eitaa logo
نجف آباد نیوز
5.3هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
34 فایل
پایگاه خبری نجف آباد نیوز ارتباط با ما: @njf_sakha
مشاهده در ایتا
دانلود
؛ ائتلاف «متخصصین شهر نجف آباد» با شعار «نه به شورای شهر سیاسی» و «رای ما به متخصصین شهری»، لیستی از کاندیداهای مورد نظر خود برای انتخابات ششمین دوره شورای اسلامی شهر نجف آباد را ارائه کرده است. @najafabadnews_ir
؛ غلامحسین کاظمی دبیر جامعه اسلامی کارگران شهرستان نجف آباد، با انتشار متنی حمایت خود از سید ابراهیم رییسی در انتخابات ریاست جمهوری و ائتلاف «همیاران انقلاب اسلامی» در ششمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر نجف آباد را اعلام کرد. @najafabadnews_ir
⭕️ «شهروند»: از مسئولین مربوطه خواهشمندم لطفا جایگاه مسافرین در تقاطع خیابان امام و ٢٢ بهمن (همان سر خیابان بیمارستان) را سر جایش برگردانند. در این قسمت هر روز افراد زیادی که عازم محل مورد نظر خود هستند، منتظر اتوبوس واحد می مانند. در این بین، یک سری افراد که مسن هستند (با مشکلات جسمی ناشی از کهولت سن) و بخاطر نداشتن ماشین باید از واحد استفاده کنند هم مجبور میشن مدت زیادی سر پا بایستن ، این بندگان خدا چکار کنند؟! 📌نظر ارسالی برای کانال تلگرامی «شهر من نجف آباد» به نشانی https://t.me/shahreman 🆔 @najafabadnews_ir 🆔 http://najafabadnews.ir 🆔https://www.instagram.com/najafabadnews_ir2/
⭕️ انا لله وانا الیه راجعون. خادم الحجاج حاج قربانعلی خزائیلی پدر شهیدان علیرضا و محمد خزائیلی، به فرزندان شهیدش پیوست . @najafabadnews_ir
نجف آباد نیوز
⭕️ انا لله وانا الیه راجعون. خادم الحجاج حاج قربانعلی خزائیلی پدر شهیدان علیرضا و محمد خزائیلی، به ف
⭕️ «شهروند»: اندر احوالات حاج قربانعلی خزائیلی, پدر شهیدان علیرضا و محمد خزائیلی باید گفت ,ایشان در زمانهای قدیم و زمانی که حداقل امکانات برای حجاج موقع مناسک حج وجود نداشت، با برادران خود حاج قدیر علی خزائیلی و حاج علی خزائیلی حدود سه ماه در مکه مکرمه و مدینه منوره حاضر می شدند تا بتوانند به حجاج بیت الله الحرام خدمت کنند و امکانات را برای حجاج فراهم کنند. از دیگر احوالات ایشان می توان گفت موقع اذان در هرجا که بودند چه در مسافرت چه در منزل وچه درب مغازه، وضو می گرفتند و روبه قبله می ایستادند و اذان می گفتند. تا آنجائی که می توانستند روزه می گرفتند حتی اگر وضعیت جسمی ایشان اجازه می داد، سه ماه رجب وشعبان و رمضان را پشت سر هم روزه می گرفتند. شب 15 ماه مبارک رمضان سفره افطار ایشان پذیرای انبوهی از جمعیت شیعیان علی ابن ابیطالب و عاشقان امام حسن مجتبی (ع)بود. ایشان یکی از خیرین و یکی از معلمین اخلاق بودند. دیوارنگاره ای که در کنار بانک ملی نجف آباد، شعبه چهار راه بازار، اجرا شده از روی تصویر ایشان بوده. پیکر این پدر شهید، امروز پنجشنبه 27 خرداد 1400، بین ساعت 9 تا 10 صبح از مقابل منزلش در خیابان دانش، کوی نجفیان تشییع خواهد شد. تصویر: برادران خزائیلی @najafabadnews_ir
⭕️ حماسۀ لودری جهاد سازندگی نجف آباد در آبادان شب قبل عراق حمله‌ای غافلگیرانه تدارک دیده بود تا با نفوذ از ذوالفقاریه، کار آبادان را تمام کند. پلی بسیار پیشرفته را به سرعت در نقطه‌ای کم‌عرض از رودخانۀ بهمن‌شیر مونتاژ کرده و وارد شده بودند. همان موقع «دریاقلی سورانی» که آن‌جا اوراقی داشت، متوجه شده و سوار بر دوچرخه فاصلۀ ۹کیلومتری انبارش تا سپاه آبادان را رکاب می‌زند. با خبری که دریاقلی می‌رساند، مردم عادی و نیروهای سپاه و بسیج به سرعت جلوی نفوذ عراقی‌ها را گرفته و آن‌ها را تار و مار می‌کنند. سورانی که متولد یان‌چشمه در چهار‌محال بود، همان شب ترکش خورده و بیست روز بعد در حال انتقال به تهران در سن بیست‌وچهار سالگی در قطار شهید شد. برخی اقوام دریاقلی که به «ناجی آبادان» نیز مشهور شده، در شهرستان نجف‌آباد ساکن شده‌اند. چندی پیش هم شهرام اسدی فیلم «شب واقعه» را با موضوع همین حماسه و بازی حمید فرخ‌نژاد در نقش دریاقلی سورانی ساخت و چندین سیمرغ از جشنوارۀفجر گرفت. تجهیزات سبک و نیمه‌سنگین این طرف ساحل در حال انتقال به سپاه آبادان بود ولی کسی سراغ لودرها نمی‌رفت. رفتیم بالاتر و از پل‌ایستگاه هفت خودمان را رساندیم کنار لودر‌ها. در حدی نو و تمیز که به نظرم از گمرک خرمشهر آورده بودند. جثۀ بزرگ‌شان، نوبرانه بود و در آن قحطی امکانات، جهاد نجف‌آباد را یک تکان اساسی می‌داد. تنها عیب‌شان، تایرهای پنچر‌شده با ترکش بود. قرار شد برگردیم مقر جهاد و با تجهیزات پنچر‌گیری برگردیم تا لودر‌ها را منتقل کنیم. 🆔 @najafabadnews_ir 🆔 http://najafabadnews.ir 🆔https://www.instagram.com/najafabadnews_ir2/
نجف آباد نیوز
⭕️ حماسۀ لودری جهاد سازندگی نجف آباد در آبادان شب قبل عراق حمله‌ای غافلگیرانه تدارک دیده بود تا با
⭕️ برای این‌کار به وانتی محکم و سریع احتیاج بود که از پسِ تردد در مسیر ناهموار و گل‌آلود نخلستان‌ها بر بیاد و بتوانیم تایر لودر را باهاش منتقل کنیم. یک خمینی‌شهری داشتیم که وانت سیمرغ اهدایی ذوب‌آهن تحویلش بود ولی نه جرات آمدن داشت و نه اطمینان تحویل دادن. احمد حجتی خیلی محکم با این کارگر ذوب‌آهن اتمام حجت کرد: «خودت میری یا ماشین رو میدی؟» و او هم دومی را انتخاب کرد. پنج نفری رفتیم سمت خطرناک‌تر ساحل بهمن‌شیر؛ من، حیدر‌علی امامی، مهدی طالب، محمد‌رضا پورپونه‌ای و ابولقاسم منتظری. هیچ تجربه‌ای از درآوردن تایر لودر نداشتیم و همه چیز برایمان جدید بود. زمین نم داشت و هر سانتیمتری که جَک بالا می‌رفت، پنج برابرش زمین را گود می‌کرد. به هر سختی بود، اولین تایر را از محورش خارج کرده و چهار نفری گذاشتیم عقب سیمرغ. رینگ ۴۵۰کیلویی با لاستیکش حدود یک تن میشه ولی نمی‌دونم با چه قوه‌ای این‌کار را می‌کردیم. الآن اگه ۲۰نفر هم بشیم، فکر نکنم چنین وزنه‌ای بزنیم. مشکل بزرگ‌ترمان، شلیک خمپاره و توپخانۀ عراق بود که گاهی کور و گاهی با گرای دیده‌بان اطراف‌مان را می‌زد. آتش که شروع می‌شد، می‌رفتیم زیر لودر‌ها تا شرایط عادی بشه. @najafabadnews_ir
نجف آباد نیوز
⭕️ برای این‌کار به وانتی محکم و سریع احتیاج بود که از پسِ تردد در مسیر ناهموار و گل‌آلود نخلستان‌ها
⭕️ مرحلۀ بعدی، پنچر‌گیری بود که در آن هم ناشی بودیم. بچه‌ها به رسم ماشین‌های سنگین شروع کرده بودند به زدن پُتک روی لاستیک تا از رینگ جدایش کنند. کار که گره خورد، رفتند سراغ بچه‌های شرکت نفت و آن‌ها هم با دستگاهی مخصوص و بدون جدا‌کردن لاستیک از رینگ، پنچری گرفتند. به اصطلاح حالت «تیوپ‌لس» داشتند و با تزریق ماده‌ای، جلوی خروج هوا از تایر گرفته می‌شد. بعضی لودرها یک تایر پنچر داشتند و واسۀ برخی چند سرویس رفت و بر‌گشت داشتیم. هر کدام که رفع مشکل می‌شد را بلافاصله راه می‌انداختیم به سمت مقر. از بین نخل‌ها طوری می‌رفتیم که دیده‌بان دشمن کمترین دید را داشته باشه. هیچ‌کدام رانندگی لودر بلد نبودیم ولی سرِ بردن این غول‌ها دعوامون می‌شد. تا مقر حدود یک‌ساعت فرصت رانندگی داشتیم که به نوبت تقسیم‌اش می‌کردیم. انتقال هشت لودر، حدود پانزده روز زمان برد ولی ارزش‌اش را داشت. جهاد نجف‌آباد جان گرفت و خود‌کفا شد. بچه‌ها به کمک تجهیزات غنیمتی، طوری جهادی و شبانه‌روزی کار می‌کردند که آوازۀ کارهایشان در تمام جبهۀ جنوب پیچید. شجاعت‌شان به تجهیزات می‌چربید و سخت‌ترین اقدامات مهندسی مثل زدن خاکریز و ساخت‌سنگر را در خطرناک‌ترین نقاط انجام می‌دادند. حسین پارسا و عبدالحسین رجایی (صاحب تصویر) از خوب‌های جهاد در این جور کارها بودند که همه‌شان بعدها شهید شدند. لودرها زیاد هم آمد و بعدها چند دستگاه‌شان را دور از چشم بقیۀ یگان‌ها بردند نجف‌آباد. @najafabadnews_ir
نجف آباد نیوز
⭕️ مرحلۀ بعدی، پنچر‌گیری بود که در آن هم ناشی بودیم. بچه‌ها به رسم ماشین‌های سنگین شروع کرده بودند ب
⭕️ اولین لودری که قبل از این لودرها به دست بچه‌های نجف‌آباد رسیده بود را حسین پارسا از پالایشگاه آبادان به هزار مصیبت امانت گرفته بود و با آن در جاهایی مثل فیاضیه، ایستگاه دوازده، ایستگاه هفت و جزیرۀ مینو برای رزمنده‌ها سنگر می‌زد. موقع انتقال لودرها، یک‌بار مرگ را به چشم دیدم. تایر جدا شده و آمادۀ خارج کردن بود. من جلویش را گرفته و بقیه هوایِ طرفین‌اش را داشتند. همان موقع توپخانۀ عراق شروع کرد به ریختن آتش. همه فرار کردند زیر لودر و من ماندم با تایری که کج شد به سمت سینه‌ام. دست‌هام را حائل کردم و شروع کردم به داد زدن. – یا ابوالفضل! – ابوالفضل بکُشَتَت! – اشهد ان لا اله الا الله! – التماس دعا! استغاثه‌هام رو به حساب مسخره‌بازی‌های همیشگی‌ام گذاشته بودند و حتی نگاهم نکردند. زورم تموم شد و تایر خیلی آروم روی سینه‌ام جا خوش کرد که اگر با همان سرعت آمده بود، قفسۀ سینه را خرد می‌کرد. نفسم نیومد بالا و شروع کردم با صدایی خفیف به گفتن اشهد و بردن اسم ائمه. بی‌انصاف‌ها تا موقعی که صدام قطع شد و از هوش رفتم، باور نکردند و به مسخره‌بازی‌شان ادامه دادند. دقیقۀ نود، حیدر سیاه‌شده را به کمک اهرم از زیر تایر درآورده بودند. بعد از یک ساعت مالش سینه و چند نوبت تزریق آب‌قند به حلقم، برگشتم به دنیا. تا چند روز قفسۀ سینه‌ام درد می‌کرد و نفسم بالا نمی‌اومد. هفته‌ها می‌گذاشتندم وسط و می‌خندیدند. 🆔 @najafabadnews_ir 🆔 http://najafabadnews.ir 🆔https://www.instagram.com/najafabadnews_ir2/
نجف آباد نیوز
⭕️ اولین لودری که قبل از این لودرها به دست بچه‌های نجف‌آباد رسیده بود را حسین پارسا از پالایشگاه آبا
⭕️ یکی از لودرها را هم آوردیم ولی نصیب جهاد نشد. بین‌شان لودری چرخ‌زنجیری بود که گذاشتیم آخر از همه منتقل‌اش کنیم. از پل ایستگاه هفت که رد شدیم، یکی از اون مشدی‌های گروه مرتضی قربانی[۱] جلویمان را گرفت. یقه‌اش تا حوالی ناف باز بود و لولۀ کلاش را گرفته بود سمت‌مان. با لهجۀ غلیظ اصفهانی و ادبیات خاص چاله‌میدونی گفت: «از اول تو نخ‌تون بودیم، اون همه لودر نوش جون‌تون ولی این یکی مال ماست!» کار از درگیری لفظی به تیر هوایی کشیده شد و سه‌چهار نفری خوابیدیم جلوی لودر. یکی را هم فرستادیم دنبال احمد حجتی. احمد چند دقیقه‌ای بعد از مرتضی قربانی (صاحب تصویر) رسید و با اصراری که از این اصفهانی‌های زرنگ دید، کوتاه اومد و خوشحال‌شان کردیم. [۱] فرماندۀ لشکر۲۵کربلا که در حال حاضر نیز مشاور ستاد کل نیروهای مسلح است. *«یکی از مبارزان انقلابی نجف آباد»؛ «انتشارات مهر زهرا» @najafabadnews_ir
⭕️ در مشکلات این 8 سال، آن هایی هم که سال 92 آراء مردم را چند تکه کردند، شریک اند. امیداریم و امیدواریم روز جمعه این داستان تلخ تکرار نشود ولی بشناسیم «انقلابی نما»هایی را که فقط بلدند با مصاحبه ها و حرف های آن چنانی و به قول خودشان «افشاگرانه»، دنبال بزرگ نمایی جایگاه شان و کسب مقام های بالاتر باشند. ، مدعی است چندین سال بر روی برنامه های کار کرده. چه شکلی کسی در جایگاه نایب رییس مجلس، این قدر وقت آزاد و اضافه پیدا می کند که این همه طرح و برنامه را تدوین کند؟! انقلابی، «مرد میدان» است که به جای هیاهو و پنجه کشیدن به صورت این و آن، از توان و ظرفیت همین دولت استفاده کرد و وظیفه اش را با تمام خون دل خوردن ها، به بهترین شکل انجام داد. @najafabadnews_ir
هدایت شده از خانه ایثار نجف آباد
⭕️ شهید فرزند عباسعلی. نفر اول ایستاده از راست. 5 اسفند 62 در 19 سالگی طی عملیات خیبر در جزایر مجنون به شهادت رسید. کلام شهید: «از كليه مسئولين مملكتي مي خواهم كه دلسوزانه براي اين امت كار كنند و اين بندة حقير كه خود را جزئي از جامعه اسلامي مي دانم ميگويم كه در صورتيكه مسئولين در كارخود كم كاري كنند و باعث ناراحتي ديگران شوند، در روز قيامت با نداي دادخواهي من روبرو خواهند شد». @kongereshohadanajafabad2500