فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ #داستانک
✍ مادربزرگ، بچهی دریا بود ...
تک دختر آقا سید حسن، کنار دریا قد کشیده بود و بزرگ شده بود،
اما دست تقدیر آورده بودش تهران!
یه روز که منو برده بود به زادگاهش،
روی تخته سنگ کنار دریا نشست،
و برام از ماجرای عاشقیش گفت ...
※ بهار تنهایی نمیچسبه!
@nahjolvelaye2036
19.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ 🎬 #داستانک
☒گاهی ما برای آرزویی،
بیش از قدر و منزلتش در نزد خدا، دعا خرج میکنیم ...
☒ و گاهی دعایمان اصلاً اندازهی بزرگترین تقدیرها که اگر به آن نرسیم، میوه نشده میمیریم؛ نیست!
@nahjolvelaye2036
#داستانک
🔹پسرم که روی مبل دراز کشیده بود تا فهمید دارم میرم بیرون گفت:
فردا ورزش دارم آقامون گفته حتماً با کفش مناسب برم!
یه جفت کفش ورزشی هم برای من بخر.
گفتم پس پاشو حاضر شو خودتم بیا.
گفت: حال ندارم خودت بگیر دیگه.
🔹خریدهامو انجام دادم. یه کفش هم برای پسرم خریدم. وقتی از توی کارتن درش آورد بیاختیار پرتش کرد یه طرف و گفت:
این چیه آخهههه؟؟؟ صد رحمت به کفشهای میرزا نوروز.😠
🔹بعدش هم رفت توی اتاقش.
منم کفش رو از کارتن درآوردم جفت کردم گذاشتم جلوی در که صبح بپوشه! فقط یه یادداشت نوشتم گذاشتم داخل کفشش :
«کسی که زحمت انتخاب را نمیکشد، باید تسلیم انتخاب دیگران باشد».
🔸خودمان انتخاب کنیم!
🔸درست انتخاب کنیم!
#انتخابات
#داستانک
@nahjolvelaye2036