایتی آمده است که امیرالمومنین على(ع) با دسترنج خود یک هزار برده خرید و آزاد کرد.
خلاصه آنکه: منابع در آمد حضرت زمینها و باغ های کشاورزی بود که حضرت با دست خود و در ایام خانهنشینی و غصب خلافت، ساخته بود. همچنین اموالی نیز به عنوان غنائم (که از فتح امپراطوریهای ایران و روم به دست میآمد) به ایشان میرسید.
اکثر اموال فوق در راه خدا مصرف میشد و خود حضرت زندگی بسیار سادهای داشنتد. به گونهای که پس از گذشت قرنها، هنوز نیز ساده زیستی ایشان زبانزد بسیاری از انسانهای آزاده جهان است.
✍ #ادامہ_دارد...
🌴 @nahjolbalaghekhani🌴
#حڪمــت_۲۲۷ نـهـج الـبـلاغـہ
وَ سُئِلَ عَنِ الْإِيمَانِ فَقَالَ الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ.
#ارڪـان_ايـمــان(اعتقادى، معنوى)
و درود خدا بر او ، فرمود:
(در مورد ايمان پرسيدند).
✍جواب: ايمان، بر شناخت با قلب، اقرار با زبان عمل با اعظاء و جوارح استوار است.
💎 @nahjolbalaghekhani💎
پندهای مولا علی علیه السّلام
#حڪمــت_۲۲۷ نـهـج الـبـلاغـہ وَ سُئِلَ عَنِ الْإِيمَانِ فَقَالَ الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ
#حقيقت_ايمان
امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى خود، كه بر گرفته از كلام رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) است حقيقت ايمان كامل را در عبارتى كوتاه و پرمعنا بيان كرده است، هنگامى كه از امام(عليه السلام) درباره تفسير ايمان سؤال كردند فرمود: «ايمان معرفت با قلب (عقل) و اقرار به زبان و عمل به اركان (دين) است»; (وَسُئِلَ عَنِ الاِْيمَانِ فَقَالَ(عليه السلام): الاِْيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَإِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ، وَعَمَلٌ بِالاَْرْكَانِ).
در واقع ايمان درختى است كه ريشه آن شناخت خدا و پيامبر اكرم و پيشوايان دين و معاد است و به دنبال آن بر زبان ظهور پيدا مى كند و ثمره اين شجره طيبه انجام وظايف الهى است، بنابراين كسانى كه در انجام وظايف كوتاهى مى كنند ايمانشان ناقص است و از دو حال خارج نيست يا گرفتار ضعف ايمانند و يا هوا و هوس چنان بر آنها غالب شده كه از تجلى ايمان در عمل پيش گيرى مى كند.
ابن ابى الحديد در اينجا به نفع مذهب معتزله استفاده كرده مى گويد: آنچه امام(عليه السلام) در اينجا فرموده عين چيزى است كه معتزله اهل سنت به آن معتقدند كه عمل به اركان و انجام واجبات (و ترك محرمات) را در مفهوم ايمان داخل مى دانند و آن كس كه عمل نكند نمى توان نام مؤمن بر او نهاد، هرچند با قلب پذيرفته و با زبان اقرار كرده باشد و اين بر خلاف اعتقاد اشعرى ها از اهل سنت و اماميه است. ولى ابن ابى الحديد از اين نكته غافل شده است كه اماميه، اسلام و ايمان را متفاوت مى دانند; كسى كه شهادتين را ابراز كند و يقين به خلاف گويى او نداشته باشيم در زمره مسلمانان است و جان و مال و خونش محفوظ، ذبيحه او حلال و ازدواج با او مباح است; اماميه آن را به معناى اقرار به شهادتين و اقرار به امامت ائمه دوازده گانه مى دانند و براى آن درجاتى قائلند; بعضى داراى درجات پايين، بعضى درجات متوسط و بعضى درجات عالى هستند و آنچه در كلام امام(عليه السلام) آمده اشاره به درجه عالى ايمان است.
از آن بالاتر چيزى است كه قرآن مجيد در اوائل سوره «انفال» بيان كرده است: «(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَاناً وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ * أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ); مؤمنان، تنها كسانى هستند كه هرگاه نام خدا برده شود، دل هاشان ترسان مى گردد; و هنگامى كه آيات او بر آنها خوانده مى شود، ايمانشان فزونتر مى گردد; و تنها بر پروردگارشان توكل دارند. * آنها كه نماز را برپا مى دارند; و از آنچه به آنها روزى داده ايم، انفاق مى كنند. * (آرى،) مؤمنان حقيقى آنها هستند; براى آنان درجاتى والا نزد پروردگارشان است; و براى آنها، آمرزش و روزى پرارزش است».(1)
#تفسیر_حڪمت_۲۲۷
#نــــهـــج_الــبـلاغــہ
#ادامہ_دارد...
❤️ @nahjolbalaghekhani❤️
پندهای مولا علی علیه السّلام
#حقيقت_ايمان امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى خود، كه بر گرفته از كلام رسول اكرم(صلى الله عليه
از این سه آیه شریفه به خوبى استفاده مى شود که ایمان کامل علاوه بر اعتقاد قلبى و عمل به ارکان مسائل دیگرى را نیز شامل مى شود; از جمله این که هنگامى که نام خدا برده مى شود دل لرزان گردد و احساس مسئولیت کند و هنگامى که آیات قرآن بر او خوانده شود ایمانش رشد یابد و اینها امورى است که حتى معتزله نیز آن را شرط ایمان نمى دانند و جالب این که در دو مورد از این آیات واژه حصر به کار برده است در ابتدا مى گوید: «(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ...); مؤمنان تنها اینها هستند که داراى این صفات پنج گانه مى باشند» و در پایان آیه مى فرماید: «(أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً); مؤمنان حقیقى فقط آنها هستند» و از اینجا به خوبى روشن مى شود که ایمان داراى درجات متفاوت و مختلفى است.
اضافه بر این در بعضى از روایات که در منابع اهل بیت آمده است مى خوانیم: هنگامى که درباره ایمان سؤال کردند در جواب فرمودند: «الإیمانُ أنْ یُطاعَ اللهُ فَلا یُعْصى; ایمان آن است که انسان خدا را اطاعت کند پس هیچ معصیتى به جا نیاورد. (این تعبیر معاصى کبیره و صغیره را هر دو شامل مى شود)».(2)
در حدیث دیگرى از همان امام (امام صادق(علیه السلام)) آمده است که در برابر این سؤال که آیا ایمان عمل است یا قولِ بدون عمل (اعتراف به شهادتین) امام(علیه السلام) فرمود: «الإِیمانُ عَمَلٌ کُلُّهُ وَالْقَوْلُ بَعْضُ ذلِکَ الْعَمَلِ; ایمان تمامش عمل و قول بخشى از آن عمل است».(3)
از این تعبیرها استفاده مى شود که ایمان، اطلاقات مختلفى دارد; گاه به حد اقل آن اشاره شده و گاه به حد اکثر و گواه آن حدیث معروفى است که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که مى فرماید: «الإیمانُ عَشْرُ دَرَجات فَالْمِقْدادُ فِی الثّامِنَةِ وَ أبُوذَرّ فِى التّاسِعَةِ وَ سَلْمانُ فِی الْعاشِرَةِ; ایمان ده درجه دارد. مقداد در درجه هشتم، ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم قرار داشتند».(4) (البته ایمان انبیا و اوصیاى معصوم حساب دیگری دارد).(5)
#تفسیر_حڪمت_۲۲۷
#نــــهـــج_الــبـلاغــہ
✍ #ادامہ_دارد...
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
پندهای مولا علی علیه السّلام
از این سه آیه شریفه به خوبى استفاده مى شود که ایمان کامل علاوه بر اعتقاد قلبى و عمل به ارکان مسائل د
📓(1). انفال، آیه 2-4.
📓(2). کافى، ج 2، ص 33 .
📓(3). همان.
📓(4). بحارالانوار، ج 22، ص 341.
📓(5). سند گفتار حکیمانه: مرحوم خطیب در مصادر مى گوید: نخستین بار این سخن را پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بیان فرمود و همه محدثان آن را از آن حضرت نقل کرده اند و امام(علیه السلام) که باب مدینه علم نبى بوده همین سخن را در پاسخ این سؤال کننده بیان فرمود. سپس مى افزاید: کافى است که به امالى صدوق و عیون اخبار الرضا(علیه السلام) و خصال و تاریخ بغداد و امالى شیخ طوسى مراجعه شود که از طرق کثیره این حدیث به وسیله امیرمؤمنان على(علیه السلام) از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 179)
#تفسیر_حڪمت_۲۲۷
#نــــهـــج_الــبـلاغــہ
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
#حڪمـت_۲۲۶ نـهـج الـبـلاغـہ
وَ قَالَ [عليه السلام] الطَّامِعُ فِى وِثَاقِ الذُّلِّ .
طمع ورزى و خوارى(اخلاقى، اجتماعى)
و درود خدا بر او ، فرمود:
✍طمعكار همواره زبون و خوار است.
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃
پندهای مولا علی علیه السّلام
#حڪمـت_۲۲۶ نـهـج الـبـلاغـہ وَ قَالَ [عليه السلام] الطَّامِعُ فِى وِثَاقِ الذُّلِّ . طمع ورزى و خوا
#اسيــــران_ذلّـــت:
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه به يكى از آفات طمع اشاره كرده، مى فرمايد: «طمع كار در بند ذلت گرفتار است»; (الطَّامِعُ في وَثَاقِ الذُّلِّ).
«وَثاق» به معنى بند و زنجيرى است كه اسير و يا حيوانى را با آن مى بندند. شبيه اين سخن همان است كه در حكمت 180 گذشت كه فرمود: «الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ; طمع بندگى جاويدان است» نيز در حكمت 219 خوانديم كه امام مى فرمود: «قربانگاه عقل ها غالباً در زير نور خيره كننده طمع هاست».
همان گونه كه پيش از اين نيز اشاره شد طمع معمولا به معناى علاقه شديد به چيزى است كه فوق استحقاق انسان و غالباً به دست ديگران است شخص طمع كار براى به دست آوردن آن بايد در مقابل اين و آن خضوع كند و طناب ذلت بر گردن خويش نهد، شايد به مقصود برسد و شايد هم نرسد. به تعبير ديگر طمع ريسمانى نامرئى است كه انسان بر گردن خود مى نهد و سر آن را به دست كسى كه از او طمع دارد مى سپارد و همچون برده يا حيوانى در اختيار او قرار مى گيرد. نقطه مقابل طمع قناعت است كه انسان را از همگان بى نياز و عزت و كرامت او را حفظ مى كند. اضافه بر اين ها، اموال و مقامات و اشيايى كه مورد طمع طمعكاران است در بسيارى از موارد دست نيافتنى است، به همين دليل طمع كار براى رسيدن به آن عمرى دست و پا مى زند و چه بسا ناكام از دنيا برود در حالى كه سرمايه عمر خود را بيهوده از دست داده نه به مقامى در دنيا رسيده و نه در پيشگاه خدا منزلتى دارد.
در حدیث معروفى که ملاصالح مازندرانى در شرح اصول کافى آورده است، مى خوانیم: «عَزَّ مَنْ قَنَعَ وَ ذَلَّ مَنْ طَمَعَ; کسى که قناعت پیشه کند عزیز مى شود، و کسى که طمع بورزد ذلیل خواهد شد».(1)
در حدیث دیگرى از امام امیرمؤمنان مى خوانیم: «عِنْدَ غُرُورِ الاْطْماعِ وَالاْمالِ تَنْخَدِعُ عُقُولُ الْجُهّالِ وَتَخْتَبِرُ ألْبابُ الرِّجالِ; به هنگام فریب طمع ها و آرزوها عقول جاهلان گرفتار مى شود و عقل مردان بزرگ در آزمون قرار مى گیرد».(2)
در حکمت 275 نیز خواهد آمد که امام(علیه السلام)مى فرماید: «إنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَیْرُ مُصْدِر، وَ ضامِنٌ غَیْرُ وَفِىّ; طمع آدمى را به سرچشمه آب وارد مى کند و بى آنکه او را سیراب کرده باشد باز مى گرداند، طمع ضامنى است که هرگز به عهد خود وفا نمى کند».(3)
این سخن را با شعر مشهورى که ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه خود در ذیل این گفتار حکیمانه آورده پایان مى دهیم:
طَمِعْتَ بِلَیْلى أنْ تَریعَ وَإنَّما *** تَقَطَّعَ أعْناقَ الرِّجالِ الْمَطامِعُ
به لیلا طمع ورزیدى که نظر لطفى به تو کند (و این اشتباه بود) آرى گردن مردان را طمع ها قطع مى کند. (4)
☸☸☸☸☸☸☸☸☸☸☸☸
پی نوشت:
📙(1). شرح اصول کافى، ج 8، ص 181.
📙(2). غررالحکم، ح 6222.
📙(3). نهج البلاغه، حکمت 275 .
📙(4). سند گفتار حکیمانه: مرحوم خطیب در مصادر تنها چیزى که در اینجا آورده این است که مى گوید این کلام حکمت آمیز در مختارات جاحظ آمده و زمخشرى نیز در ربیع الابرار آن را نقل کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج4، ص179)
#تفسیر_حڪمت_۲۲۶
#نــــهـــج_الــبـلاغــہ
🍃 @nahjolbalaghekhani🍃