eitaa logo
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
8.8هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
222 فایل
هَمین‌است؛هَمین‌است؛هَمین‌است‌ فَقط‌حِـیدر‌امیرالمؤمنیـن‌است'👌 🕊قال العلی علیه السلام: تــَخَــفــّفــوا تَــلـحَــقــُوا....🕊. 🌴 خــادم کــانــال 👈 @khosravi11253 ✔️کانال #رایــحه_احکـ📙ــام👈 @khosravi1253 ✅ تبلیغات در۱٠کانالمون👈 @mmmm1253
مشاهده در ایتا
دانلود
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #با_معارف_نهج، شماره 35 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵 #قصاص_قبل_از_جنایت وَ إِنَّ عَلَيَّ مِنَ اللَّهِ جُن
بسم الله ، شماره 36 🌾🌴🍃🌻☘️🌛 🔵 علی علیه السلام، حقی الاهی یا ناشی از مردم؟ برای فهم سخنان علی علیه‌السلام درباره و حکومت باید به چهار نکته مهم توجه داشت؛ 1️⃣علی علیه السلام حکومت و خلافت بلافصل پیامبر صلی الله علیه و آله را حق خود می‌دانست. 2️⃣ این حق را حقی خداداد (نه به دست آمده از بیعت مردم) می‌دانست. 3️⃣در زمان حکومت خلفا دستگاه تبلیغاتیِ حاکمیت، چنان افکار عمومی را تغییر داده بود که حتی در میان لشکریان امام علی علیه السلام نیز تنها عده کمی بودند که به نظریه امامت و خلافت بلافصل امام علی علیه السلام اعتقاد داشتند و بقیه از باب اینکه با حضرت بیعت کرده‌ بودند خودشان را موظف به همراهی با حضرت می‌دانستند، حضرت به این امر تصریح کرده‌اند (قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَ فَرْضَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ) (کافی ج 8 ص 58و59) 4️⃣ امام علیه السلام در برخی سخنان خود تصریح کرده‌اند که حکومت حق ایشان بوده که از ایشان سلب شده اما گاه برای قانع کردن کسانی که به نظریه امامت بی‌اعتقاد شده‌ بودند، حضرت ناچار می‌شدند در سخنان خود از کلیدواژه‌هایی مانند بیعت که مورد قبول آنها بود، استفاده کنند. شواهد زیر که از نهج البلاغه انتخاب شده، به تایید مقدمه اول و دوم می‌پردازد: 👈الف) در فرموده‌اند: به خدا سوگند از لحظه وفات رسول الله صلی الله علیه و آله حق من از من گرفته شد (فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ) 👈ب) در خطبه وقتی می‌خواهند به قدرت رسیدن خلیفه سقیفه را بیان کنند، فرموده‌اند: «دیدم میراث مرا به غارت برده‌اند» (اری تراثی نهبا) میراثی که در سقیفه به غارت رفت چه بوده؟ آنچه در سقیفه به غارت رفته (حکومت) "میراثی" بوده که از پیامبر به ایشان رسیده است. 👈ج) در به برادرشان عقیل نوشته‌اند: قریش ''سلطنت برادرم'' را از من ربود (فَقَدْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ سَلَبُونِي سُلْطَانَ ابْنِ أُمِّي) منظور از سلطان ابن ام همان حکومتی که بود که از پیامبر صلی الله علیه و اله برایشان باقی مانده بود. نهج_البلاغه(ادای‌حقِ‌کلام) ╔🌸🍃═════╗ @nahjoolbalageh ╚════🍃🌸═╝
بسم الله 🔵شش که اسلامی نباید داشته باشد لَا يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ الْوَالِي عَلَى الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْمَغَانِم وَ الْأَحْكَامِ وَ إِمَامَةِ الْمُسْلِمِين الْبَخِيلَ فَتَكُونَ فِي أَمْوَالِهِم نَهْمَتُه وَ لَا الْجَاهِل فَيُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ وَ لَا الْجَافِي فَيَقْطَعَهُمْ بِجَفَائِهِ وَ لَا الْحَائِفُ لِلدُّوَلِ فَيَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْمٍ وَ لَا الْمُرْتَشِي فِي الْحُكْمِ فَيَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ وَ يَقفَ بِهَا دُونَ الْمَقَاطِعِ وَ لَا الْمُعَطِّلُ لِلسُّنَّةِ فَيُهْلِكَ الْأُمَّةَ كسى كه بر ناموس مردم، جان مردم، بیت المال و [اجرای] احكام دين سرپرستی می‌یابد و پيشوايى مسلمانان را بر عهده می‌گیرد [اولا] نباید بخيل باشد تا به مال مردم طمع بورزد، [ثانیا] نبايد نادان باشد تا با جهل خويش آنان را به گمراهى بكشاند، [ثالثا] نباید ستمگر باشد تا [رشته‌ی اعتماد] مردم [به حکومت] را قطع بکند، [رابعا] نباید جفا كار باشد تا گروهى را بر گروه ديگر [بیهوده] مقدّم بدارد، [خامسا] در قضاوت نباید رشوهگير باشد تا حق حق‌داران را تباه کند و در رساندن حقّ به صاحبانش كوتاهى بكند، و [سرانجام] نبايد سنّت پيامبر خدا (ص) را مهمل بگذارد تا بدين سبب امّت را دچار تباهى و نابودى کند. ↩️چند نکته: 1️⃣ به مال مردم طمع می‌ورزد، 2️⃣ مردم را به گمراهی می‌کشاند، 3️⃣ اعتماد مردم به حکومت را مخدوش می‌کند، 4️⃣ گروه گرایی به وجود می‌آورد، 5️⃣ حق حق‌داران را ضایع می‌کند، 6️⃣حاکمی که احکام اسلامی را اجرا نکند، جامعه را هلاک می‌کند. ◼️ ⃟◼️ ⃟❀ ⃟◼️ ⃟◼️ ⃟✤ @nahjoolbalageh
بسم الله 🔵قاطعیت امیرالمؤمنین علیه السلام در شاعران دگراندیش غالبا با علی ع بیعت کرده بودند اما طبقات بالای انصار و عصر عثمان با ایشان بیعت نکردند. سه تن از این رانتخواران انصاری این شاعران عثمانی بودند: بن ثابت، بن مالك و نُعمان بن بشير. با توجه به جایگاه شعر و نفوذ شاعر در آن روزگار می‌توان این شاعران را اصحاب آن روزگار نیز دانست. 🔻این افراد به محضر امیرالمؤمنین علیه‌ السلام رسیدند و درباره مظلوم بودن یا ظالم بودن خلیفه مقتولشان به ایشان گفتند: «تعجب می‌کنیم از یقین خودمان به مظلومیت خلیفه و شک تو! در حالیکه عرب گمان می‌کند علم هرآنچه که ما در آن اختلاف داریم در نزد تو هست. پس علمت را رو کن تا ما هم بفهمیم!» (و قد زعمت العرب أن عندك علم ما اختلفنا فيه، فهاته نعرفه)! () حضرت دیدگاهی را که درباره قتل عثمان داشت با آنان در میان نهاد و برایشان توضیح داد که نه بی‌تقصیر بوده و نه معترضان بی‌تقصیر بوده‌اند! ولی پاسخ آنها در حدی نامربوط بود که حضرت به آنها فرمودند: «أُخرجوا عني، و لا تجاوروني في بلد أنا فيه أبدا» از اینجا بیرون بروید و هر گز در شهری که من ساکن آن هستم با من مجاورت نکنید! 🔺چنین بود که این سه شاعر سرشناس به شام رفتند و با معاویه درآمیختند. نیز به حسان و کعب هر کدام هزار دینار پول داد و به نعمان که اهل سیاست بود، نیز حکومت حمص را داد و بعدها او را به حکومت گماشت! 📚الأغاني، ابو الفرج اصفهانى، ج‏16، ص: 420 و 421 http://eitaa.com/joinchat/2855665682Cc04673bf9f
بسم الله 🔵بیست صفت علی علیه السلام در گزارش 1. بلندنظر و بلندهمت (بعيد المَدى) 2. قدرتمند بود (شديد القُوَى) 3. سخنش منازعات را پایان می‌داد (يقول فصلا) 4. عادلانه قضاوت می‌کرد (يحكم عدلا) 5. علم از همه اعضای بدنش می‌جوشید (يتفجر العلم من جوانبه) 6. حکمت از همه وجودش سرازیر بود (تنطق الحكمة من نواحيه) 7. از دنیا و جلوه‌هایش فراری بود (يستوحش من الدنيا و زهرتها) 8. با شب و تنهایی شب انس داشت (يأنس بالليل و وحشته) 9. اشکهای فراوانی داشت (و كان غزير العَبرة) 10. فکر کردن‌های او طولانی بود (طويل الفَكرة) 11. از لباس، ساده‌‌اش را می‌پسندید (يُعجبه من اللباس ما قصر) 12. از غذا، زمختش را می‌پسندید (من الطعام ما خشن) 13. در میان ما مانند خودمان بود (كان فينا كأحدنا) 14. سوالهایمان را جواب می‌داد و مسائلمان را حل می‌کرد (يجيبنا إذا سألناه و ينبئنا إذا استفتيناه) 15. با اینکه به ما نزدیک بود و ما را به خودش نزدیک می‌کرد ولی باز هم هیبتی داشت که سخن گفتن با او را دشوار میکرد(نحن و الله‏ مع تقريبه إيانا و قربه منا لا نكاد نكلمه هيبة له) 16. دینداران را بزرگ می‌داشت (يعظّم أهل الدين) 17. بیچارگان را به خودش نزدیک می‌کرد (يقرّب المساكين) 18. زورمندان امیدی نداشتند که علی به نفعشان حقی را پایمال کند (لا يطمع القوي في باطله) 19. ضعیفان از او نومید نبودند (لا ييئس الضعيف من عدله) 20. یک شب دیدمش که چون مارگزیده‌ای می‌گریست و ناله می‌کرد و می‌گفت: ای دنیا برو دیگران فریب بده! برای من خود را آراسته‌‌ای؟... () 📚شرح ابن ابی الحدید، ج 18 ص 224 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 🆔♻️🌐♻️🌐♻️🌐♻️🌐♻️🌐 🖊کانال‌ نهــــج البلاغه eitaa.com/joinchat/2855665682Cc04673bf9f 🖊نشر 👌