خدایا مرا دریاب...
که بی تو
هیچ
هیچم..💔
#الهیگاهینگاهے♥️((:
••|🍃|••
ذِکــــرِ روز ....📿💌
°°{ #جمعه }°°
.🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ (100 مرتبه)
💠مناست های روز:
- شکست حصر آبادان در عملیات ثامن الائمه(ع)
-روز جهاتی جهانگردی
@nahno_samedon
امروز ۵ مهر ماه به نیت شهید محمد ظهیری ختم صلوات داریم
تعداد صلواتهاتون رو به ایدی زیر ارسال نمایید
@vagozar
#مومن_باید_زرنگ_باشه
زرنگ باشیم
وقتی میخوایم به کسی کادو بدیم
یه جانماز کوچیک
یه تسبیح
یه کتاب
از اینجور چیزایی که باهاشون کار خیر
میشه کرد کنارش
هدیه بدیم .
اینجوری
تا هروقت که با اون جا نماز
نماز بخونه
با اون تسبیح ذکر بگه
از اون کتاب بخونه و استفاده کنه
یا هر وسیله ی دیگه که باهاش کار خیر کنه.
برای ما هم خیر حساب میشه !
پس زرنگ باشیم !
❤️ @nahno_samedon
یِکی بُود یِکی نَبُود
اگه بُود
روزِگارِمون اینْ نَبود....💔😔
#اللّهم_عجّل_لِولیکَ_الْفرَج:`(
#اینصاحبنا؟!
#جــمعههـــایدلــتنگـــی
┅═══✼🖤✼═══┅┄
@nahno_samedon
┅═══✼🖤✼═══┅┄
هدایت شده از یا فاطمه الزهرا❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️درخواست یک مادر شهید از مردم!
🔺 حداقل به دیدار ما بیاید!
پ. ن: انقدر در منجلاب زر و زيور دنيايي غرق شده ايم كه نه چشمي براي ديدن ، نه گوشي براي شنيدن و نه قلبي براي تپيدن باقي مانده است.
مسئولين در گذشته به خاطر فريب افكار عمومي انقدر از خانواده هاي معظم شهدا استفاده ابزاري كرده و وعده هاي پوچ و خالي داده و پس از كسب راي فراموش كرده اند همه وعده وعيد ها را ، نه رويي براي ما مانده و نه حوصله اي براي شما!!
اما بايد اعتراف كنيم كار ما از شرمندگي گذشته ، اگر در مواقعي مي گوييم يا مي نويسيم ، شرمنده ايم ، شما باور نكنيد!
درد بسيار است و وقت اندك ، در اين واپسين لحظات شما كه از برجستگان امت اسلامي هستيد و ابرو داريد در پيشگاه حضرتحق ، منتي ديگر بر ما گذاشته دست به دعا برداريد و دعايمان كنيد تا فرزندان شهيد شما دست بر ارند و ما قبرستان نشينان سخيف را از اين منجلاب بيرون بكشند.😭
خوشا به حال فرزندان شما كه رفتند و نديدن اين روزهاي پر از درد را با اينكه طلب مرگ كار ناشايستي است ، اما اي كاش مرگمان فرا مي رسيد و نمي ديديم اشكهاي غريبانه شما را..😭😭
✍همداني
مجمع جهاني خادمين شهدا
@nahno_samedon
تعداد صلوات جمع شده به نیت شهید محمد ظهیری تا الان : ۲۲۵۵
اجرتون با شهید✨🙏
سلام علیکم .
به نیابت از شهدایی که اسمشون خونده میشه ختم صلوات داریم
هرروز مختص یک شهید میباشد .
از جمعه ۵ مهرماه شروع میشود .
🔸شهید محمد ظهیری ✅
🔸 شهید محمد احمدی جوان ✅
🔸 شهید مهدی باکری✅
🔸 شهید عباس دانشگر✅
🔸 شهید ابراهیم هادی✅
🔸 شهید سید مرتضی آوینی ✅
🔸شهید عبد الله حیدری✅
🔸شهید محمد علی رحمانی ✅
🔸شهید جاویدالاثر علی اصغر هدایت پور✅
🔸شهیداحمد رومی پور✅
🔸شهید سید محمد نبوی✅
🔸شهید انوشیروان بنی اسد✅
🔸شهید جهاد مغنیه✅
🔸شهید محمد رضا دهقان امیری✅
🔸شهید رسول خلیلی✅
🔸شهیده زینب کمایی
🔸شهیدمحسن حججی
🔸شهیدحمیدسیاهکالی مرادی
🔸 شهید مجید قرباخانی
🔸شهیدحسین مغز غلامی
🔸شهید امیر اصغری
🔸 شهدای گمنام
🔸 شهیدمحمد احمد مشلب
🔸شهیدعباس آبیاری....
🔸شهید یوسف فروغی نزهت
🔸شهید سجاد زبرجدی
🔸شهید سید طاها ایمانی
🔸شهید عارف کاید خورده
کانال اهل ولایت (نَحنُ صامِدون سابق)
سلام علیکم . به نیابت از شهدایی که اسمشون خونده میشه ختم صلوات داریم هرروز مختص یک شهید میباشد .
تعداد صلوات جمع شده برای شهید محمد ظهیری ۲۴۹۸
اجرتون با شهید بزرگوار✅
#منتظرانـہ🥀✨
.
.
#جُمعـہ شد بـٰاز دلم تنـگ نگاریٖسـت کہ نیست :))💔...
.
.
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج 🌿
@nahno_samedon
1_59744802.mp3
4.69M
🔊 #کلیپ_صوتی
🌷صابر خراسانی: آقا برا ظهورش دعا میخواد..!
بسیار آرامش بخش 💚
#صلوات
@nahno_samedon
کانال اهل ولایت (نَحنُ صامِدون سابق)
🕊 نذر کردم
دور تسبیحی بخوانم
اهدنا
تا صراطم اربعین افتد
به سمت کربلا..💔
#واسه_اربعین_نگیر_اسم_من_رو_حسین_جان_قلم🙏
#بذار_از_نجف_پیاده_بیام_باز_قدم_تا_قدم
@nahno_samedon
امروز ۶ مهر ماه به نیت شهید محمد احمدی جوان ختم صلوات داریم
تعداد صلواتهاتون رو به ایدی زیر ارسال نمایید
@vagozar
#قسمتهفدهموهجدهم
یک لحظه غفلت و کوتاهی
من و عقب موندنم، ممکن بود به قیمت گمراهی یک هموطنم و جان یکمسلمان دیگه تموم بشه. ...
خستگی ناپذیر و بی وقفه کارم رو شروع کردم ...
غذا 🍿و خوابم😴 رو کمتر کردم
و تلاشم رو چند برابر 💪 ...
به خودم می گفتم :یه مجاهد ممکنه مجبور بشه
چهل و هشت ساعت یا بیشتر، بدون خواب و استراحت یا با وجود
مجروحیت، بی وقفه مبارزه کنه ...
تو هم باید پا به پای اونها بجنگی...
🤜
در مورد دفاع مقدس و شهدای ایران خیلی مطالعه کرده بودم ...
خیلی ها رو
می شناختم و توی خاطرات خونده بودم که چطور و در چه شرایط
وحشتناکی ایستادگی کرده بودند ...
اونها رو الگو قرار دادم و شروع کردم. ...
اما فکرش رو هم نمی کردم که با آغاز این حرکت، نبرد سخت دیگه ای هم در
انتظار من باشه ...
هر لحظه، هجوم شیاطین رو حس می کردم ...
هجمه و
فشاری که روز به روز بیشتر می شد ... شبهه، تردید، خستگی، یأس، رخوت،
تنبلی و ... از طرف دیگه...
کم مشکلات مختلف شروع به خودنمایی کرد ... سنگ پشت سنگ 😞... اتفاق
پشت اتفاق😔 ... و اوج ماجرا زمانی بود که به خاطر یک مشکل اداری، بیمه و
شهریه ای که می گرفتم قطع شد ...
حدود 5 ماه ... بدون منبع درآمد، بدون
حمایت خانواده 💔... چند ماه با فقر زندگی کردم....
تنها یک قدم با فقر مطلق فاصله داشتم👌 ... غذا بر اساس تعداد و اسامی ثبت
شده می رسید که اسمم از توی لیست هم خط خورد ...
بچه هایی که از
وضعم خبر داشتن، دور هم جمع شدن ... هر روز بخشی از غذاشون🍕 رو جدا
می کردن و یواشکی کنار تختم میزاشتن ...
با این وجود، بیشتر روزها رو
روزه می گرفتم ... شخصیتم اجازه نمی داد احساس عجز و ناتوانی کنم. ...
هر وقت فشار روم خیلی شدید می شد یاد سخن شهید آوینی می افتادم ...
دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند و گرنه در صلح و آسایش و
فراغت اهل دین بسیارند. ...
به خودم می گفتم ...
برای اینکه از فولاد سخت، چیز با ارزشی بسازن ... اول
خوب ذوبش می کنن ... نرمش می کنن ... بعد میشه ستون یک ساختمان ...
🏢
و خدا رو به خاطر تک تک اون فشارها و سختی ها شکر می کردم. ...
کم کم دل دردهام شروع شد ... اوایل خفیف بود ... نه بیمه داشتم ... نه
پولی برای ویزیت و آزمایش 💲... نه وقتی برای تلف کردن ... به هر چیز مثل
خستگی، گرسنگی و ... فکر می کردم ... جز سرطان...
درد شدید شده بود ... گاهی از شوک درد، می افتادم روی زمین ...
آخر،
صدای بچه ها در اومد ... زنگ زدن به حاجی و جریان رو گفتن 📞... حالش
خرابه، بیمه نداره .حاضرم نمیشه ما ببریمش دکتر. ...
حاجی سراسیمه خودش رو رسوند خوابگاه 🏠... دقیقا هم زمانی رسید که من
کف زمین از درد مچاله شده بودم ...
بچه ها بلندم کردن ، گذاشتن توی
ماشین. ...🚌
بستری شدم ... جواب آزمایش که اومد، سرطان بود ...
زیاد پخش نشده بوداما بدترین قسمتش جای دیگه بود ... زده بود به کبد ... هر چند قسمت
کوچکی از کبد درگیر شده بود اما سرعت رشدش بالا بود
شورا تشکیل شد ...
گفتن باید برگردم ... یه نوجوان زیر 18 سال، توی یه
کشور غریب، با این وضع بیماری و پذیرش خاص و شرایط کشور و خانواده
اگر اتفاقی می افتاد، کار بدجور بالا می گرفت. ...
💔
وقتی بهم گفتن بهم ریختم ... مسکن که دردم رو آروم نمی کرد، اینم بهش
اضافه شد ...
گریه ام گرفت 😭... به حاجی گفتم :مگه نمی گفتی من پسرتم؟
پس چرا داری بیرونم می کنی؟ کدوم پدری، پسرش رو بیرون می کنه؟. ...
😞😪
حاجی هم گریه اش گرفته بود ...
پدرانه بغلم کرد ولی من آروم نمی شدم ...
از بیمارستان زدم بیرون ... با اون حال رفتم حرم... 🕌
به صحن که رسیدم دیگه
نمی تونستم قدم از قدم بردارم ... درد داشتم ... دلم سوخته بود ... غریب و
تنها بودم ... زدم زیر گریه. ...
آقا جونم، اگه قراره بمیرم می خوام همین جا بمیرم ... تو رو خدا منو بیرون
نکنید ... بگید منو بیرون نکنن ... اشک می ریختم و التماس می کردم...
جواب آزمایش اومد، خوش خیم بود ... قول داده بودن اگر خوش خیم باشه
توی ایران بمونم. ...
روز عملم بچه ها کلاس رو تعطیل کردن و ختم امن یجیب گرفتن. ...
دکتر سر تا سر شکمم رو باز کرد ... گفت تا جایی که می شده قسمت های
سرطانی رو جدا کرده ... بقیه اش هم هنر شیمی درمانی بود. ...
#ادامهدارد
#شهیدسیدطاهاایمانی
@nahno_samedon