eitaa logo
شبکه امامت پابدانا | 🇮🇷✌🏻🇵🇸
668 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
156 فایل
#امام_جمعه_انقلابی🇮🇷✌🏻 #یاور_رهبر ـــ ـ تلاش برای بیانِ تڪّھ‌اے از کھکشان‌ِ ولایَت،توسطِ نماینده ولیِّ فقیه برای آنان ڪھ در تڪاپویِ فهمِ نوایِ ربّنـا و حڪمتِ ندایِ نینَـوا هستند‌. ــ و آیدی جهت بیان انتقاد و پیشنهاد.. https://eitaa.com/Najmaldini
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷 چهل و چهارم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) نامه شهید محمود حاجی زاده : 🌷 [ قسمت چهارم ] "دوران جبهه‌"   پدر و مادر محمود در سن پیری به سر می بردند و شدیداً به حمایت های او محتاج بودند و او سعی می‌کرد علاوه بر کار و فعالیت و بر آوردن نیاز های والدین و خانواده اش، به جبهه و جنگ هم بپردازد. به طوری که سه دوره ی متناوب را در جبهه‌های حق علیه باطل گذراند.  آخرین اعزام او به جبهه در مورخه ی بیست و یکم اسفندماه سال ۱۳۶۳. در حالی که دختر هفت ماهه اش داشت به اوج شیرین زبانی می رسید و با حرکات خود، دل پدر را ربوده و حسابی او را به خود علاقه‌مند کرده بود اما او از این همه علاقه دل کند و عازم جبهه گشت و همسرش به تنهایی مسئولیت تربیت فرزند را به عهده گرفت.   شهید به روایت همرزمانش:  در جبهه، خواب و خوراک برای او اهمیت نداشت، دائماً در فکر عبادت بود، به نماز اول وقت و همچنین نماز شب، اهتمام ویژه‌ای داشت. به فرمان فرمانده بود به حدی به این امر اهمیت می‌داد که یک بار در مسیر پیاده روی رزمی، پوتینش پاره شد. به گونه ای که دیگر قابل استفاده نبود، هر چه همرزمانش از او خواستند که برگردد، قبول نکرد و مسیر چندین ساعته را با پای برهنه ادامه داد.   و حوصله ی او زبان زد تمام اقوام، خویشان و همرزمانش بود. مساوات و اجرای عدالت اهمیت فراوانی می‌داد. در مرحله ی اولی که به جبهه رفت، مسئول تدارکات بود و با وجود این‌که تعداد زیادی از رزمندگان، دوستان، اقوام و هم ولایتی های وی بودند، اما هنگام تقسیم غذا به عدالت رفتار می‌کرد و بین آن‌ها و افراد دیگر، تفاوتی قائل نمی شد و اگر کسی درخواست سهم بیشتری می‌کرد، نمی پذیرفت و عکس العمل نشان می‌داد و می‌گفت: « همه باید از همه چیز به طور مساوی استفاده کنند».  زمانی که می‌خواست از جبهه به زادگاهش برگردد با توجه به این‌که مسئول تدارکات بود و تا رسیدن به مقصد راهی طولانی بود، تنها یک کنسرو برای راه بر می‌داشت.   در بند امور دنیوی نبود و فقط به فکر عبادت، راز و نیاز باخدا، دفاع از کشور و انجام‌وظیفه به بهترین وجه بود. همرزمانش تعریف می‌کنند که وقتی منتظر نامه بودیم، می‌گفت: « نامه می آید، وقت تنگ است، باید کار‌ی کرد».   توصیه ها: رعایت حق الناس و حق الله :   حاجی زاده به رعایت حق الله و مراعات حق الناس اهمیت زیادی می دادو سعی می‌کرد واجبات الهی را به موقع انجام دهد و حق الناسی به گردنش نماند. این اهتمام به حدی بود که در آخرین اعزام و ۴ روز قبل از شهادتش وصیت نامه ای را نوشت و در آن بدهی هایی را که به افراد داشت، برشمرد و از خانواده خواست که نسبت به ادای آن‌ها اقدام کنند. وجود این‌که واجبات را سر وقت و با دقت انجام می‌داد در وصیتنامه اش به تکالیفی که فکر می‌کرد از او فوت شده اشاره کرد و از والدین و برادر بزرگترش درخواست نمود که به دقت مفاد وصیتنامه را اجرا کنند. در همین وصیتنامه از برادر بزرگترش می‌خواهد که خمس اموالش را بپردازد و مهریه‌ی همسرش را نیز پرداخت نماید. ادامه دارد... منبع نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد 🍃 http://eitaa.com/najm_aldini_ir
🌹🌷 پنجاه (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) نامه شهید آیت‌الله شیخ غلامحسین حقانی : [ قسمت اول ] نام پدر: محمد نام مادر: سلطان حقانی تاریخ تولد: 4/1/1320 محل تولد: قم شغل: روحانی  آخرین سمت قبل از شهادت: نمایندگی مجلس شورای اسلامی از بندر عباس سطح تحصیلات: علوم حوزوی، فقه، اجتهاد وضعیت تأهل: متاهل تعداد فرزند: ۶ فرزند کوچک‌ترین فرزند زمان شهادت پدر: غلامحسین پس از شهادت پدر به دنیا امد، هم اکنون مدیریت سازمان تبلیغات اسلامی استان کرمان را بر عهده دارد. محل شهادت: تهران مقرحزب جمهوری اسلامی محل دفن: قم   این عالم ربانی از دهه ی چهل، به استان کرمان آمد و در منطقه‌ی کارگری طغرالجرد، فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی، دینی و فرهنگی ماندگاری داشت، برآن شدیم تا قدمی هر چند کوچک برای شناساندن این یار انقلاب، برداریم. اصیل شیعه در زمان غیبت، همواره پرچم دار مبارزه با طواغیت و جباران زمان بوده و در هر شرایط سختی ازجمله: جنگ، سیل، زلزله، تسلط بیگانگان بر کشور واز همه مهمتر هجمه به اعتقادات دینی و مذهبی مردم، پناه و حامی دین.... قم نیز به محضر بزگانی چون: «امام خمینی»، «آیت‌الله محقق داماد»، «آیت‌الله شیخ مرتضی حائری یزدی»، «آیت‌الله حاج شیخ عباسعلی شاهرودی»، «آیت‌الله سید محمد باقر سلطانی»، «آیت‌الله سید محمدرضاگلپایگانی» و «استاد شهید آیت‌الله مطهری» رفت و از محضرشان فیضی عظیم کسب نمود. و تالیفات : روحانی دانشمند، جزوات بسیاری را فراهم آورد و بدون ذکر نام مؤلف، از طریق مؤسسه درراه حق منتشر ساخت. در سال 1344 نیز کتاب «اسلام پیشرو نهضت ها» را به همراه «آقای محمد مصطفوی کرمانی»، تألیف و منتشر کرد و «شهید استاد دکتر مفتح» بر این کتاب مقدمه ای نوشت که در بخش‌هایی از آن مقدمه، چنین آمده است: «کتاب اسلام پیشرو نهضت ها، پنجمین نشریه ی جلسات علمی اسلام شناسی است که برای تأمین همان هدف، تألیف شده است. نویسندگان دانشمند این کتاب، آقایان حقانی و مصطفوی از فضلای حوزه ی علمیه قم می‌باشند و در تألیف و تحقیق مطالب کتاب، زحمت فراوان کشیده اند تا اثری نفیس به جامعه ی جوانان تقدیم دارند».   : شهید حقانی از شاگردان امام خمینی (ره) بود و همانند دیگر شاگردان برجسته آن استاد فرزانه، درس مبارزه را نیز از وی آموخت. ساواک چندین بار در شهرهای شیراز، کرمان و بندرعباس او را تحت تعقیب و پیگرد قرار داد و دستگیر کرد.   سال 1342 که نهضت اسلامی به رهبری امام شروع شد، همگام با دیگر روحانیون قم و سراسر کشور، مبارزه ی آشتی ناپذیری را علیه رژیم پهلوی آغاز کرد. این روحانی شجاع، برای اولین بار بعد از یک سخنرانی افشاگرانه در یکی از مساجد شیراز، به دست مأموران ساواک دستگیر شد و چند ماه به زندان افتاد. سال 1354 نیز به خاطر مبارزه، دستگیر شد و زیر شدیدترین شکنجه ها تا مرز شهادت پیش رفت اما مقاومت نمود و اسرار مبارزان را پوشیده نگاه داشت.   در این نوبت به دوازده سال حبس محکوم شد که هفت ماه آن را در زندان کمیته گذراند و چهار ماه آن، مرتباً با شکنجه همراه بود. شش ماه در زندان اوین بدون ملاقات و یازده ماه در زندان قصر، محبوس بود.  در ایام زندان، به خاطر شکنجه، پیراهن این عزیز، پاره و خونی شد و او این پیراهن را نگاه داشت و روزی به خانواده‌ی خود سفارش کرد که آن را پس از مرگ، به همان شکل، با وی دفن کنند.   حقانی در ایام زندان نیز از فعالیتهای سیاسی و مذهبی خود دست برنداشت، به گونه ای که همان جا شخصی یهودی را ارشاد کرد.  وی در اوج مبارزات و فشارهای ملت علیه رژیم سرسپرده پهلوی، همراه تعدادی دیگر از زندانیان، آزاد شد و به فعالیتهای خود ادامه داد. انقلاب وماموریت ها ی تبلیغاتی: ادامه دارد... منبع نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد،