نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 14 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 « وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 15
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى».(#خطبه_3)
(همانا او می دانست که جایگاه من نسبت به خلافت همچون جایگاه محور نسبت به آسیاب است)
🔷عنصر زیباشناختی: تشبیه خلافت به سنگ آسیاب و تشبیه خودشان به محور آن سنگ.
🌹در پست پیشین (#بازیباییهای_نهج، شماره 14) بخشی از شباهتهای بین محور آسیا و شخصیت امام ع بررسی شد. در این پست به برخی دیگر از شباهتها اشاره میشود:
1⃣. کارآمدی و اثربخشی
آنچه موجب کارآمدی و اثربخشی آسیا میشود همین است که محوری وجود دارد و هر یک از دو سنگ را در جای بایستهی خودشان حرکت میدهد و کار آسیاب را پیش میبرد امام ع هم برای جامعه همین خصوصیت را دارد یعنی اگر باشد اجزای امت اسلامی را مانند قطعههای آسیا در جای بایسته خودشان قرار میدهد تا امت اسلامی کارآمدی و اثربخشی داشته باشد.
2⃣. برجسته بودن و شاخص بون
محور آسیا در وسط آسیا است و وقتی به آسیا مینگری اول آن را میبینی و اصلا آسیاب را بدون محور تصور هم نمیتوانی بکنی! علی ع هم در امت اسلام و بویژه برای #خلافت چنین جایگاهی داشت. یعنی حتی اگر به فرض محال بپذیریم که پیامبر(ص) از سوی خداوند جانشینی برای خود معین نکرده بود و تعیین خلیفه به انتخاب مردم بود، باز هم مردم باید به سراغ علی میرفتند چون خیلی روشن و بدیهی بود که در بین #صحابه پیامبر ص علی ع به خاطر فضائل شخصیاش شایستهترین فرد برای خلافت بود.
این سخن را #ابن_ابی_الحدید هم در جای جای شرح نهج البلاغه 📚توضیح داده و #ابوجعفر_اسکافی هم در کتاب📖 ارزشمند #المعیار_و_الموازنه اثبات کرده است.
🌺🥀🌺
↙️کانال #نهج_البلاغه(ادای حق کلام) 👇
╔🌸🍃═════╗
@nahjoolbalageh
╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 14 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 « وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 15
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى».(#خطبه_3)
(همانا او می دانست که جایگاه من نسبت به خلافت همچون جایگاه محور نسبت به آسیاب است)
🔷عنصر زیباشناختی: تشبیه خلافت به سنگ آسیاب و تشبیه خودشان به محور آن سنگ.
🌹در پست پیشین (#بازیباییهای_نهج، شماره 14) بخشی از شباهتهای بین محور آسیا و شخصیت امام ع بررسی شد. در این پست به برخی دیگر از شباهتها اشاره میشود:
1⃣. کارآمدی و اثربخشی
آنچه موجب کارآمدی و اثربخشی آسیا میشود همین است که محوری وجود دارد و هر یک از دو سنگ را در جای بایستهی خودشان حرکت میدهد و کار آسیاب را پیش میبرد امام ع هم برای جامعه همین خصوصیت را دارد یعنی اگر باشد اجزای امت اسلامی را مانند قطعههای آسیا در جای بایسته خودشان قرار میدهد تا امت اسلامی کارآمدی و اثربخشی داشته باشد.
2⃣. برجسته بودن و شاخص بون
محور آسیا در وسط آسیا است و وقتی به آسیا مینگری اول آن را میبینی و اصلا آسیاب را بدون محور تصور هم نمیتوانی بکنی! علی ع هم در امت اسلام و بویژه برای #خلافت چنین جایگاهی داشت. یعنی حتی اگر به فرض محال بپذیریم که پیامبر(ص) از سوی خداوند جانشینی برای خود معین نکرده بود و تعیین خلیفه به انتخاب مردم بود، باز هم مردم باید به سراغ علی میرفتند چون خیلی روشن و بدیهی بود که در بین #صحابه پیامبر ص علی ع به خاطر فضائل شخصیاش شایستهترین فرد برای خلافت بود.
این سخن را #ابن_ابی_الحدید هم در جای جای شرح نهج البلاغه 📚توضیح داده و #ابوجعفر_اسکافی هم در کتاب📖 ارزشمند #المعیار_و_الموازنه اثبات کرده است.
🌺🥀🌺
↙️کانال #نهج_البلاغه(ادای حق کلام) 👇
╔🌸🍃═════╗
@nahjoolbalageh
╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 15 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ ا
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 16
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
«يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ» #خطبه_3
(همواره آب فراوان از من جارى است).
🔷عنصر زیباشناختی:
استعاره کوه از وجود مبارک حضرت امیر(ع)،
استعاره سیل از علم و فضیلت و وساطت فیض.
🔹توضیح:
حضرت امیر(ع) خود را به کوهی تشبیه کرده است که از آن آب فراوان جاری می شود. روشن است که از هر تپه یا کوه کوچکی آب فراوان به راه نمی افتد بلکه کوه های مرتفع که ذخایر عظیمی از برف بر خود دارند سبب ساز چنین آب فراوان و مستمری میشوند. کوه وجود حضرت آنقدر رفیع است که ذخایر عظیم علم و فضیلت (و عیبة علمه) از بلندای آن به سوی بشریت در جریان است.
این جمله کوتاه هم حضرت را به صورت کوه تصویر کرده و هم فضیلت ایشان را به صورت آب به تصویر کشیده و تصویر مرکبی را پدید آورده است.
📝نکات:
1⃣ فعل #مضارع (ینحدر) شهادت بر دوام این ریزش علم و فضیلت دارد چرا که امام، واسطه فیض خداوند است و فیض خداوند لحظهای از هستی منقطع نمی شود.
2⃣وقتی خطبه متقین به پایان رسید، همّام با دریافت آن معارف گهربار نالهای سر داد و جان باخت، حضرت فرمودند که موعظه با اهلش چنین می کند، فردی به امام عرض کرد که پس چرا این مواعظ در خود شما اثر نمیکند؟ حضرت فرمودند که این سخن را شیطان بر زبان تو راند.
آیت الله جوادی فرمودند #همام به اصرار و الحاح، خویش را مقابل آب سرازیر شده از کوه وجود حضرت قرار داد و آب او را با خود برد ولی قرار نیست که سیل، خود کوه را نیز با خود برد.
#خطبه_شقشقیه
#شبهه_وفات_همام
#استمرا
🌺🥀🌺
↙️کانال #نهج_البلاغه(ادای حق کلام) 👇
╔🌸🍃═════╗
@nahjoolbalageh
╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 16 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 «يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ» #خطبه_3 (همواره آب فراو
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 17
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
«لا یرقی إلیّ الطّیر» (هیچ پرندهای را به قلّهی من راهی نیست). #خطبه_3
🔷عناصر زیباشناختی:
1️⃣استعاره کوه از وجود مبارک حضرت امیر(ع)،
2️⃣استعاره پرنده از خیال و اندیشه اندیشوران،
3️⃣ایجاز،
4️⃣ سجع بین کلمه «طیر» با کلمه «سیل» (که در جمله قبلی به کار رفته است)
✍️نکات:
🍃حضرت در این عبارت، خود را در شمایل یک "کوه بلند" ⛰به تصویر کشیدهاند و اندیشه اندیشوران را نیز در شمایل "پرندههایی"🕊 به تصویر کشیدهاند که هیچ یک از این پرندگان به بلندای آن کوه نمیتوانند برسند.
در هم تنیدگی دو تصویر (تصویر کوه و تصویر پرنده) زیبایی این عبارت را بسیار دلپذیرتر کرده است.
🔹مهم آن است که این دو تصویر در هم تنیده در کوتاهترین قالب لفظی (Minimal) بیان شده و گوینده در بیان آن، نه تنها به هیچ تکلفی نیافتاده بلکه مرکب سخن آنقدر در دست ایشان رام بوده که حتی توانستهاند عبارت «لایرقی الیّ الطیر» را با عبارت قبلیاش (ینحدر عنی السیل) به یک سجع بسیار زیبا هم تبدیل بکنند.
◀️ال در « الطیر» ال جنس است یعنی هیچ پرنده ای بر اوج من نرسد و این بیانی دیگر از آن روایت شریف است که فرمود: اهل بیت را به مقام خدایی نرسانید، جز آن هر چه می خواهید در عظمت و شأن آنها بگوئید. (بر اوج غنایت نرسد هیچ کمندی/ بیهوده رسن باف خیالند گمانها).
#خطبه_شقشقیه
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 18
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
« كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ وَ يَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ وَ ...ِ» #حکمت_115
فردی از حال حضرت پرسید. ایشان در پاسخ فرمودند: چگونه باشد حال كسى كه با هستى خود، در حال فنا است و با تندرستىاش بيمار مىشود و ...
🔷عنصر زیباشناختی:
باریک بینی شگرف در ایجاد رابطه میان اضداد و ارجاع امری به ضد خویش.
✍️توضیح عبارتِ «كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِه»⏬
یکی از اموری که مایه آرامش و خرسندی دنیوی انسان میشود، بقای عمر است و در مقابل چیزی که موجب نگرانی و دلشوره انسان است فنا است.
در حالیکه امام علیه السلام میخواهند به انسان بفهمانند با همان بقای خودش در حال نابودن شدن است درست مانند روشنایی شمع که چون وجود دارد، از بین میرود.
زیبایی این جمله به آن است که حضرت «خود ِ بودن» را «نابودی» قلمداد کردهاند نه حرکت به سوی آن را و به تعبیر دیگر به ما فهماندهاند وقتی بقاء روی دیگرش همان فنا است چرا از یکی بیزار و به دیگری مشتاق هستی؟
🔸استمراری که از فعل مضارع «یفنی» فهمیده می شود به تدریجی و مستمر بودن این فنا اشاره می کند و نشان میدهد که این «فنا شدن» به خاطر تدریجی و مستمر بودنش مورد غفلت قرار گرفته است.
#دنیا #فنا #بقا #میل_به_بقا #استمرار #فعل_مضارع
🌺🥀🌺
↙️کانال #نهج_البلاغه(ادای حق کلام) 👇
╔🌸🍃═════╗
@nahjoolbalageh
╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 18 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 « كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ وَ يَس
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 19
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
« كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ وَ يَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ وَ يُؤْتَى مِنْ مَأْمَنِهِ» #حکمت_115
فردی از حال حضرت پرسید. ایشان در پاسخ فرمودند: یعنی چگونه باشد حال كسى كه با هستى خود، در حال فنا است و با تندرستىاش بيمار مىشود و از پناهگاهش گرفته میشود.
🔷عنصر زیباشناختی:
باریک بینی شگرف در ایجاد رابطه میان اضداد و ارجاع امری به ضد خویش.
✍️توضیح عبارتِ «يَسْقَمُ بِصِحَّتِه»
تندرستی، مورد علاقه هر انسانی است حال آنکه انسان چون با صحت و سلامت زندگی میکند، در حال فرسودگی است و در نگاهی لطیف، سلامتی، همان فرسودگی است؛ به عبارت دیگر چون سلامت هستی باید نتیجه بگیری که در حال فرسوده شدن نیز هستی.
زیبایی این عبارت در بازگرداندن تندرستی به بیماری است که با ژرف نگری عجیبی به دست آمده است.
🌺🥀🌺
↙️کانال #نهج_البلاغه(ادای حق کلام) 👇
╔🌸🍃═════╗
@nahjoolbalageh
╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 19 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 « كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ وَ يَس
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 19
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
« كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ وَ يَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ وَ يُؤْتَى مِنْ مَأْمَنِهِ» #حکمت_115
فردی از حال حضرت پرسید. ایشان در پاسخ فرمودند: یعنی چگونه باشد حال كسى كه با هستى خود، در حال فنا است و با تندرستىاش بيمار مىشود و از پناهگاهش گرفته میشود.
🔷عنصر زیباشناختی:
باریک بینی شگرف در ایجاد رابطه میان اضداد و ارجاع امری به ضد خویش.
✍️توضیح عبارتِ «يَسْقَمُ بِصِحَّتِه»
تندرستی، مورد علاقه هر انسانی است حال آنکه انسان چون با صحت و سلامت زندگی میکند، در حال فرسودگی است و در نگاهی لطیف، سلامتی، همان فرسودگی است؛ به عبارت دیگر چون سلامت هستی باید نتیجه بگیری که در حال فرسوده شدن نیز هستی.
زیبایی این عبارت در بازگرداندن تندرستی به بیماری است که با ژرف نگری عجیبی به دست آمده است.
↙️کانال #نهج_البلاغه(ادای حق کلام) 👇
╔🌸🍃═════╗
@nahjoolbalageh
╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 19 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 « كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ وَ يَس
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 20
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
حضرت امیر(ع) در ابتدای #نامه_31 نهج البلاغه چهارده صفت برای مخاطب خود آوردهاند؛ یکی از آن صفات این است که مخاطبشان را «رَهِينَةِ الْأَيَّامِ» (در گرو روزگار) خواندهاند.
🔹عنصر زیباشناختی: استعاره در کلمه «رهینه» و استعاره در کلمه «ایام»
🕊توضیح:
مخاطبِ نامه به وثیقهای که بدهکار در نزد طلبکار میگذارد تشبیه شده است (استعاره تصریحیّه)
روزگار به طلبکاری که وثیقه اخذ کرده تشبیه شده است(استعاره مکنیّه)
تلفیق این دو استعاره نشان میدهد که مخاطب نامه مانند وثیقهای در نزد روزگار به ودیعت نهاده شده است. حال وجه شبه در این دو استعاره چیست؟
🍃وجه شبه میان انسان و رهینه(وثیقه):
همانگونه که وثیقه تحت سلطه و اختیار طلبکار است، انسان نیز زیر سلطه روزگار است؛ از این روی در هر بهار که طبیعت جامهای نو از نشاط و طراوت میپوشد، انسان که در گرو زمان است نیز جامهای نو از فرسودگی بر تن میکند و این فرسودگی، گام به گام او را به مرگ نزدیکتر میکند.
🍃وجه شبه میان روزگار و طلبکار (ایام):
روزگار طلبکار است اما طلبکاری که طلبش، خودِ بدهکار است و این بار دیگر از طلبکار چیزی را به عنوان گرو اخذ نکرده بلکه خود او را به گرو گرفته و این خود او است که با هر نفسی که میکشد، بخشی از بدهیاش را به روزگار باز پس میدهد تا وقت رسیدن اجل، تمام بدهیاش (همه عمرش) را پرداخته باشد.
✍️ کاش در این سال جدید پیش از آنکه ایام، طلبش را به طور کامل از ما بازپس بگیرد سری هم به خود بزنیم و نگذاریم حسرت این دیدار در قیامت و تا ابد بر دلمان بماند.
👈دیرگاهی است که افتاده ام از خویش به دور شاید این عید به دیدار خودم هم بروم.
#دنیا
↙️کانال #نهج_البلاغه(ادای حق کلام) 👇
╔🌸🍃═════╗
@nahjoolbalageh
╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 20 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 حضرت امیر(ع) در ابتدای #نامه_31 نهج البلاغه چهارده صف
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 21
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
« كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ وَ يَسْقَمُ بِصِحَّتِهِ وَ يُؤْتَى مِنْ مَأْمَنِهِ» #حکمت_115 (قسمت سوم)
فردی از حال حضرت پرسید. ایشان در پاسخ فرمودند: چگونه باشد حال كسى كه با هستى خود، در حال فنا است و با تندرستىاش بيمار مىشود و از پناهگاهش [به اسارت] گرفته میشود.
🔷عنصر زیباشناختی:
باریک بینی شگرف در ایجاد رابطه میان اضداد و ارجاع امری به ضد خویش😯
✍️توضیح عبارتِ «يُؤْتَى مِنْ مَأْمَنِه»
تعبیر «یؤتی» به معنای همان کلمه «أخذ» است که در #خطبه_132 نیز به کار رفته در آنجا آمده است: «نَزَلَ بِهِ الْمَوْتُ ... وَ أَخَذَهُ مِنْ مَأْمَنِه» اخذ در اینجا به معنای اسیر کردن و دستگیر کردن است. (الأخیذ به معنای اسیر است) مأمن نیز به معنای پناهگاه است یعنی درست در همان جایی دستگیر میشود که گمان میکرد در آنجا از دست دشمنش ایمن میماند.
انسان در جستجوی امنیت به اسباب و اموری دل خوش میکند و میپندارد که با همین امور میتواند امنیت خود را تامین کند؛ حضرت میفرمایند دقیقا همان چیزهایی که برای امنیت خودش دست و پا میکند همان چیزها برای او سببب ناامنی (دستگیر شدن و اسیر شدن) میشود.
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
↙️کانال #نهج_البلاغه(ادای حق کلام) 👇
╔🌸🍃═════╗
@nahjoolbalageh
╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 21 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 « كَيْفَ يَكُونُ حَالُ مَنْ يَفْنَى بِبَقَائِهِ وَ يَس
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 22
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
#خطبه_221: «وَ تَرْتَعُونَ فِيمَا لَفَظُوا»
(و از آنچه باقى گذاردهاند مىخوريد)
🔷عنصر زیباشناختی: استعاره مرشّحه در واژه «لفظوا»
انسان خواه ناخواه از آنچه گذشتگان بر جای گذاشتهاند بهره میجوید. حضرت امیر(علیه السلام) از آنچه که از گذشتگان به ما رسیده است، با عبارت «ما لفظوا» یاد کرده است. «لَفَظَ» به معنی بیرون انداختن چیزی از دهان است یعنی میراث مادی گذشتگان را به غذای بیرون انداخته شده از دهان تشبیه کرده اند.
🔵وجوه شباهت دنیا به «ما لفظوا»: 👇
1️⃣. غذای بیرون انداخته شده از دهان، امری تنفر آمیز است و مورد رغبت کسی قرار نمی گیرد. کسی که چشم بصیرت داشته باشد میل و رغبتی به مال دنیا ندارد و دنیا در نزد او آب بینی بزی بیش نیست.
2️⃣دنیا برای کسی ماندنی نیست. این دنیا دست به دست می شود. اگر روزی گذشتگان طعم دنیا را چشیده و آن را بیرون انداختهاند ما نیز روزی دنیا را برای دیگران رها خواهیم ساخت.
3️⃣هیچ کس از دنیا سیر نمی شود، انسان دنیا را فقط مضمضه میکند. باید بچشی و آن را بیرون بیاندازی. همانند آدامس یا شکلاتی که هیچ کس آن را قورت نمی دهد فقط از دهانی به دهان دیگر انتقال می یابد.
نکته: #ابن_ابی_الحدید این احتمال را نیز مطرح کرده است که ما از میوه هایی استفاده می کنیم که از خاکی روئیده که با خون و چرکی که از دهان مردگان خارج می شود در آمیخته است.
🌾 ( این سبزه که امروز تماشاگه توست/ فردا همه از خاک تو برخواهد رست)
#دنیا
↙️کانال #نهج_البلاغه(ادای حق کلام) 👇
╔🌸🍃═════╗
@nahjoolbalageh
╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
بسم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 22 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 #خطبه_221: «وَ تَرْتَعُونَ فِيمَا لَفَظُوا» (و از آنچ
سم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 23
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
#خطبه_221: «وَ تَرْتَعُونَ فِيمَا لَفَظُوا»
(و از آنچه باقى گذاردهاند بهره میبرید)
🔷عنصر زیباشناختی: استعاره تصریحیه ترتعون از بهرهمندی.
✍️توضیح آنکه معنای حقیقی «رَتَعَ»، چریدن حیوان است از هر آنچه میخواهد. حیوان در چَرا، بدون توجه به حقوق دیگران و از هر چه بیابد فقط به دنبال سیر کردن شکم خویش است. برخی مردم نیز از هر آنچه گذشتگان بجای گذاشتهاند بهره میبرند بدون آنکه حقوق دیگران و در رأس همه، حق خداوند را رعایت نمایند.
🔸چریدن از سوی دیگر حیوانی را که مشغول چریدن است، از وجود شکارچی غافل میکند لذا حیوانی که مشغول چریدن است به راحتی گرفتار میشود. انسان نیز مورد تعقیب شکارگری به نام مرگ است (طرید الموت #نامه_31) و پرداختن به لذات دنیا او را از در کمین بودن صیاد غافل میکند و در همان بی خبری به کام مرگ فرو می رود.
◀️نکات:
1️⃣ فعل «رَتَع» زمانی برای انسان استعاره آورده میشود که خوردن فراوان مد نظر باشد (مفرادت #راغب) لذا اصل بهرهمندی از طبیعت مورد نهی این روایت نیست بلکه مسأله در زیاده خواهی و تکاثری است که در ابتدای خطبه نیز بدان اشاره شده است. همین تکاثر است که غفلتزا است.
2️⃣ فعل «رَتَع» در جایی به کار میرود که گیاهان سرسبز فراوانی وجود داشته باشد(معجم مقاییس اللغه) و شاید کاربرد «رتع» در اینجا اشاره لطیفی به "کثرت زرق و برق دنیا" و فریبندگی آن نیز داشته باشد که انسان را به خود مشغول میکند.
3️⃣ «ترتعون» #فعل_مضارع است و دلالت بر #استمرار دارد. این استمرار غفلت تا جایی پیش می رود که مرگ فرا رسیده، میان انسان و توبه جدایی می اندازد. (اذا قد اهلکتَ نفسَک #نامه_31)
4️⃣درست است که همه مردم گرفتار چنین غفلتی نیستند لکن بیشتر مردم غافل اند و همین غفلت اکثری موجب شده است که حضرت تعبیر «ترتعون» را خطاب به همه انسانها به کار ببرند وگرنه معلوم است که برخی انسانها مصداق تعبیر «ترتعون» نیستند.
🌺🥀🌺
↙️کانال #نهج_البلاغه(ادای حق کلام) 👇
╔🌸🍃═════╗
@nahjoolbalageh
╚═════🍃🌸╝
نهج البلاغه؛《ادایِ حقِ کلام》
سم الله #بازیباییهای_نهج، شماره 23 🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴 #خطبه_221: «وَ تَرْتَعُونَ فِيمَا لَفَظُوا» (و از آنچه
بسم الله
#بازیباییهای_نهج، شماره 24
🌾🍃🌻🌴🍃🌻🌴
#خطبه_152 «وَ انْتَظَرْنَا الْغِيَرَ انْتِظَارَ الْمُجْدِبِ الْمَطَر»
مانند قحطى زدگان كه چشم به راه بارانند در انتظار دگرگونى اوضاع بوديم
عنصر زیباشناختی:
ترکیب دو استعاره: یکی استعاره قطحی زدگان از مردم دور افتاده از امام معصوم و دیگری استعاره باران از امام.
توضیح:
در ایام خلافت خلفای سهگانه، حضرت امیر علیه السلام در انتظار روزی بودند که قدرت ظاهری به ایشان برگردد و حکومت عدل اسلامی را تشکیل بدهند. ایشان در این عبارت، آن #انتظار را به انتظار قحطی زدهای تشبیه کرده است که در انتظار بارش باران است.
وجه شبه:
باران، منشأ برکات فراوان است و حیات مادی انسان وابسته به آن است همانگونه که حیات معنوی افراد در گرو ارتباط با امام معصوم (ع) است از همین رو است که «ماء معین» (آب گوارا) که در آیه 30 سوره مبارکه ملک آمده است، به #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه) تطبیق شده است.
نکته 1:
رحمت امام معصوم منحصر در امور معنوی نیست بلکه او دنیای بشریت را نیز آباد خواهد کرد.
نکته 2:
این عبارت، به مهمترین شاخصه در #فرهنگ_انتظار اشاره دارد و آن، درک قحطی زدگی (اضطرار) است که در پی آن، عطش و اشتیاق به ظهور پدید خواهد آمد.
جهان، قحطی زدهی دوری از امام خویشتن است لکن غفلت نمیگذارد این نیاز واجب تر از نان شب خویش را درک کنیم. (آب کم جو تشنگی آور به دست / تا بجوشد آبت از بالا و پست)
🌺🥀🌺
↙️کانال #نهج_البلاغه(ادای حق کلام) 👇
╔🌸🍃═════╗
@nahjoolbalageh
╚═════🍃🌸╝