eitaa logo
شبکه امامت پابدانا | 🇮🇷
624 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
153 فایل
#امام_جمعه_انقلابی🇮🇷✌🏻 #یاور_رهبر ـــ ـ تلاش برای بیانِ تڪّھ‌اے از کھکشان‌ِ ولایَت،توسطِ نماینده ولیِّ فقیه برای آنان ڪھ در تڪاپویِ فهمِ نوایِ ربّنـا و حڪمتِ ندایِ نینَـوا هستند‌. ــ و آیدی جهت بیان انتقاد و پیشنهاد.. https://eitaa.com/Najmaldini
مشاهده در ایتا
دانلود
•‌<💌> •< > . . 「♥️」 یکبار به او گفتم: دلم برایت تنگ شده است، او در جواب گفت: 「🌸」 "در هر قدمی که من اینجا برمی‌دارم تو هم شریک هستی". 「🙂」 دوست نداشت که بعد از شهادتش گریه کنم، یک‌بار که گریه می‌کردم، گفت: 「🌺」 گریه‌هایت را به امام‌حسین‌(ع) وصل کن تا ثواب آن بیشتر شود. 🌷شـهـیـد مدافع حرم •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> http://eitaa.com/najm_aldini_ir
•‌<💌> •< > . . 😅_° همیشه با او شوخی می‌کردم و می‌گفتم: «اگه شربت شهادت آوردند نخوری، بریز دور!» 😋_° یادمه یکبار به من گفت: «اینجا شربت شهادت پیدا نمی‌شود، چه کار کنم؟» گفتم: «کاری ندارد، خودت درست کن، بده بقیه هم بخورند.» 😁_° خندید و گفت: «اینطوری خودم شهید نمی‌شوم، بقیه شهید می‌شوند.» 🍹_° «شربت شهادت» یک جوری رمز بین من و آقا ابوالفضل بود. 📩_° یکبار دیدم در تلگرام یک پیام از یک مخاطب آمد که من نمی‌شناختم! متنش این بود: «م.لازم، م.دافع هس.تم. اگر کاری داشتی به این خط پیام بده. هنوز هم شربت نخوردم.» 📞_° هنوز چند دقیقه نگذشته بود که دیدم گوشی خانه مادرم زنگ زد. ''آقا ابوالفضل بود'' بعد از احوال‌پرسی گفت: «این، خط دوستم است، کاری داشتی پیام بده.» ❤️‍🩹_° دو روز قبل از شهادت آخرین تماسش بود، خیلی با هم صحبت کردیم. مثل همیشه! 🌷شـهـیـد مدافع حرم •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> http://eitaa.com/najm_aldini_ir
•‌<💌> •< > . . /♥️🍃/ روزی که قرار بود صیغه محرمیت بخوانیم، بعد از محرم شدن به اتفاق خانواده‌های‌مان رفتیم یک ‌امام‌زاده زیارت و بعد هم بیرون امام‌زاده نشستیم با هم صحبت کنیم. من که کنارش نشسته بودم، انگار کر بودم. اصلاً هیچی نمی‌شنیدم، اما یادم هست خیلی از رهبر صحبت کردند. بعد از عقد از اعتقاداتش گفت و از صحبت کردنش مشخص بود که خیلی طرفدار سرسخت آقاست. شدیداً نسبت به حضرت آقا غیرتی بود. همه می‌گفتند: «آقا ابوالفضل اصلاً ناراحت نمی‌شود.» واقعاً کسی ناراحتی آقا ابوالفضل را ندیده بود، اما روی مسائل رهبری خیلی حساس بود و ناراحت می‌شد. درباره با مسائل دیگر خیلی آرام بود و اصلاً ناراحت و عصبانی نمی‌شد. /♥️🍃/ 🌷شـهـیـد مدافع حرم •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> http://eitaa.com/najm_aldini_ir
•‌<💌> •< > . . 《🧗🏻‍♂》 آقا ابوالفضل خیلی دوست داشت آن رشته‌هایی که خودش تجربه کرده بود، من هم تجربه کنم مثل کوهنوردی. 《🎿》 برایم کفش مخصوص خریده بود، باهم دربند می‌رفتیم. خودش "راپل" کار می‌کرد. 《🤸🏻》 یک روز خانه پدرشوهرم بنایی بود. آقا ابوالفضل به من گفت: «بیا بریم بالا پشت بام.» گفتم: «برا چی؟» گفت: «توبیا.» 《🧗🏻‍♀》 با هم رفتیم بالا. دیدم یک طناب از آن جا وصل کرده و به من یاد داد تا با طناب پایین بیام. 《🪂》 خودش، غریق نجات، شنا، راپل، صخره نوردی، چتر بازی، جودو... ولی از بین اینها، شنا را به من توصیه می‌کرد. 《🏊🏻》 حتی در خانه روی فرش به من مراحل شنا را یاد داد که بعداً همه تعجب می‌کردند که من چطور یاد گرفتم. 🌷شـهـیـد مدافع حرم •<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش ڪـاسه‌ےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻 •<💌> http://eitaa.com/najm_aldini_ir