#آشناییبانهجالبلاغه
جلسه دوازدهم
✴️ اوصاف اهلالبیت در نهجالبلاغه ( ادامه خطبه ۱۵۴)
🔷 فَلْيَصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ وَ لْيُحْضِرْ عَقْلَهُ وَ لْيَكُنْ مِنْ أَبْنَاءِ اَلْآخِرَةِ فَإِنَّهُ مِنْهَا قَدِمَ وَ إِلَيْهَا يَنْقَلِبُ
"پس بایدراست بگوید کسی که خود را در موضع رهبری و راهنمایی قوم قرار داده و از سر صدق با مردم رفتارکند وراهِ خرد بپیماید و از فرزندان آخرت باشد؛ یعنی منزل و مأوای خودش را قیامت بداند. از همانجا آمده و بدانجا خواهد رفت.
"رائد" : کسی که امین یک قوم است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام ازابتدای این خطبه، توجه خاصی به نظارت قلب داشتند وسعی کردند تفاوت میان نظر قلب و رؤیت بصر را به ما نشان بدهند.
🔖چه فرقی میکند دیدن با چشم و دیدن با قلب؟!
خب روشن است که چشم قریب را میبیند و قلب بعید را میبیند. چشم ظاهر را میبیند و قلب باطن را میبیند. چشم عمل و واقعه را میبیند و قلب نتیجه و حاصله را میبیند. در نتیجه قلبی که باطنبین، دوربین و آخربین است، بایستی بر بَصَر نظارت و اشراف داشته باشد.
🔷 فَالنَّاظِرُ بِالْقَلْبِ اَلْعَامِلُ بِالْبَصَرِ
کسی که قلبش را به نظارت دعوت کرده و به کمک بصرش عمل میکند؛ یعنی برای عمل کردن چشم را بهکار میگیرد، پس قلبش را برای #راهیافتن بهکار میگیرد.
🔷 يَكُونُ مُبْتَدَأُ عَمَلِهِ أَنْ يَعْلَمَ أَ عَمَلُهُ عَلَيْهِ أَمْ لَهُ
آغازِ کارِ چنین کسی این است که بداند آیا عملش"لَهِ" اوست یا "علیهِ" اوست؛ یعنی به سود اوست یه به زیان اوست.
🔷 فَإِنْ كَانَ لَهُ مَضَى فِيهِ
اگرعملش به سود اوست، ادامه دهد
🔷 وَ إِنْ كَانَ عَلَيْهِ وَقَفَ عَنْهُ
و اگر عملش به زیان اوست، متوقفش کند.
🔖حالا از کجا میشود فهمید قلب ما ناظر بر رفتار ما هست یا نیست؟!
از همینکه گاهی عمل خودمان را متوقف کرده و تأمل میکنیم، معلوم میشود قلب در برج نظارت نشسته و کارِ خودش را بهدرستی انجام میدهد.
منظور از این#قلب، چیزی است گستردهتر از #عقل.
این قلب یعنی نفس آدمی که شامل همه قوای او میشود؛ ازجمله عقلِ او راهم دربر میگیرد. علت اینکه میگویند "قلب" و نمیفرمایند "عقل"، برای ایناستکه ما گاهی دریافتهای قلبی داریم و یا به عبارتی هشدارهای قلبی! گاهی محاسباتمان درست، اما دل گواهی نمیدهد که این کار درست باشد. کسی که قلبش ناظر بر رفتاراوست، عالمانه حرکت میکند. برعکس کسی که قلبش او را رهبری نمیکند، حرکتی ناآگاهانه دارد.
میفرماید:
🔷 فَإِنَّ اَلْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ طَرِيقٍ
کسی که بدون علم، یعنی بدون نظارتِ یک قوه عاقله وعالِمه حرکت میکند، مثل کسی استکه در غیر مسیر خودش حرکت میکند.
🔳🔳🔳🔳🔳🔳۱
خطبه ۸۳/ بخش چهاردهم
در ادامه رسیدیم به فراز دیگری از خطبه که امیرالمؤمنین علیهالسلام سرگذشت انسان را از لحظه انعقاد نطفه تا مرگ یکدور مرور میفرمایند. در این فرازها امام گویی یک نوع جدول رشدی ارائه میدهند که در آن مراحل مختلف عمر و چگونگی پشتسر گذاشتن انسان بدونتقوا از این مراحل را بیان میدارد. و اینکه انسان وقتی بیدار میشود که در سراشیبی قبر یا هنگامه مرگ قرار گرفتهاست. طی شدن همه این مراحل در صورتی آسان ،نورانی و راحت استکه با #تقوا همراه باشد.
امام سخنان خود را با کلمه "أم" آغاز میکنند و این مسئله بیانگر آن است که این فراز تقطیعی با فراز پیشین دارد؛ یعنی از فراز قبلی جدا شده است. حال این" أم" متصله یا منفصله است؟ بیشتر به نظر میرسد که منفصله یا منقطعه باشد که به معنای "بَل" است.
بعضی از شارحین فرمودند تقدیری که در کلام امام وجود دارد به این شکل استکه :
✨بل اُذَکّرکم بحال الانسان✨
من میخواهم شما را تذکر دهم که حال انسان چگونه است.
کدام انسان⁉️
✨أَمْ هَذَا اَلَّذِي أَنْشَأَهُ فِي ظُلُمَاتِ اَلْأَرْحَامِ✨
انسانی که خداوند نقطه آغاز حیات این جهانیاش را در ظلمتِ رَحِم قرار داد.
✨وَ شُغُفِ اَلْأَسْتَارِ✨
پردههایی که وجود داشت و او را میپوشانَد؛ بهطوری که خودِ مادر هم در آن روزهای اول هنوز نمیداند که باردار است یا خیر. جز خدا کسی اطلاع ندارد؛ مگر حالا که با ابزارهای امروزی بهشکلی در رحم نفوذ میکنند و متوجه میشوند.
🔸شغف : جمع شغاف، به معناى پرده است.
آنجایی که "بَینَ لَحمٍ وَ دَمٍ و جِلدٍ" یعنی سه تا پرده یا بیشتر داشت.
✨نُطْفَةً دِهَاقاً✨
آنلحظه نطفه بود، نطفهای که با فشار در رحم جا گرفته است.
🔸دِهاق: از ریشه دَهق به معنای فشار آوردن و با فشار چیزی را قرار دادن است.
✨وَ عَلَقَةً مِحَاقاً✨
بعد تبدیل به عَلَقه شده است.
(سجع کلمات و جملات حضرت شگفتانگیز است.)
🔸مِحاق: از ریشه مَحق به معنای از بین رفتن و کمرنگ شدن یا نابودشدن است.
عَلَقه بعد از نطفه است؛ ولی عَلَقه که نمیماند، پس از چندی تبدیل میشود. یعنی از حالت خونِ بسته تغییر پیدا میکند و به جنین تبدیل میشود.
✨وَ جَنِيناً وَ رَاضِعاً وَ وَلِيداً وَ يَافِعاً✨
یک مدتی جنین است، و بعد بهصورت طفل نوزاد متولد و شیرخواره میشود. بعد رشد کرده، به سن نوجوانی میرسد و قد میکشد.
🔸یَفع: به معنای قد کشیدن است.
✨ثُمَّ مَنَحَهُ قَلْباً حَافِظاً✨
خداوند در آن زمان به او عقلی میدهد که میتواند اطلاعات معلومات خودش را حفظ کند و آنچه فرامیگیرد را به خاطر بسپارد.
(اینجا #قلب به معنای #عقل است؛ چون به قرینه حافظ آمدهاست)
#شوقمعرفت۴
🌴🌴🌴
امام توضیح میدهندبرای اینکه بالاخره، این شخص الآن آمده است و نمیشود فقط آن را منع کرد، نمیشود گفت که این کار را نکن و آن کار را نکن❗️
این مثل این است که به یک نفر بگوییم لا الهَ ، لا الهَ؛ لا الهِ تنها فایده ندارد، بلکه الی الله هم باید گفت❗️
یعنی باید بالاخره در حدی که امکان دارد معرفی کرد، نه اینکه بگوییم، آن طرف نمیتوانید بروید!
حالا اینجا چه؟
امام میفرمایند:
✨هُوَ الْقَادِرُ✨
او قدرت دارد، و قدرتش اینگونه است.
✨الَّذِي إِذَا ارْتَمَتِ الْأَوْهَامُ لِتُدْرِكَ مُنْقَطَعَ قُدْرَتِهِ وَ حَاوَلَ الْفِكْرُ الْمُبَرَّأُ مِنْ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ أَنْ يَقَعَ عَلَيْهِ فِي عَمِيقَاتِ غُيُوبِ مَلَكُوتِهِ وَ تَوَلَّهَتِ الْقُلُوبُ إِلَيْهِ لِتَجْرِيَ فِي كَيْفِيَّةِ صِفَاتِهِ وَ غَمَضَتْ مَدَاخِلُ الْعُقُولِ فِي حَيْثُ لَا تَبْلُغُهُ الصِّفَاتُ لِتَنَاوُلِ عِلْمِ ذَاتِهِ رَدَعَهَا (ردعها جواب است) وَ هِيَ تَجُوبُ مَهَاوِيَ سُدَفِ الْغُيُوبِ مُتَخَلِّصَةً إِلَيْهِ سُبْحَانَهُ.✨
در اینجا امام میفرمایند: نگویید که میروم خودم را تجهیز میکنم، مطالعاتم را بیشتر میکنم ، دقتم را بالا میبرم، اینگونه نیست، با این کار به نتیجه نمیرسید.
چون او خدایی است که اگر اوهام (وهم و خیال نزدیک به هم است، البته یک تفاوتی در معنای آن است) ...
ابتدا در نظر داشته باشید که تخیل مانند یک پرنده آموزش دیده است که درِقفس را باز میکنند، او میرود، پرواز میکند و بر میگردد)، خیال اینگونه است ، یعنی اگر در قفس را باز کردیم، میپرد و میرود این سو و آن سو و پرواز میکند.
حالا اگر پرنده خیال را رها کنید ، اینجا پیام امام این است که اگر اوهام هدف گیری کند (اِرتَمَت از ریشه رَمی است، رمی یعنی تیر انداختن) چه چیز را هدف بگیرد❓
✨لِتُدْرِكَ مُنْقَطَعَ قُدْرَتِهِ ✨
تا ببیند پایان قدرت خدا کجاست⁉️
مرز قدرت خدا را با تیر وَهم هدف بگیریم، آن هم تیری که بُردش خیلی زیاد است، آیا به نتیجه میرسیم❓ میگویند خیر❗️
✨وَ حَاوَلَ الْفِكْرُ الْمُبَرَّأُ مِنْ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ أَنْ يَقَعَ عَلَيْهِ فِي عَمِيقَاتِ غُيُوبِ مَلَكُوتِهِ✨
حالا بیاید به سراغ فکر و عقل، (وهم یعنی خیال و فکر یعنی عقل)؛ بیایید سراغ آن فکر و عقلی که وسوسه ندارد و از وسوسه ها دور است، چون وسوسه ها بازدارنده فکر است ، وسوسه مانند یک لوپ است که وقتی افراد دراین وسوسه بیفتند ، همینطور به دور خود میچرخند و جلو نمیروند ، مانند آدمهای وسواسی. حال کسی که وسوسه ندارد و میتواند به جلو برود و فکرش از وسوسه پاک است، حالا میخواهد چیکار بکند❓ نیت کرده است (حاول یعنی قصد کرده است)، که این فکرپاک پرواز کند و برود تا عمق غیب ملکوت خداوند و آنجا فرود بیاید.
مثل یک سفینه فضایی که میفرستیم تا روی کره ماه فرود بیاید،حالا ما هم میخواهیم با فکرمان همین کار را انجام بدهیم. سیاره هدف در اینجا ملکوت خداوند است؛ اما این امکان پذیر است❓خیر، این را هم میفرمایند رَدَعَ ، یعنی نمی شود.
✨وَ تَوَلَّهَتِ الْقُلُوبُ إِلَيْهِ لِتَجْرِيَ فِي كَيْفِيَّةِ صِفَاتِهِ✨
حالا میآییم به سراغ #قلب.
گاهی یک شخصی عاشق خدا میشود، ولع پیدا میکند و شیفته خدا میشود، آنچنان شیفتگی پیدا میکند که میخواهد خدا را ببیند. مانند همین پرسشگرکه میگفت من میخواهم خدا را ببینم.
میخواهد راه بیفتند و برود در کیفیت صفات خداوند تا ببنید چگونه است، به قول معروف ، نعوذ بالله می خواهد خدا را زیر نظر بگیرد، این نیز امکان پذیر نیست.
#شوقمعرفت۱ / خ۹۱/ بخش هشتم
🌴🌴🌴