پندهای مولا علی علیه السّلام
در بحارالانوار آمده است که حضرت مسیح(علیه السلام)مى فرمود: «بِالتَّواضُعِ تُعْمَر الْحِکْمَةُ لا بِا
سپس امام(علیه السلام) در ششمین جمله حکمت آمیز مى فرماید: «با روش عادلانه، دشمن مقهور و مغلوب مى شود»; (وَبِالسِّیرَةِ الْعَادِلَةِ یُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ).
«مُناوىء» به معناى «دشمن» از ریشه «مناواة» به معناى «دشمنى» است، زیرا دشمن هنگامى موفق به کار خود مى شود که دستاویزى پیدا کند. کسى که روش عادلانه دارد، دستاویزى به دست دشمن نمى دهد و همین باعت مقهور شدن اوست.
افزون بر این کسى که روش عادلانه اى دارد طرفداران زیادى در میان مردم پیدا مى کند و آن کس که طرفداران زیاد دارد دشمنش مقهور مى شود.
افزون بر همه اینها چنین کسى مورد الطاف الهى است و خداوند چنین بنده عدالت پیشه اى را در برابر دشمنانش تنها نمى گذارد و او را پیروز مى گرداند و به گفته شاعر:
دشمن به کین نشسته مولا نمى گذارد *** الطاف بى کرانش تنها نمى گذارد
در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «الْعَدْلُ جُنَّةٌ واقِیَةٌ وَجَنَّةٌ باقِیَةٌ; عدالت سپر نگهدارنده و بهشت جاودان است».(26)
در روایت دیگرى از غررالحکم مى خوانیم: «اِعْدِلْ تَدُمْ لَکَ الْقُدْرَةُ; عدالت پیشه کن تا قدرت تو پایدار ماند».(27)
اصولاً عدالت اساس نظام تکوین و تشریع است، همان گونه که در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَالاَْرْضُ; به وسیله عدالت و نظم، آسمان و زمین برپاست».
در حدیث دیگرى نیز از امیرمؤمنان على(علیه السلام)آمده است: «الْعَدْلُ حَیاةُ الاْحْکامِ; عدالت روح و حیات احکام است».(28)
بنابراین کسى که روش عادلانه را در زندگى خود برگزیده است، هماهنگ با نظام هستى و همگام با شریعت اسلام است و چنین کسى به یقین بر دشمنانش پیروز مى شود. در ذیل خطبه 216 نیز شرحى در این زمینه داشتیم.(29)
در هفتمین و آخرین جمله این کلام حکیمانه مى فرماید: «با حلم و بردبارى در برابر سفیهان، یاوران انسان بر ضد آنها زیاد مى شوند»; (وَبِالْحِلْمِ عَنِ السَّفِیهِ تَکْثُرُ الاَْنْصَارُ عَلَیْهِ).
شبیه همین معنا در حکمت 206 گذشت.
بى شک در هر جامعه اى افراد سفیه و کم خردى هستند که کار آنها خرده گیرى بر بزرگان و گاه پرخاشگرى است و هرگونه درگیرى با آنان سبب وهن افراد باشخصیت و جرأت و جسارت سفیهان مى گردد، بنابراین بهترین روش در مقابل این گونه افراد همان گونه که در آیات فراوانى از آیات قرآن مجید آمده و در کلام نورانى بالا اشاره شد، بردبارى و تحمل و بى اعتنایى به گفتار و سخنان آنهاست. از آنجا که آنها حریم افراد باشخصیت را مى شکنند و جسورانه سخن مى گویند، این تحمل و بردبارى سبب مى شود چهره مظلومیت به خود بگیرند و مردم فهمیده جامعه به یارى آنها بر ضد سفیهان و بى خردان برخیزند و آنها را ساکت کرده بر جاى خود بنشانند.
سیره رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) و بسیارى از بزرگان دینى همین بوده است.
حقیقت «حلم» همان گونه که در حدیثى از امام حسن مجتبى(علیه السلام) آمده است: «کَظْمُ الْغَیْظِ وَمِلْکُ النَّفْسِ» است یعنى حلم فروبردن غضب و تسلط بر نفس خویش است به گونه اى که عکس العملى نشان ندهد.(30)
#تفسیر_حڪمت_۲۲۴
#نــــهـــج_الــبـلاغــہ
#ادامہ_دارد... ✍
🍁 @nahjolbalaghekhani🍁
حضرت علي(ع) چقدر درآمد و ملك داشت؟ مصارف زندگي اش چه بود؟
در پاسخ به اين سوال شما (به صورت مختصر) بايد زندگي امير مومنان را به سه قسمت تقسيم كرد:
الف) دوران كودكي.
ب) دوران جواني.
ج) دوران ميانسالي.
الف) دوران كودكي.
ابوطالب، پدر اميرالمومنين علي (ع) از بزرگان قبيله قريش بود اما از لحاظ مالي تنگدست بود لذا پيامبر به عنوان كمك به ايشان حضرت علي(ع) را از همان كودكي از ابوطالب گرفت و نزد خود نگاه داشت. بنابر اين با توجه به آنكه پدر اميرمومنان از افراد متمول نبود خود حضرت نيز در آن سنين از خانوادهاي ثروتمند به شمار نميآمد.
ب) دوران جواني.
اين دوران، مصادف با ايام رسالت پيامبر خدا(ص) بود. حضرت در اين ايام تمام وقت خويش را در اختيار پيامبر بود. شغل ايشان در اين ايام، كار كشاورزي محدودي بود كه فقط با آن امرار معاش مينمود و باقي ايام خود را وقف پيشبرد اسلام و انجام اوامر پيامبر خدا(ص) ميكرد. با پيشرفت اسلام و گسترش سرزمينهايي كه توسط مسلمانان فتح ميشد وضع عمومي مسلمانان (از جمله اميرالمومنين علي (ع) بهبود پيدا كرد.
ج) دوران ميانسالي.
رحلت پيامبر خدا (ص) و غصب خلافت توسط ابوبكر و پس از آن عمر و عثمان حضرت را مجبور به خانهنشيني كرد. حضرت در اين ايام تمام وقت خويش را صرف كار به خصوص امور كشاورزي مينمودند. آب گرانمايه ترين و يكي از پرارزشترين داراييها در بيابانهاي سوزان شبه جزيره عربستان به شمار ميآمد. حضرت (با توجه به فراغت بدست آمده براي ايشان) اقدام به حفر چاههاي آب بسياري نمود كه تعدادي از آنها با گذشت زمان بسيار هنوز نيز مورد استفاده قرار ميگيرند و به نام «آبار علي(ع)» يعني چاهاي آب اميرالمومنين علي (ع) در عربستان مشهورند. علاوه بر حفر چاه حضرت زمينهاي كشاورزي و باغهاي بسياري را ايجاد نمود. اين كارها سود بسياري را نصيب حضرت مينمود. اما با اين حال اين ثروت بسيار باعث آن نشد كه حضرت دست از زندگي ساده خويش برداشته و رو به زندگي تجملاتي آورد.
اين داستان طلحه و زبير مشهور است كه روزي از كنار اميرالمومنين گذشتند و با يكديگر ميگفتند كه اميرالمومنين از اموال دنيا چيزي در دست ندارد. حضرت به كارگزاران خود دستور داد درآمد آن سال را تبديل به سكه هاي نقره كرده در اتاقي جمع كنند. سپس حضرت آن دو را دعوت نموده و در حضور آنان در اتاق را گشود. موجي از سكهها به روي زمين ريخت. حضرت فرمود تمام اين اموال بخشي از درآمد يكسال من است . آنگاه به اطرافيان خود دستور داد تمام آن اموال را بين مستمندان و در راه خدا هزينه كنند.
#ادامہ_دارد...✍
🍁🍂 @nahjolbalaghekhani🍁🍂
اى دختر و خواهر ولایت
بر ارض و سما ملیکه در قم★
معصومه به کتیبه و به عصمت
در کوى تو زنده، جان مرده★
قم تربت پاک پیکر توست
گر فاطمه دفن شد شبانه★
کى گفته نهان زماست آن قبر
آن قبر که در مدینه شد گم★
مریم به برت اگر نشیند
سازد به سلام سرو قد خم★
#وفات_کریمه_اهل_بیت
#حضرت_معصومه (س)
#تـسلـیـت_بــاد😔😔
⚫️ @nahjolbalaghekhani⚫️
پندهای مولا علی علیه السّلام
حضرت علي(ع) چقدر درآمد و ملك داشت؟ مصارف زندگي اش چه بود؟ در پاسخ به اين سوال شما (به صورت مختصر) ب
داستانهاي متعددي از ساده زيستي حضرت (در عين بينيازي و ثروت فراوان) در تاريخ نقل شده است. حتي حضرت زماني كه حكومت مسلمين را نيز به دست گرفت از اين شيوه دست برنداشت. به عنوان نمونه به اين داستان توجه بفرماييد:
سويد بن غفلة نيز ميگويد: در اواخر عمر اميرالمومنين علي (ع) و زمان حكومت و قدرت ايشان در كوفه بر وي وارد شدم در حالي كه جلوي آن حضرت ظرف شيري بود كه بوي ترشيدگي آن به مشام ميرسيد و در دست وي نان خشكيدهاي ديدم كه پوستههاي درشت جو بر سطح آن آشكار بود. حضرت آن نان را ميشكست و گاهي از زانوي خود براي شكستن آن كمك ميگرفت. فضه را ديدم كه ناظر بر كارهاي او بود. گفتم: اي فضه از خدا در مورد اين شيخ ترس نداريد؟ كاش آرد او را غربال ميكرديد. فضه در پاسخ گفت: ميترسم كه او ثواب ببرد و ما گناهكار شويم. از ما تعهد گرفته است كه تا با او هستيم آرد او را غربال نكنيم. علي(ع) به او فرمود: چه ميگويد؟ فضه پاسخ داد: از خودش بپرسيد. من آنچه را كه به فضه گفته بودم عرض كردم كه كاش آرد را غربال ميكردند. حضرت گريست و فرمود: پدر و مادرم فداي آن كسي(پيامبرخدا(ص)) كه سه روز پياپي از نان گندم سير نخورد تا از دنيا جدا شد و هرگز آرد خود را غربال نكرد.
همچنين در روايتي آمده است كه اميرالمومنين على(ع) با دسترنج خود يك هزار برده خريد و آزاد كرد.
خلاصه آنكه: منابع در آمد حضرت زمينها و باغ هاي كشاورزي بود كه حضرت با دست خود و در ايام خانهنشيني و غصب خلافت، ساخته بود. همچنين اموالي نيز به عنوان غنائم (كه از فتح امپراطوريهاي ايران و روم به دست ميآمد) به ايشان ميرسيد.
اكثر اموال فوق در راه خدا مصرف ميشد و خود حضرت زندگي بسيار سادهاي داشنتد. به گونهاي كه پس از گذشت قرنها، هنوز نيز ساده زيستي ايشان زبانزد بسياري از انسانهاي آزاده جهان است. رواياتى آمده كه پيامبر خدا(ص) و اميرالمومنين على(ع) كشاورزى مىكردند و باغ داشتند. به عنوان مثال ر.ك: حر عاملي، وسايلالشيعه، جلد 12 ، صفحه 22 حديث دوم، چهارم و پنجم از باب 9؛ حر عاملي، وسايلالشيعه، كتاب التجارة، ابواب مقدمات. در باب 10، حديث سوم آمده است: «ما فى الاعمال شىءٌ اَحبُّ الىاللّه من الزراعة و ما بَعَثَاللّهُ نبيّاً الاّ زرّاعاً الاّ ادريس فانّه كان خيّاطاً« چيزى براى خدا محبوبتر از كشاورزى نيست و خداوند جز ادريس كه خياط بود، همه پيامبران را كشاورز مبعوث ساخته است
. وضع عمومي مسلماناني كه از مكه به مدينه مهاجرت كرده بودند به حدي خراب بود كه برخي حتي توان سير كردن شكم خويش را نداشتند از اين رو تمام توان پيامبر و غالب اموال ايشان و اميرالمومنين صرف تامين جزيي از زندگي اين عده ميشد.
پس از آن كه حضرت از مدينه به كوفه نقل مكان فرمود زمينها را در اختيار برخي گذاشت تا بر روي آنها كار كنند. سود حاصل از اين زمينها نيز خرج مستمندان و اموري از اين قبيل
می شد.
🎄🌺🎄🌺🎄🌺🎄🌺🎄🌺🎄🌺🎄
📚ثقفي كوفي، الغارات، ج1، ص87 و ج2،ص706
#من_نـهـج_البلاغہ_میخوانمـ
🚩 @nahjolbalaghekhani🚩
#مراسم_ازدواج_علے_عليه_السلام_در_مسجد
اين قداست ازدواج در جايي است که پيامبر (ص) فرمود : « مراسم عقد و ازدواج را آشکار کنيد و آن را در مسجدها برگزار نمائيد » . هنگامي که پيامبر (ص) به خواستگاري علي (ع) از دخترش فاطمه (س) پاسخ مثبت داد به مسجد آمد و به بلال حبشي فرمود : مهاجران و انصار را به مسجد فراخوان . بلال آنها را به مسجد فرا خواند همه آنها در مسجد اجتماع کردند پيامبر (ص) بر پله اول منبر قرار گرفت و پس از حمد و ثنا فرمود : اي مردم ! اکنون جبرئيل نزد من آمد و به من خبر داد که خداوند فرشتگاني را در بيت العمور آسمان جمع کرده و آنها را گواه گرفته که کنيزش فاطمه دختر رسول خدا را به ازدواج بنده اش علي بن ابي طالب در آورد و به من فرمان داده تا در زمين فاطمه را به ازدواج علي در آورم و شما را بر آن گواه بگيرم . سپس نشست و به علي (ع) فرمود : برخيز و خودت خطبه ازدواج را بخوان . علي (ع) پس از حمد و ثنا و درود بر پيامبر (ص) و سپاسگزاري از خدا در برابر نعمتهايش و.... فرمود : رسول خدا دخترش فاطمه را به ازدواج من در آورد و اين زره را مهراو قرار داد و من به اين ازدواج راضي شدم ، از او بپرسيد و گواهي دهيد . مسلمانان از رسول خدا (ص) پرسيدند : آيا فاطمه را همسر علي نمودي ؟ پيامبر(ص) فرمود : آري . گفتند : خداوند اين عقد را براي آنها مبارک کند و زندگي آنها را با رشته محبت پيوند دهد .
جالب اينکه طبق بعضي از روايات وليمه عروسي علي عليه السلام و حضرت زهرا (س) نيز در مسجد داده شد . وقتي که غذا آماده شد پيامبر (ص) دستور داد شخصي به پشت بام خانه اش برود و با صداي بلند بگويد : دعوت رسول خدا را اجابت کنيد مسجد را با پوست حيوانات حلال گوشت فرش کردند . بيش از چهار هزار نفر مرد وبسياري از زنان مدينه به مسجد آمدند و غذاي آماده آبگوشت بود ، دسته دسته مي آمدند و
می خوردند و مي رفتند .
🎁 @nahjolbalaghekhani🎁
🎈
🎉🎈
🎈🎉🎈
🎉🎈🎉🎈
🎈🎉🎈🎉🎈
🎉🎈🎉🎈🎉🎈
پندهای مولا علی علیه السّلام
سپس امام(علیه السلام) در ششمین جمله حکمت آمیز مى فرماید: «با روش عادلانه، دشمن مقهور و مغلوب مى شود»
در زندگى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بارها خوانده ایم که افراد نادان و جسورى خدمتش مى رسیدند و تعبیرات ناروایى نثار مى کردند و حتى گاه با شخص حضرت درگیر مى شدند; اما آن حضرت تحمل مى کرد و به حل مشکلاتشان مى پرداخت. داستان امام حسن مجتبى
(علیه السلام) و آن مرد شامى نیز معروف است.
در کتاب أسد الغابه در سرگذشت
«قیس بن عاصم» مردى که بزرگ قبیله خود و مورد احترام رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) بود مى خوانیم: «او بسیار به حلم و بردبارى مشهور بود; از جمله این که «احنف بن قیس» صحابى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى گوید: من حلم را از «قیس بن عاصم» آموختم; روزى دیدم در کنار خانه اش نشسته و بر غلاف شمشیرش تکیه کرده بود و براى قومش سخن مى گفت. ناگهان مردى را دست بسته همراه با بدن مقتولى نزد او آورده گفتند: این مرد دست بسته فرزند برادر توست که فرزندت را کشته است. «احنف»
مى گوید: «قیس» کلام خود را قطع نکرد تا زمانى که تمام شد بعد رو به فرزند برادرش که قاتل بود کرد و گفت: اى پسر برادر! کار بسیار بدى کردى، خدا را عصیان نمودى، رحِمَت را قطع کردى و پسر عمویت را کشتى و در واقع تیر به پیکر خود زدى و از گروه یارانت کاستى. سپس فرزند دیگرى داشت به او گفت: بر خیز بازوهاى پسر عمویت را باز کن و برادرت را به خاک بسپار و یکصد شتر به عنوان دیه فرزند به مادرت بده چرا که او در این دیار غریب است.(31)
علما و بزرگان دین نیز این روش را از پیشوایان معصوم آموخته بودند; در حالات یکى از فقهاى بزرگ نجف نقل مى کنند: روزى شخصى نیازمند و خشمگین، نامه بسیار توهین آمیزى به او نوشته بود که من مى خواهم سرپناهى تهیه کنم و باید نصف قیمت آن را شما بپردازید. آن فقیه برجسته نامه توهین آمیز و هتاکانه را خواند بعد بى آنکه عکس العمل نامناسبى نشان بدهد به دوستان حاضرش فرمود: اگر ما نصف سرپناه او را تهیه کنیم، نصف دیگرش را چه کسى تهیه
مى کند.(32)
البته در حدیثى از امام صادق(علیه السلام)
مى خوانیم: «کَفى بِالْحِلْمِ ناصِراً وَإذا لَمْ تَکُنْ حَلیماً فَتَحَلَّمْ; براى یارى انسان، حلم و بردبارى کافى است و اگر واقعا بردبار نیستى خود را به صورت بردباران در آور».(33)
در حدیث دیگرى از مولا امیرمؤمنان(علیه السلام) آمده است: «جَمالُ الرَّجُلِ حِلْمُهُ; زیبایى انسان در حلم اوست».(34)
اشتباه نشود. حلم این نیست که انسان بر اثر عجز و ناتوانى بردبارى پیشه کند و بدى هایى را که به او شده به خاطر بسپارد تا به موقع خود انتقام گیرد. در حدیثى از امیرمؤمنان
(علیه السلام) مى خوانیم: «لَیْسَ الْحَلیمُ مَنْ عَجَزَ فَهَجَمَ وَإذا قَدَرَ انْتَقَمَ إنَّمَا الْحَلیمُ مَنْ إذا قَدَرَ عَفى; کسى که به خاطر عجز و ناتوانى اقدام به کارى نکند و به هنگام توانایى انتقام گیرد حلیم و بردبار نیست. حلیم کسى است که به هنگام توانایى عفو کند».(35)
این سخن را با داستان دیگرى از حلم امیرمؤمنان(علیه السلام) پایان مى دهیم. بعد از جنگ جمل «صفیه» دختر «عبدالله خزاعى» رو به امیرمؤمنان(علیه السلام) کرد و گفت: خدا زنانت را بى شوهر کند آن گونه که زنان ما را بى شوهر کردى، بچه هایت را یتیم کند آن گونه که فرزندان ما را یتیم کردى. جمعى برخاستند که به او حمله کنند. امیرمؤمنان فرمود: «دست از این زن بردارید» آنها دست نگه داشتند. کسانى که سخن آن زن را شنیده بودند از حلم على(علیه السلام) نسبت به او تعجب کردند.(36) در ذیل حکمت 206 شرح بیشترى در مورد مسئله «حلم» آمده است.(37)
#تفسیر_حڪمت_۲۲۴
#نــــهـــج_الــبـلاغــہ
☀️ @nahjolbalaghekhani☀️
پندهای مولا علی علیه السّلام
در زندگى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بارها خوانده ایم که افراد نادان و جسورى خدمتش مى رسیدند و ت
📗(1). شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 602.
📗(2). کافى، ج 2، ص 113، ح 5.
📗(3). غررالحکم، ح 4248 .
📗(4). غررالحکم، ح 4252 .
📗(5). براى توضیح بیشتر به ذیل حکمت 182 و 71 و به جلد اول تفسیر موضوعى اخلاق در قرآن، ص 298 مراجعه شود.
📗(6). غررالحکم، ح 9096 .
📗(7). غررالحکم، ح 9106 .
📗(8). همان، ح 9116 .
📗(9). همان، ح 9109 .
📗(10). کافى، ج 1، ص 21 .
📗(11). همان، ج 2، ص 114 .
📗(12). بحارالانوار، ج 74، ص 278، ح 1.
📗(13). غررالحکم، ح 8561 .
📗(14). اصول کافى، ج 2، ص 123، ح 7.
📗(15). بحارالانوار، ج 74، ص 179.
📗(16). غررالحکم، ح 5132 .
📗(17). محجة البیضاء، ج 6، ص 222 .
📗(18). بحارالانوار، ج 72، ص 121 .
📗(19). همان، ج 75، ص 176.
📗(20). همان، ج 68، ص 385، ح 26.
📗(21). شرح نهج البلاغه مغنیه، ج 4، ص 351 .
📗(22). بحارالانوار، ج 75، ص 230 .
📗(23). کافى، ج 1، ص 18.
📗(24). مستدرک الوسائل، ج 12، ص 173 .
📗(25). بحارالانوار، ج 1، ص 94 .
📗(26). همان، ج 74، ص 166 .
📗(27). غررالحکم، ح 7760 .
📗(28). همان، ح 1702 .
📗(29). پیام امام امیر المؤمنین(علیه السلام) ، ج 8، ص 245.
📗(30). بحارالانوار، ج 75، ص 102، ح 2.
📗(31). أسد الغابه، ج 4، شرح حال «قیس بن عاصم».
📗(32). این رخداد مربوط به مرحوم آیة الله سید عبدالهادى شیرازى است.
📗(33). کافى، ج 2، ص 112.
📗(34). غررالحکم، ح 6392 .
📗(35). غررالحکم، ح 6437 .
📗(36). بحارالانوار، ج 40، ص 103. این روایت به طور مشروح ترى در ذیل نامه 14 در جلد نهم از همین کتاب آمده است.
(37). سند گفتار حکیمانه: نویسنده کتاب مصادر مى گوید: این گفتار حکیمانه ترکیبى از گوهرهاى گرانبهایى است که در کتب مختلف پخش شده و در روایت سید رضى یکجا آمده است از جمله آن کتب عیون الاخبار ابن قتیبه، عقد الفرید ابن عبد ربه، ربیع الابرار زمخشرى، ریاض الاخیار ابن قاسم، مطالب السؤول ابن طلحه شافعى، غررالحکم آمدى و سراج الملوک طرطوشى است و قابل توجه این که عبارات آنها در پاره اى از موارد با سید رضى متفاوت است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 178)
#تفسیر_حڪمت_۲۲۴
#نــــهـــج_الــبـلاغــہ
🌲 @nahjolbalaghekhani🌲