eitaa logo
نحن ابناءالمهدی❥❥
161 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
79 فایل
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
12.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠دعای سیفی صغیر🤲 توصیه بزرگان به خواندن این دعا برای دفع شر اسلام و انقلاب و ضد انقلاب ها و دفع فتنه های آنان در این ایام ، بسیار خوانده شود. ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ ✅https://eitaa.com/Nsiasi🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠پیش بینی 2 سال پیش یاسر جبرائیلی درمورد معاهده پاریس مردم اولش فقط فقط برق رو می‌بینند هنوز این آغاز این معاهده ننگین هست 😔😔 ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ ✅https://eitaa.com/Nsiasi🇮🇷 ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 🕊https://t.me/Nedaye_tamaddon_saz🌎 ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ 🕊https://Instagram.com/Nedaye_tamaddon_saz🌎 ┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄ https://chat.whatsapp.com/LwIX5etNsBO86cu3fPMUZE
mdhy_anlyn_-_slm_frmndh_-_bwdhr_rwhy.mp3
7.41M
🌸 🌸 (عج) 🍃سلام فرمانده سلام از این نسل غیور جامانده 🍃سیدعلی دهه‌ی نودی‌هاشو فراخوانده 🎤 👌
😍قابل توجه زائرین عزیز😍 🔻اسکان مناسب در و ✅ با کمترین هزینه 🔹مناسبترین اسکان ها را در مقدس ترین و معنوی ترین شهرهای ایران پیدا کنید😍 خادم کانال: آقای مداحی 09198526311 @Qom1393 🔻جهت عضویت در کانال🔻 https://eitaa.com/eskanzaer 👆👆
نحن ابناءالمهدی❥❥
🎧#قطعه_صوتی #پیشنهاد_ویژه ۱ #طعم_شیرین_خدا #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
♨️♨️ 🔴 به بهانه گرامیداشت هفته دفاع مقدس ✅ قسمت اول 🍃یه سال، روزِ اوّل فروردین به دوستام پیشنهاد دادم برا عید دیدنی به همراه خونواده‌هامون به آسایشگاه جانبازان بریم. دوستام از پیشنهادم استقبال کردن و با همدیگه راه افتادیم. به دم درِ اون جا که رسیدیم،‌ یکی از دوستام جلوتر از بقیّه رفت تا پرس و جو کنه به کدوم قسمت ساختمون و به کدوم بخش باید بریم. 🍃چند دقیقه بعد که بر گشت، از قول پرستارِ اون جا گفت: «چون عید بوده، خونواده‌ها جانبازاشون رو بردن خونه‌». تو فکرم اومد دیگه باید برگردیم که دوستم حرفش رو ادامه داد: «البتّه پرستار گفت: فقط یه جانباز هست که نرفته خونه‌شون». 🍃 منم گفتم: اصلاً فلسفۀ‌ اومدن ما مشخّص شد. اومدیم تا روز اوّل عید، این جانباز رو از غربت بیاریم بیرون! 🍃وارد ساختمون آسایشگاه شدیم. سکوت عجیبی حاکم بود. به اتاق اون جانباز راهنمایی شدیم. با مردی حدود سی و خورده‌ای ساله رو به رو شدیم که به شکم روی تخت خوابیده بود؛ یه جانباز قطع نخاعی که خیلی وقت بود روی تخت به همین حالت دراز کشیده بود. 🍃بعد از یه گپ و گفت دوستانه، خیلی زود با همدیگه صمیمی شدیم. احساس کردم که می‌تونم یه سؤال خاص ازش بپرسم. بهش گفتم: اگه یه سؤال بپرسم، ناراحت نمی‎شی؟ 🍃گفت: نه، بپرس. گفتم: تو که خیلی وقته به این حالت خوابیدی و این همه داری سختی می‎کشی،‌ از دست خدا ناراحت نیستی؟ ازش گلایه نداری؟ تا این رو گفتم، انگار که سؤال عجیب و غریبی پرسیده باشم،‌ با حالت خاصّی گفت: نه،‌ اصلاً گِله‌ای ندارم!‌ خدا رو شکر،‌ خدا رو شکر! 🍃واقعاً نمی‌دونستم به خاطر چی، این قدر خدا رو شکر می‌کنه. از لحنش کاملاً معلوم بود که حرفاش،‌ بازی با واژه‌ها نیست و از ته دلش داره خدا رو شکر می‌کنه. 🍃تو فکر حرفای اون بودم که با ادامۀ حرفاش، به سؤالم جواب محکم‌تری ‌داد: شرایط من که خوبه. اگه می‌خواید کسی رو ببینید که مشکل داره،‌ باید برید دیدن فلان جانباز که ... . 🍃حرفاش برام خیلی غافلگیر کننده و به نظرم عجیب می‌اومد. آخه ما یه شب تا صبح که می‎خوابیم، باید هِی غلت بزنیم و این ور و اون ور ‌بشیم، تو مریضی هم به خاطر محدود شدن، ‌خیلی زود خسته می‌شیم و حوصله‌مون سر می‌ره. گاهی به قدری خسته می‌شیم که به خدا گلایه هم می‌کنیم. واقعاً آدم چه قدر باید اهل شکر باشه که با این همه مشکل، بازم خدا رو فراموش نکنه و ازش ممنون باشه!؟ 🍃به کمک پرستار،‌ تلفن اون جانباز رو پیدا کردیم و به خونه‌شون زنگ زدیم. مادرش گوشی رو برداشت. نشونی خونه‌شون رو گرفتیم و راه افتادیم. ⬅️ادامه دارد.... 📚 ، کتاب پنجم، صفحۀ ۱۸۷ @abbasivaladi