•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
💉| روزے ڪه براے گرفتن جواب آزمایش رفتیم، پدرم، علی، برادر و پدرش هم بودند.
😍| پدرشوهرم به قدرے خوشحال
بود ڪه گفت: همین الان برویم حلقـه بخریم.
😁| میگفت: تا برویم دزفـول و بیاییم دیر میشود. ما هنوز مَحــرَم هم نبودیم.
💍| به طلافـروشی رفتیم. من از خجالتم اولین انگشتر را نشان علی دادم و او گفت زیباست، همان را برداشتم.
😓| هرچند به عنوان حلقه دوست داشتم انگشتر دیگرے انتخاب ڪنم، ولی رویم نشد.
💎| علی هم گفت: من انگشتر طلا نمیخواهم، همانجا انگشتر نقرهاے انتخاب ڪردم ڪه رویش نام علی
حڪ شده بود.
😅| تا امتحان ڪرد داخل دستش گیر ڪرد. فروشنده خندید و گفت:
این نشانه خوش یُمنی است.
🌷شـهـیـد مدافع حرم #علی_سعد
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> http://eitaa.com/najm_aldini_ir
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
🍂 شاید اینڪه بین هر زن و شوهر؎ بحث و جــدل پیش بیاید و عصبانیت باشد، طبیعی به نظــر برسد.
🌼 اما علی هیچگاه نمیگذاشت ناراحتیاش آنقــدر زیاد شود ڪه بخواهد به شدت عصبــانی شود.
🍶 تا میدید این حالت در او به وجود آمده یا یڪ لیوان آب میخورد یا شربت آب لیمــو میخورد، سپس دوش میگرفت.
📿 بعد از آن یا میخوابیــد یا نمــاز میخواند و به مسجــد میرفت. همیشه و در همه حال عڪسالعملش همین بود.
🌸 علی مشڪلات را با صبور؎ حل میڪرد.
🌷شـهـیـد مدافع حرم #علی_سعد
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> http://eitaa.com/najm_aldini_ir