eitaa logo
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
8.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
222 فایل
هَمین‌است؛هَمین‌است؛هَمین‌است‌ فَقط‌حِـیدر‌امیرالمؤمنیـن‌است'👌 🕊قال العلی علیه السلام: تــَخَــفــّفــوا تَــلـحَــقــُوا....🕊. 🌴 خــادم کــانــال 👈 @khosravi11253 ✔️کانال #رایــحه_احکـ📙ــام👈 @khosravi1253 ✅ تبلیغات در۱٠کانالمون👈 @mmmm1253
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله ، شماره3: 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : امْلِكُوا عَنِّي هَذَا الْغُلَامَ لَا يَهُدَّنِي فَإِنَّنِي أَنْفَسُ بِهَذَيْنِ يَعْنِي الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (عليهما السلام) عَلَى الْمَوْتِ لِئَلَّا يَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله و سلم) جلوی این جوان(امام مجتبی ع) را بگیرید تا مرا (با مرگ خویش) درهم نشکند که من [نسبت به از دست دادنِ] این دو (حسنین) بخیل هستم چون با [از دست رفتنِ] اینها نسل پیامبر ص قطع می‌شود. 👈👈شناسنامه خطبه: در جنگ صفین، امام حسن(ع) بی مهابا بر لشکر دشمن می‌تاخت. حضرت امیر(ع) که بر جان حجت پس از خویش بیمناک شده بودند، فرمودند: «امْلِكُوا عَنِّي هَذَا الْغُلَامَ لَا يَهُدَّنِي» یعنی سید رضی گفته است که « امْلِكُوا عَنِّي هَذَا الْغُلَامَ» از عالی‌ترین و فصیح‌ترین کلمات است. 👈عنصر زیباشناختی: مجاز مرسل در لفظ املکوا/ ظرافت خیره کننده در کاربست حرف «عن»/ مجاز در تعبیر «انفس» 👈مجاز جمله اول: هر مولایی می‌تواند مملوک خویش را از انجام عملی منع کند یعنی مالکیت، سبب ممانعت و جلوگیری از انجام عمل است. در این کلام شریف، سبب (املکوا) ذکر شده ولی مسبب (جلوگیری از ورود به کانون خطر) اراده شده است (مجاز مرسل) و از همینجاست که «املکوا»، متضمن معنای "دور کردن امام حسن(ع)" از حضرت امیر(ع) - که در خط مقدم کارزار قرار داشتند- است. 👈مجاز در جمله دوم: کلمه «انفس» به معنای بخل ورزیدن است. حضرت می‌خواستند شدت علاقه خود به «بقای عمر حسنین ع» را بیان کنند، فرمودند: «انفس بهذین علی الموت» (من به مرگ این دو جوان خیلی بخیل هستم) مجاز در اینجا رخ داده است که «بخل ورزیدن» که مربوط به مال است ذکر شده ولی «شدت علاقه به بقای حسنین ع» اراده شده است. 👈تعلیل در جمله سوم: امام ع با اعزام فرزند دیگرشان، محمدبن حنفیه، به نقاط حساس جنگ مشکلی نداشتند اما از اعزام حسنین ع خودداری می‌کردند، چون مامور بودند که نسل رسول الله را حفظ کنند(لِئَلَّا يَنْقَطِعَ بِهِمَا نَسْلُ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه و آله و سلم) سرانجام همان کسانی در روز عاشورا خنجر به حنجر حسین ع نهادند که این سخن را در صفین از علی ع شنیده بودند....! لعنة الله علی القوم الظالمین! . ع ع 🔸🔸🔸🔸🔹🔹🔹🔹 ↙️کانال (ادای حق کلام) 👇 ╔🌸🍃═════╗ @nahjoolbalageh ╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره3: 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 #خطبه207 : امْلِكُوا عَنِّي هَذَا الْغُلَامَ لَا يَهُدّ
👇👇👇 بسم الله ، شماره4: 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 امام ع وقتی خبر شهادت مالک اشتر را دریافت کردند، در رثای او فرمودند: «مَالِكٌ وَ مَا مَالِكٌ وَ اللَّهِ لَوْ كَانَ جَبَلًا لَكَانَ فِنْداً وَ لَوْ كَانَ حَجَراً لَكَانَ صَلْداً لَا يَرْتَقِيهِ الْحَافِرُ وَ لَا يُوفِي عَلَيْهِ الطَّائِر». (مالك، چه مالكى! به خدا قسم اگر كوه بود، كوهى عظیم ( یا منفرد) و اگر سنگ بود، سنگى سخت می‌بود، كه هيچ رونده چالاك بر قلّه آن بالا نرود و هيچ پرندهاى به اوج آن نرسد). 👈👈👈👈توضیح: "فِند"را به عظیم و نیز منفرد معنا کرده اند. کوه منفرد به خاطر تمایز و برجستگی بسیار آشکارش، عظمت و شکوهی خاص دارد که اگر در کنار کوه‌های دیگر قرار می‌گرفت شکوهش با این آشکاری و برجستگی دیده نمی‌شد. این احتمال نیز وجود دارد که منظور حضرت آن باشد که مالک همانگونه که انسانی خاص و متمایز است، اگر کوه می‌شد نیز خاص و جدا از سایر کوه ها می بود. 😧در شناخت جایگاه مالک اشتر باید به این نکته مهم توجه داشت که امام او را با یکی از اوصاف خودشان ستوده‌اند!! ایشان در خطبه شقشقیه، در مورد خودشان می‌فرمایند: «و لا یرقی إلیَّ الطیر» () یعنی هیچ پرنده ای به بلندای من نمی‌تواند برسد. مالک را هم با همین وصف (وَ لَا يُوفِي عَلَيْهِ الطَّائِر) 🔸🔸🔸🔸🔹🔹🔹🔹 ↙️کانال (ادای حق کلام) 👇 ╔🌸🍃═════╗ @nahjoolbalageh ╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
👇👇👇 بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره4: 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 #حکمت443 امام ع وقتی خبر شهادت مالک اشتر را دریافت ک
بسم الله ، شماره 5 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 «مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ لِعَزَائِمِ الْيَوْمِ» چقدر عجیب است ویرانگری خواب، برای تصمیم های مهم روز. عنصر زیباشناختی: امکان حمل یک عبارت بر معانی متعدد 👈معنای اول: گاهی انسان مجدّانه تصمیم دارد که فردا کاری انجام دهد لکن وقتی صبح از خواب برمی خیزد، از کار خویش منصرف می شود. ( اشاره به لزوم تأنّی و دقت بیشتر و پرهیز از شتابزدگی در تصمیم گیری ها دارد). 👈معنای دوم: خواب گاهی موجب فوت فرصت و از دست رفتن زمان کافی برای انجام کارهای مهمی است که انسان تصمیم بر انجام آن داشته است. (اشاره به ضعف انسان که چگونه خواب او را از امور مهم بازمی دارد). 👈معنای سوم: نوم اشاره به خواب غفلت و یوم اشاره به دنیاست. یعنی خواب غفلت سبب می شود که مهم‌ترین تصمیمها را (که پرداختن به آخرت است) فراموش کنیم. 👈معنای چهارم: انسان گاهى در روز تصميم مىگيرد كه شب سير كند تا زودتر به منزل برسد اما با فرارسیدن شب نمی‌تواند خواب شیرین را رها کند و به عزائم الیوم (تصمیمی که در هنگام روز گرفته بود) برسد. (اشاره به آفت رفاه طلبی بر سر راه رسیدن به خواسته های بزرگ است). ↙️کانال (ادای حق کلام) 👇 ╔🌸🍃═════╗ @nahjoolbalageh ╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 5 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 #حکمت440 «مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ لِعَزَائِمِ الْيَوْمِ» چ
بسم الله ، شماره 6 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 برشی از : «يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَتَاعُ الدُّنْيَا حُطَامٌ مُوبِئٌ فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاهُ» ( ای مردم، بهره دنیا گیاه خشکیده‌ای است که سبب وبا می شود پس از چراگاه این گیاه خشکیده‌ی وباخیز دوری کنید). عنصر زیباشناختی: تشبیه صریح دنیا به گیاه خشکیده که مایه ابتلا به وباست وجه شبه «دنیا» و «کاه وباخیز»:✍ 👈1. کاه، طراوت و زیبایی گیاه تازه را ندارد. دنیا نیز در نظر اهل معرفت جلوه ای ندارد 👈2. گیاه خشکیده به سرعت می‌شکند و از بین می رود، متاع دنیا نیز ناپایدار است و به سرعت از دست می رود. 👈3. متاع دنیا نیز همانند گیاهی که انسان را مبتلا به وبا می کند، انسان را به هلاکت می کشاند. 👈4. حضرت ع از تشبیه دنیا به «کاه وباخیز» میتوانستند نتیجه بگیرند که پس نباید به این کاه وباخیز نزدیک شد اما این نتیجه را نگرفته‌اند بلکه (به وسیله ) نتیجه گرفته‌اند که حتی به مرتعی که این کاه در آن یافت می‌شود نیز نباید نزدیک شد(فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاهُ)! نکته زیبایی که در اینجا وجود دارد، آن است که آنچه این نتیجه‌گیری را موجّه میکند، حطام (کاه) بودن دنیا نیست بلکه وباخیز بودن (موبی) آن است چون میخواهند بفرمایند کاه وباخیز از دور هم انسان را مبتلا می‌کند لذا حتی به مرتع این کاه نیز نباید نزدیک شد. پس قید مؤبی در اینجا معناداری مؤثری دارد. در قرآن کریم (زمر: 21 و حدید: 20) دنیا به حطام تشبیه شده ولی قید «وباخیز» (موبی) در قرآن وجود ندارد لذا این جمله‌ی نهج البلاغه را با این همین قیدش می‌توان تفسیر بسیار زیبایی نیز برای آن تشبیه قرآنی دانست. 👈5. امام ع به جای کلمه «اجتنبوا» از کمله‌ی «تجنّبوا» استفاده کرده‌اند. این کلمه از باب تفعل بر دشواری (کلفت) نیز دلالت می‌کند. یعنی این دنیا با همه‌ی کاه بودن و وباخیز بودنش باز هم به گونه‌ای است که اجتناب از آن امر ساده‌ای نیست بلکه امر دشواری است در حالی که کاه بودن و وباخیز بودن اقتضا می‌کند که اجتناب، امر ساده‌ای باشد. بنابراین نوعی تضاد پنهان و دیریاب بین کلمه «تجنبوا» و کلمه «مرعاه» وجود دارد که دقت به آن، موجب درک زیبایی دیریاب دیگری نیز می‌شود. 🖍🖍🖍🖍🖍🖍🖍 ↙️کانال (ادای حق کلام) 👇 ╔🌸🍃═════╗ @nahjoolbalageh ╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 6 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 برشی از #حکمت367 : «يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَتَاعُ الدُّ
بسم الله ، شماره 7 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : « الْحِلْمُ عَشِيرَةٌ» (بردباری، قبیله است). عنصر زیباشناختی: تشببه پرمبالغه‌ی صبر و بردباری به قبیله (برخی این قبیل تعابیر را می‌دانند نه تشبیه) : 👈1. فرد بردبار مورد محبت و احترام مردم قرار می‌گیرد و اگر مشکلی برای او رخ دهد دیگران او را یاری می‌رسانند همانگونه که قبیله، انسان را در سختی ها یاری می کند. 👈2. تعلق به یک قبیله‌ی مقتدر گاهی موجب می‌شد که مخالفان شخص، اصلا خیال حمله به او را هم در سر نپرورانند آدم حلیم نیز چنین است خود می‌داند با جهالت جاهلان چگونه برخورد کند که آنها به فکر حمله به او هم نیفتند. یعنی حلم گاهی موجب «دفع الخطر» (پیشگیری از وقوع خطر) می‌شود نه «رفع الخطر» : برخی حلم را به "عجله نکردن در مواخذه‌ی دیگران" معنا کرده‌اند که از لوازم عملی بردباری است و بر این اساس یک مصداق عملی بسیار مناسب برای بردباری است. ↙️کانال (ادای حق کلام) 🌿🌺 ╔🌸🍃═════╗ @nahjoolbalageh ╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 7 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 #حکمت418: « الْحِلْمُ عَشِيرَةٌ» (بردباری، قبیله است).
بسم الله ، شماره 8 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : « كَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً» (مدت عمر، برای نگهبانی کافی است) 📝عنصر زیباشناختی: استعاره نگهبان از مدت عمر. ⬅️وجه شبه: در بیان وجه شبه می توان به دو برداشت متضاد اشاره کرد:⬇️ 👈برداشت اول انسانها محکومند در این دنیا زندگی کنند؛ این محکومان یک نگهبان زبده دارند که نمی‌گذارد از بند زندگی دنیا بگریزند. زمان پایانی این محکومیت هم همان لحظه‌ای است که حیات این نگهبان کارآزموده پایان بپذیرد. یعنی گویا اجل یک نگهبان است که وقتی نگهبانی‌اش تمام میشود ما از زندان دنیا رها میشویم. 👈برداشت دوم نگهبانی که مأمور مراقبت از چیزی است، اجازه نمی دهد که آن چیز دستخوش حوادث شود. هر کس اجل معینی دارد و قبل از پایان آن اجل از این دنیا نخواهد رفت. گویا همان زمان معین خودش به مثابه‌ی نگهبانی از انسان مراقبت می‌کند تا پیش از موعد معین، فرد، گرفتار هیچ حادثه‌ای نشود. ✏️✏️نکته: این عبارت با توجه به متن خودش تحمل هر دو معنای یاد شده را دارد اما فقط احتمال دوم را تایید می‌کند. چون با مراجعه به کتاب در می‌یابیم که این سخن مربوط به جنگ صفین است. در گرماگرم جنگ برخی شیفتگان امام ع که نگران جان ایشان بودند از حضرت درخواست کردند که بیشتر مراقب خودشان باشند. حضرت در جواب فرمودند اجل همانند نگهبانی است که از من مراقبت می‌کند و این مراقبت ادامه دارد تا زمانی که مرگ من فرا برسد. 🔸🔸🔸🔸🔹🔹🔹🔹 ↙️کانال (ادای حق کلام) 👇 ╔🌸🍃═════╗ @nahjoolbalageh ╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 8 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 #حکمت306 : « كَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً» (مدت عمر، بر
بسم الله ، شماره9 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 « مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ لِعَزَائِمِ الْيَوْمِ» چقدر عجیب است ویرانگری خواب، برای تصمیم¬های مهم. 🔵عناصر زیباشناختی: ایجاز، امکان حمل عبارت بر معانی متعدد این جمله کوتاه تاب دلالت بر معانی زیر را دارد:⬇️⬇️ ⬅️معنای اول: گاهی انسان مجدّانه تصمیم دارد که فردا کاری انجام دهد لکن وقتی صبح از خواب برمی خیزد، از کار خویش منصرف می شود. ( اشاره به لزوم تأنّی و دقت بیشتر و پرهیز از شتابزدگی در تصمیم گیری ها دارد). ⬅️معنای دوم: خواب گاهی موجب فوت فرصت و از دست رفتن زمان کافی برای انجام کارهای مهمی است که انسان تصمیم بر انجام آن داشته است. (اشاره به ضعف انسان که چگونه خواب او را از امور مهم بازمی دارد). ⬅️معنای سوم: نوم اشاره به خواب غفلت و یوم اشاره به دنیاست. یعنی خواب غفلت سبب می شود که مهم‌ترین تصمیمها را (که پرداختن به آخرت است) فراموش کنیم. ⬅️معنای چهارم: انسان گاهى در روز تصميم مىگيرد كه شب سير كند تا زودتر به منزل برسد اما با فرارسیدن شب نمی‌تواند خواب شیرین را رها کند و به عزائم الیوم (تصمیمی که در هنگام روز گرفته بود) برسد. (اشاره به آفت رفاه طلبی بر سر راه رسیدن به خواسته های بزرگ است). 🔸🔸🔸🔸🔹🔹🔹🔹 ↙️کانال (ادای حق کلام) 👇 ╔🌸🍃═════╗ @nahjoolbalageh ╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره9 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 « مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ لِعَزَائِمِ الْيَوْمِ» #حکمت
بسم الله ، شماره10 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : « الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ». (فرصتها مىگذرند همچون عبور ابرها؛ بنابراين فرصتهاى نيك را غنيمت بشماريد). 🔵عنصر زیباشناختی: آمد و شد فرصتها به عبور ابرها. 🔷توضیح: در باب گذر عمر، تشبیهی دارد که می گوید: « بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین» لکن حضرت امیر(ع) گذر عمر را به گذر ابرها تشبیه کرده است. ✍تفاوتهای تشبیه به آب و تشبیه به ابر:⏬ 👈یکم) گذر آب در جوی، در جلوی چشم ناظر است و ناظر از آن غفلت ندارد ولی ابرها از بالای سر می گذرند و اگر آسمانی نباشی و به بالا ننگری، از گذر آن غافل می‌مانی. 👈دوم) آب با صدا حرکت می‌کند و همین صدا موجب می‌شود که انسان از آن غفلت نکند ولی ابر بدون صدا حرکت می کند و بی‌صدا بودنش غفلت آور است. 👈سوم) سرعت حرکت ابر بیش از حرکت آب است. 📢توضیح: قصد این نوشته، مقایسه امام علی ع با حافظ نیست بلکه با بررسی این دو تشبیه فقط خواستیم نکات پنهان تشبیه به ابر آشکار شود. ↙️کانال (ادای حق کلام) 👇 ╔🌸🍃═════╗ @nahjoolbalageh ╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره10 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 #حکمت_21: « الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَان
بسم الله ، شماره 11 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : « لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً وَ هَدَرْتَ سَقْباً» به پرواز درآمدی در حالیکه که تازه پر درآورده‌ای و بانگ برآوردی در حالیکه [هنوز] بچه شتری هستی. 📢حضرت امیر(ع) این سخن را خطاب به فردی که در محضر حضرت، سخنی فراتر از شأن خویش رانده بود ایراد فرمودند. 🔷عنصر زیباشناختی: استعاره مرشّحه در هر دو جمله. 👈استعاره در جمله اول: «شکیر» به اولین پرهایی میگویند که بر بال پرنده می‌روید. این پرهای خُرد و نازک، به درد پرواز کردن نمیخورد. حضرت امیر(ع) مخاطب خود را به جوجه پرنده‌ای تشبیه کرده‌اند که پیش از آنکه پرِ پرواز دربیاورد، بال پرواز گشوده است و پرواز (طرتَ) کلمه‌ای است مناسب با مشبه‌ٌبه (شکیر) و در چنین استعاره‌ای چون بُعد استعارگی استعاره تشدید می‌شود، استعاره را مرشحه می‌گویند. 👈استعاره در جمله دوم: بچه شتر نابالغ را سقب می‌نامند. بچه شتر نابالغ، توان بانگ برآوردن ندارد. کسی که سخن فراتر از شأن خویش برآورد بچه شتری را مانَد که بانگی فراتر از شأن خویش برآورده است. 🍃🌾📢نکته: برخی از ارباب لغت معتقدند که شکیر در اصل به اولین شاخ و برگی اطلاق می شود که بر درخت می روید بنابراین، استعمال شکیر در انسان ناپخته و خام، استعاره در استعاره خواهد بود چرا که ابتدا، شکیر از اولین پرهای پرنده استعاره آورده شده و سپس در دومین گام، شکیر به معنای پر نازک پرنده، در انسان ناپخته استعمال شده است که این نحو از مجاز () از زیباترین انواع استعاره است.
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 11 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 #حکمت_402 : « لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً وَ هَدَرْتَ سَقْب
بسم الله ، شماره 12 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 : «لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً وَ هَدَرْتَ سَقْباً» به پرواز درآمدی در حالیکه که تازه پر درآورده‌ای و بانگ برآوردی در حالیکه [هنوز] بچه شتری هستی. در پست قبل (، شماره 11) نکاتی درباره این حدیث زیبا ارائه شد؛ و اینک چند نکته‌ی دیگر: این جمله افزون بر ایجاز بسیار زیبایی که دارد، مشتمل بر توییخ و تنبیه و هشدار دادن به مخاطب است و میخواهد به مخاطب بفهماند که تلاش او تلاش بیهوده و نافرجامی است. در زبان فارسی ضرب المثلِ «غوره نشده مویز شده‌ای» شبیه به همین جمله امام ع است. 🔸🔸🔸🔸🔹🔹🔹🔹 ↙️کانال (ادای حق کلام) 👇 ╔🌸🍃═════╗ @nahjoolbalageh ╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 12 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 #حکمت_402 : «لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً وَ هَدَرْتَ سَقْبا
بسم الله ، شماره 13 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 «أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ... » (آگاه باشید که فلانی خلافت را [به زور] به تن کرد...) عنصر زیباشناختی: استعاره مکنیّة لباس به جای . (مشبه به که لباس است حذف شده و پوشیدن که تناسب با لباس دارد به عنوان قرینه ذکر شده است) 🔷حضرت امیر(ع) در این بیان، خلافت را به لباس تشبیه کرده اند که ابوبکر آن را بر تن کرد. 👈نکات: 🔹1. وجه شبه بین لباس و خلافت: الف) لباس، عیب ظاهری انسان را می پوشاند همانگونه که وقتی کسی به خلافت رسید دیگر کسی حتی ظاهرترین عیوب او را نیز بر زبان نمی‌راند. ب) لباس علاوه بر عیب پوشی، خاصیت زینت بخشی نیز دارد همانگونه که وقتی کسی به قدرت برسد از سوی اطرافیان چاپلوس، با انواع صفات نیکو زینت داده می شود. 🔹2. تقمّص، مطاوعه قمّص می باشد. تناسب این معنا در عبارت فوق در آن است که ردای خلافت را بر پوشاند. (حضرت به این نکته در ادامه خطبه شقشیه هم اشاره کرده‌‌اند) 🔹3. باب تفعّل به معنای "انجام دادن عمل با زحمت و دشواری (تکلف)" نیز هست؛ در اینجا حضرت می‌خواهند اشاره بفرمایند که این لباس به اندازه قامت او نبود ولی او با هر زحمتی بود لباس را به تن کرد! در ادامه این خطبه، جمله «وقد یعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی» نیز این برداشت را تایید می‌کند. 🔹4. از زیباترین خطبه‌های تاریخ ادب است. 🌺🥀🌺 ↙️کانال (ادای حق کلام) 👇 ╔🌸🍃═════╗ @nahjoolbalageh ╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 13 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 «أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ... » #خط
بسم الله ، شماره 14 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 « وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى». () (همانا او می دانست که جایگاه من نسبت به خلافت همچون جایگاه محور نسبت به آسیاب است). 🌹عنصر زیباشناختی: 🔹 خلافت به سنگ آسیاب و تشبیه خودشان به محور آن سنگ. 🔷وجه شبه: 1⃣سنگ آسیاب اگر محور نداشته باشد، نه تنها آسیاب نفعی نخواهد داشت بلکه ممکن است با سقوط سنگها و واژگون شدن، موجب خسارت شود. خلافت نیز بدون محوریت امام ع نه تنها کارکرد صحیح ندارد بلکه موجب خسارت به امت می‌‌شود. 2⃣حرکت سنگ آسیاب بر گرد محور همواره یک حرکت چرخشی است؛ اتفاقا مَثَل امام نیز مَثَل کعبه است که امت به دور او باید بچرخد و اوامر امام، برنامه گردش چرخ زندگی مردم باشد و این یعنی رهبری دینی و سیاسی. 3⃣ آنچه مانع انسجام سنگ زیرین و زبرین می شود، محور آسیاب است. امام نیز مایه وحدت امت است. در دعای افتتاح می خوانیم: « اللهم... و ارتُق بِهِ فَتقَنا» ( تفرقه ما را به واسطه او به اتحاد تبدیل کن) 🌺🥀🌺 ↙️کانال (ادای حق کلام) 👇 ╔🌸🍃═════╗ @nahjoolbalageh ╚═════🍃🌸╝