eitaa logo
°°|••نَـحـنُ الْـحُـسَـیـنـیـون°°|••
382 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
554 ویدیو
35 فایل
🌱بِـسـمِـ رّبِـِ الـحُـسَـیـنــ♡ +مـا ایـن دلِ عـاشـق را؛ در راهِ تُـو آمـاجِ بـلـا ڪـردیـمـ...! #حُـبُـ‌الـحُـسَـیـنـ‌هُـویَـتُـنـا❣
مشاهده در ایتا
دانلود
|🍃🎈 امروز وقتی شما در این فضا قرار می گیرید شما را نگاه می کنند، پس باید با باشید و ذکر « ما رمیت اذ رمیت» بخوانید. شما الان بالای دکل قرار گرفته اید و بخواهید یا نه، میدان هستید.! |🍃🌸| @nahnoll_hosseineun
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°°|••نَـحـنُ الْـحُـسَـیـنـیـون°°|••
🌌🌠🌌🌠🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 #رمان😍 #دلداده_او😇 #قسمت_سوم☺️ تا اینکه سال آخر دوره اول که بودم،با رویا و آوا همکلاس
🌌🌠🌌🌠🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 😍 😇 ☺️ بدتر از آن اینبود که با کم کم پایمان به گشت و گذار و تفریح در پارک و پاساژ و کافه هم باز شد...و به نوعی ولگرد شدیم...😏 درد من هم از آنجا شروع شد که یکی از همان روزها در کافی شاپ شیک و پرمشتری آن منطقه من و کیانا سر یک میز دونفره و مهشید و رویا هم سر میز دیگری نشسته بودیم... کیانا برای تغییر سفارشش برای چند دقیقه به طبقه پایین رفت. همان موقع بود که یکی از آن پسرهایی که آنطرف کافه نشسته بودند،به بهانه رد شدن از کنار میز ما و برخورد با صندلی خالی و عذرخواهی کردنش،خیلی آرام و حرفه ای سر صحبت با من را آغاز کرد... خودمانیم ولی تقصیر من هم بود که همچین بدم هم نمی‌آمد و طردش نکردم. نامش اشکان بود.۲۱ سال داشت.درظاهر خیلی آرام بود،آنچنان که من آن‌زمان اصلا فکر نمیکردم قصد بدی داشته باشد یا حتی از عمد خودش را به صندلی زده یا هرچیز دیگر... کیاناهم وقتی آمد،مهشید و رویا نگذاشتند مزاحم گپوگفت ما بشود و کنار آنها نشست. آنروز گذشت و قرار بعدی ما در همان کافیشاپ و همان ساعت بود🕔 واکنش دوستانم هم خیلی تعجب‌آور نبود،فقط رویا کمی با شوخی کردن متلکی گفت که آن هم فقط شوخی بود.اما در کل نظرشان این بود که من خودم اختیار خودم را دارم و حق انتخاب با خودم است و آنها دخالتی نمیکنند.😕 هرچند که مخالف مخالف هم نبودند چون خودشان هم کم و بیش تجربه دار بودند😏 البته فقط کیانا بود که وقتی تنها بودیم نظرش را میگفت که لعیا جان مواظب باش خیلیییی؛مبادا یه موقع تو دام بندازتت.براخودت حد و حدودایی مشخص کن و بهش بگو. من هم برای اینکه بحث را جمع کنم چشمی میگفتم و در دلم هر هر بهش میخندیدم.پیش‌خودم میگفتم آخه تو وقتی تا حالا مثل من نشدی میای برای من روضه میخونی🙄😏آخر کیاناهم مثل قبلا خووم بچه مثبت بود و فقط برای اینکه مرا تنها نگذارد،همه جا همراهیم میکرد. خودم هم این احساس را داشتم که دلش زیاد با این کارها راضی نیست. اما نمیخواستم از خودم دورش کنم... نویسنده: 🌈ادامه دارد...😉🙃 🚫کپی با ذکر نام نویسنده مجاز است😊 @nahnoll_hosseineun
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
هرگز وجودِ حاضرِ غائب شنیده ای؟ درشهرخویش هستم و درکربلاست دلم... #یاحسین #صلی_الله_علیک_یااباعبدالله✋ 🌸🍃 @nahnoll_hosseineun
[💚••] نسیم جمڪرانت<<••• ڪشتے دل را به ساحل مےرساند...››•‹‹ و آن هم...⤵️ ساحل آرامش عشق ست[°❤️°] ›•{أللَّہمَ؏َـجِّڸ لولیِڪَ ألْفـرج💜}•‹ #التماس_دعا✨🍃 🌸🍃 @nahnoll_hosseineun
🍃😂 😜☘ 🐆پلنگای اینستا چند سال دیگه پیر بشن میتونن تو تونل وحشت شهربازی ها کار کنن👻🎡😆😆 پطروس‌مقدس 😂😂😂👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 @nahnoll_hosseineun
سمت دلتنگی ما چند قدم راهی نیست حال ما خوب فقط طاقتمان طاق شده..! 💔 @nahnoll_hosseineun
✨دکترم گفت‌مریض است،دلش راببرید گره بر پنجره فولادِ خراسان بزنید... به یک نفس عمیق در نیازمندم💚 ✍ @nahnoll_hosseineun
🔹رهبر انقلاب: 🍃 شخصيت حضرت عبدالعظيم یک شخصیت علمی و جهادی بوده است. جناب عبدالعظیم در حدود 170 سال قبل از تالیف نهج البلاغه خطب امیرالمومنین را جمع آوری کرده است. از طرفی دیگر ایشان به دلیل شخصیت جهادیشان از دست خلیفه عباسی از عراق و حجاز گریخت و به ری آمد. چون ری مرکز و محل تجمع شیعیان بود. حضرت هادی (ع) فرمودند اگر عبدالعظيم را در ری زيارت بكنی مثل اين است كه ابی‌عبدالله‌الحسين عليه‌السلام را در كربلا زيارت كرده باشید. ▪️سالروز وفات حضرت عبدالعظيم حسنی و حضرت حمزه تسلیت باد. @nahnoll_hosseineun
درونش سودای دلدادگی است ؛ نبضش گاه مسرور است و گاه محزون ؛ لبخند صاحب این "عشق" یا عیان است یا نهان...! "عشق" سه حرفی جامعیست مملو از احساسات گرم و یخ زده ؛ که گرمایش ناگه به آتش شعله ور ماند و سردی اش به سرزمین مردگان! عشق در تاریخچه‌ ی کهن و درازنای خویش مـَـثـَـل فراوان دارد و دلبر و دلداده سرشار! فرهاد و شیرین ، لیلی و مجنون را بنگر تا یوسف و زلیخا و گرد آفرید و سهراب! اما عشق را گر خواهیم مانند کنیم; عاشق خاک سرد و بی روحیست ، به نام نژند... و معشوق گل سرخ و خوشبختی است به نام کامکار... شاید عشق یعنی ؛ دل باختگی دو جنس که یکیشان آرام و نحیف است و یکیشان یل و پر دل...! مـَـرکب عشق را در جوهره خویش گر بیابی ؛ چنان امن و عاشقانه است که اندیشه ات همچو باد به سوی ساحل ابریشمین میرود ؛ دل عاشق کویری ست که به ستاره ی رخ نمای آسمان شبش نظر دارد. آن هم چه نظری! نظری از جنس دلدادگی! اما ثانیه ها که میگذرد ، آفتاب که به صحنه دلربایی می تابد ستاره ای دیگر نمی ماند که عاشق با دیدنش شاد شود! عشق گر الهی باشد شهره شهر شوی و اگر نباشد ویران و خراب! با ذکر نام نویسنده نظرات شما هستم @nahnoll_hosseineun