زائرشهر رضوی برای اسکان سیل زدگان آماده است/ اسکان رایگان برای ۲۵ خانوار 🔸سید هاشم حسینی, مدیرموسسه موقوفه خدمات زائر رضوی: 🔹تمام تدابیر لازم برای اسکان سیل زدگان مشهدی در زائرشهر رضوی اندیشیده شده و آماده پذیرایی از این عزیزان هستیم. 🔹تاکنون ۲۵ خانوار سیل زده در قالب یک بلوک در زائر شهر پذیرش شده و خدمات کامل اقامتی و پذیرایی به آنها ارائه خواهد شد. 👇متن کامل خبر: https://astan.ir/thquGr @aqr_ir

شاه خراسان داریمت غم نداریم🥲❤️

ترانه زیبای شاه خراسانی ام... با صدای دولتمند خلف هدیه ولادت امام رضا علیه السلام به شما 😊 https://eitaa.com/nahno_abnaol_mahdi313

مردم هنوز دارن آجرها و گل و لای رو جمع میکنند ، اونایی که خونه شون خراب شده دارن وسایلشون رو تخلیه می‌کنند ، امروز برخی خونه ها نشست کرده ، بعضی ساختمان ها در حال ریختن هست... درسته نیروهای جهادی و آتش‌نشانی در حال کمک هستند اما اوضاع هنوز عادی نیست 😔 کانال ایده و مطالبه گری های من @hajmoheb

#داستان_کوتاه_آموزنده پادشاهی در زمستان به نگهبان گفت: سردت نیست؟ گفت:نه عادت دارم پادشاه گفت: میگویم برایت لباس گرم بیاورند و فراموش کرد صبح جنازه نگهبان را دیدند که روی دیوار نوشته بود: به سرما عادت داشتم اما وعده لباس گرمت مرا از پای دراورد... مواظب وعده هایمان باشیم #دولت #وعده

♦️ این چند دقیقه آقای رحیم‌پور ازغدی را باید هر روز‌ چندبار شنید ...👏 🖇سخنان دقیق استاد رحیم‌پور در حضور هاشمی رفسنجانی #غربزدگی #سکولاریزم 🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ ‌

🅾 کنترل #جمعیت دسیسه‌ای امپریالیستی برای تغییرات گسترده در نسل بشر ♦️وقتی وزیر جنگ آمریکا رئیس بانک جهانی می‌شود و اعطای وام به کشورها را منوط به اجرای برنامه‌های #کنترل_جمعیت می‌کند ... 🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ ‌

‌ نزار که عادت بکنیم به غربت فراق تو.. دنیا می‌فهمه آخرش باید بیاد سراغ تو♥️ #امام_زمان #محمدحسین_پویانفر https://eitaa.com/nahno_abnaol_mahdi313

‌•|عشق بزرگتر|• #یک_فرمول_تربیتی (قسمت اول) ♢•جوانى را سراغ داشتم . . . سخت وابسته‌‏ى لباس و قيافه‌‏اش بود، حتى وسواسى داشت كه پارچه‌‏اش از كجا باشد و دوختش از فلان و مدلش از بهمان..... ♢•براى دوستى با او همين بس بود كه از لباسش و اتويش و قيافه‌‏اش . . . تحسين كنى و يا از طرز تهيه‌‏ى آن چيزى بپرسى . . . ♢•او عاشق ظاهرسازى و سر و وضع مرتب بود و به اين خاطر از خيلى‏‌ها بريده بود... تا اين كه عشقى بزرگ‏تر در دلش ريخت و با دخترى آشنا شد . . . با هم سفرى کردند و در راه تصادفى [شد] ♢•جوانک در آن لحظه‌‏ى بحرانى از رنج‌‏هاى خودش فارغ بود؛ خودش را فراموش كرده بود؛ بــه محبوبه‌‏اش مى‌‏انديشيد ؛ و سخت به او مشغول بود . . . او به خاطر پانسمان محبوبش به راحتى لباس‌‏هايش را پاره مى‏‌كرد و زخم‌‏ها را مى‏‌بست و راستى سرخوش بود كه خطرى پيش نيامده ! ⇦•"هنگامى كه عشقى بزرگ‏تر دل را بگيرد عشق‏‌هاى كوچك‏تر نردبان آن خواهند بود" 🟧🟨 قسمت دوم 👇🏽 https://eitaa.com/non_valghalam/76 📚 مسئولیت و سازندگی | ص ۴۱ 📝 استاد علی صفایی حائری ✒️ ★᭄ꦿ↬𝒏𝒐𝒏.𝒗𝒂𝒍𝒈𝒉𝒂𝒍𝒂𝒎 •┈┈••✾•◈💠◈•✾••┈┈•