👈 یکوقت انسان چیزی را در دل پنهان دارد و خودش میداند و به کسی نمیگوید که میشود سِرّ.
👈 یکوقت انسان خودش هم خبر ندارد و آن وقتی است که قائل به ضمیر نا هوشیار باشیم. یعنی پتانسیلهایی که در ما وجود دارد و بر رفتار ما اثر میگذارد. البته از اینجا به بعد را فروید خطاهای متعددی را مرتکب شدهاست. او فکر کرده که حتماً جنبه جنسی دارد که اینگونه نیست. اما اصل مطلب شاید قابل قبول باشد که ما گاهی اوقات یک اندوختهها و انباشتههایی داریم که آنها بر رفتار ما اثر میگذارد، بدون اینکه ما خودمان توجه داشته باشیم. البته اثبات تجربه این هم خیلی آسان نیست؛ ولی اگر بشود گفت این آیه پشتوانه آن است که خداوند سِرّ و مخفیتر از سِرّ، یعنی همان ضمیر ناهوشیاررا میداند، آنوقت با اینکه میفرماید: " وَ خَبَرَ الضَمائر" قابل تطبیق است؛ یعنی از آن ضمیرهایی که خودتان هم خبر ندارید بر شما اثر میگذارد.
بهعنوان مثال ما گاهی اوقات درمورد چیزی میخواهیم تصمیم بگیریم، یک ارزیابی کرده و میگوییم به این دلائل من اینرا انتخاب میکنم یا نمیکنم. دلائل را که میدانیم؛ اما آیا واقعاً همین مقدار است؟ چیز دیگری در تصمیم ما اثر نمیگذارد؟ بعید نیست که اثر بگذارد. مثلاً ما یک ترس ناشناختهای در وجودمان باشد. (ناشناخته به این معنا که در حال حاضر نسبت به آن حضورذهن نداریم.) و آن ترس در تصمیم ما اثر میگذارد. یا یک علاقه ناشناختهای هست ، یا یک حساسیت ویژهای هست. همان چیزی که شاکله ما را تشکیل داده، قطعاً بر رفتار ما تأثیرگذار خواهد بود. البته نمیشود گفت این مسئله کاملاً بیاختیار است. وقتی کسی خودش را در شرایط ویژهای قرار داد و بر آن خو گرفت، آن خلق و خویی که به صورت ملکه در انسان درمیآید، بر تصمیمهای بعدیاش تأثيرگذار است؛ ولو اینکه آن لحظه خودش به آن آیتمها و آن عوامل توجه نکند. به هرحال امیرالمؤمنین میفرمایند: (قَدْ عَلِمَ اَلسَّرَائِرَ وَ خَبَرَ اَلضَّمَائِرَ)
در سه جمله بعدی امام علیهالسلام، به نحوی از #احاطه سخن بهمیان میآورند؛ لیکن در جمله اول تصریح به احاطه میفرماید:
✨لَهُ اَلْإِحَاطَةُ بِكُلِّ شَيْءٍ وَ اَلْغَلَبَةُ لِكُلِّ شَيْءٍ
اَلْقُوَّةُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ✨
خداوند احاطه و غلبه و قدرت بر همه چیز دارد.
مسلماً این احاطه، احاطه مکانی نیست؛ مثل وقتی که ما به بالای بلندی میرویم و میایستیم و به تمام آن اشیاء و پدیدههایی که زیرِنگاه ما و در چشماندازما و مَنظرِما هستند، احاطه داریم و میبینیم. این #احاطهمکانی است و خدا چون خود مکان ندارد، احاطه مکانی به این شکل برای او معنا ندارد. او بالا و پایین ندارد. ما اگر پایین باشیم نمیبینیم، و اگر بالا باشیم میبینیم. پس مسلماً این احاطه همان #احاطهعلمی است.
اما امام علیهالسلام در جمله بعد میفرماید: "وَاَلْغَلَبَةُ" او نسبت به هرچیزی #غلبه دارد؛ یعنی چیرهگی دارد و چیزی از قدرت او بیرون نیست. سپس اشاره به "اَلْقُوَّةُ" دارند؛ یعنی هرطور اراده بفرماید میتواند اشیاء و پدیدهها را تغییر دهد و درآنها تحول ایجاد کند.
🔸نظر جناب استاد در اینباره این استکه این سه جمله برروی هم "احاطه قیّومیه" را بیان میدارد؛ چون جمله اول#احاطهعلمی است و جمله دوم و سوم #احاطهقدرتی است.
این همان چیزی است که گاهی تعبیر میکنند به #احاطهقیّومیه.
معنای احاطه قیّومیه این استکه خداوند بر همه موجودات از هرجهت احاطه دارد؛ چون زمام وجود آنها و رگ حیات آنها به دست خداست. یعنی آنها نه فقط اطلاعاتشان در اختیار خداست، و نه فقط خدا توان دارد با آنها هرکار خواست انجام دهد، بلکه اصل وجودشان، و نه فقط وجود ظاهری، بلکه همه ابعاد وجودشان در اختیار اوست.
ظاهر و باطن و قلب و اراده انسان در اختیار خداست؛ که این میشود احاطه قیّومیه.
🔻یک مثال ساده برای تقریب به ذهن:
فرض کنید یک آدم زورگویی که یک اسلحهای دست گرفته، میآید ما را تهدید میکند، اگرحرفش را گوش نکنیم مارا میکشد؛ یعنی خیال میکند جان ما در دست اوست. نهایتش ایناستکه جان ما در دست اوست؛ ولی دیگر روح ما که در دست او نیست. قلب و باطن ما که در اختیار او نیست. ظاهر ما در دست اوست. اگر هم کسی را از پای درآورد، حیات مادی را از او گرفته است، بیش از اینکه دیگر نیست. حتی اگر همه سلاحهای دنیا هم در اختیارش باشد.
#شوقمعرفت۲ /خ۸۶/ بخش اول
🌴🌴🌴
👈چرا خداوند نیازمند تصورات و تصدیقات نیست؟
✨خَرَقَ عِلْمُهُ بَاطِنَ غَيْبِ اَلسُّتُرَاتِ
علم او شکافته است تا عمق پنهان آن چیزهایی را که در پسِ پردهها پنهان است.
علم خداوند ناشی از ادراک نیست، برعکس ما آدمها که وابسته به ادراک هستیم.
☀️ مثلاً باید خورشید را با چشم ببینیم تا بگوییم این خورشید است.
🦜 پرنده را بر سر دیوار مشاهده کنیم،
🎶صدایی را بشنویم،
❄️🔥سرما یا گرما را لمس کنیم،
✍مطلبی را برای ما تفهیم کنند، تعقل کنیم تا بفهمیم.
اینها انواع ادراکاتی است که ما داریم، ولی خداوند علمش ناشی از ادراک نیست.
👈 پس علم خداوند چگونه است؟
علم او نتیجه احاطه قیّومیه اوست.
ما ظاهر را میبینیم و اگر خواستیم به باطن علم پیدا کنیم، باید پردهها را کنار بزنیم تا بتوانیمعمق چیزی را ببینیم؛ ولی خدای متعال بدون آنکه بخواهد این کار را بکند، علمش تا عمق همه آن چیزهایی که مخفی شده نفوذ دارد.
👈این چه نفوذ و چه علمی است؟!
علم خداوند از نوع علم ادراکی و حصولی نیست، بلکه چنان است که چون عمق هرچیزی یا ظاهر آن و همه اجزایش چه ظاهری و چه باطنی، چه ریز و چه درشت، اصل هستیاش به خدا وابسته است، از این جهت علم او محیط بر همه چیز میباشد.
گاهی اوقات ما خودمان وقتی میخواهیم از درون و باطن چیزی اطلاع پیدا کنیم، اخیراً توسط دوربینهای عکسبرداری با اشعهX و امثال اینها متوجه میشویم.
این هم نوعی احاطه است، برای اینکه آن موجی که بر اجسام وارد میشود بر آن جسم احاطه دارد، و تا عمق آن را میبیند. اما این احاطه بشر تمامش مادی است و باید برود تا به آن برسد، نه اینکه نزد او آشکار باشد. اصلاً چیزی برخدا پنهان نیست.
✨وَ أَحَاطَ بِغُمُوضِ عَقَائِدِ اَلسَّرِيرَاتِ
آن عقاید(جمع عقد:گره) و گِرِههایی که در سریرههای مردم( باطن مردم) وجود دارد، مورد احاطه دقیق خداوند است.
گاهی اوقات ما خودمان از برخی عقاید و افکار خودمان غفلت میکنیم، ولی بر خدا لحظهای پنهان و پوشیده نیست.
گاهی احساس یا فکری که ما داریم آنقدر دقیق و ظریف است که هیچکس نمیفهمد و فقط خودمان میدانیم که مثلاً اگر به کسی علاقه داریم تا کجا و تا چه حد و به چه دلیل و به چه صورت است.
اما خدا همه را با جزئیات میداند؛ مثلاً اگر دو نفر به هم #یاعلی میگویند، یاعلیِ هرکدام چقدر فرق دارد!
هرکدامش تا کجاست؟
چگونه است؟
تا کجا پای این یاعلی ایستادهاند؟
تمام اینها را خداوند میداند و اطلاع دارد، و این همان #احاطهقَیّومیه او است.
احاطه قیومیه یعنی قَیّوم هرچیزی خداست.
او #هوالحیالقیّوم است و قیام هرچیزی به اراده و خواست خداست.
هستیِ هرکسی وابسته به خدای متعال است و نمیشود چیزی که هستیاش متعلق به خداست، خداوند نسبت به او اطلاعی نداشته باشد.
اگر فرض کنید خدا نقطهای را درعالم نداند، آن نقطه معدوم است.
#شوقمعرفت۳ / خ۱۰۸ / بخش ۱
🌴🌴🌴