#خاطره
#اعتقادی
✳️تا پتوی سوم خیس شده بود
فرمانده های تیپ ها بودند؛ خرازی، زین الدین، بقایی و. . . . حرف های آخر را زدند و شب حمله مشخص شد. حسن شروع کرد به نوحه خواندن. وقتی گفت « شهادت از عسل شیرین ترست» هق هقش بلند شد. نشست روی زمین و زار زد. از اول روضه رفته بود سجده. کف سنگر سه تا پتو انداخته بودند. سر که برداشت از اشک، تا پتوی سوم خیس شده بود.
❤️شهیدحسن باقری❤️
http://eitaa.com/joinchat/129761293C18ecdf27ee