eitaa logo
گفتمان نجما
9.5هزار دنبال‌کننده
993 عکس
1.7هزار ویدیو
33 فایل
گفتمان"نجما"یعنی چی؟! یعنی گفتمان "نقش‌آفرینی جوان متعهدانقلابی" چرا نجما؟! چون امام خامنه‌ای می‌فرمایند جوانان متعهد انقلابی باید در عرصه حل مشکلات کشور، نقش‌آفرینی کنند. باهم نجمایی و زمینه‌ساز ظهور میشیم✌️ ارتباط با ادمین👇 @Ammar_admins @Rezamohammadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🖼 ؛   📌 دیدار با امام زمان... 🔸 شب و روز تنها آرزویش این بود که امام زمان را ببیند. اما یک جمله از آیت الله بهجت او را به فکر فرو برد: «آن‌ها که مشتاق دیدار امام زمان هستند، ببینند با قرآن چگونه رفتار کرده‌اند.» سرش را پایین انداخت. آخرین باری که نگاهش به صفحات قرآن افتاده بود، رمضان پارسال بود! 🔹 كان مشتاق إلى لقاء إمام زمانه دائما لكن يوما مِن أيام سمع مِن الشيخ بهجت جملة جعلته يفكّر: « هؤلاء المشتاقین لرؤیة إمام زمانهم، فليرون كيف يتعاملون مع القرأن» طأطأ رأسه خجلا لأنّ آخر مرّة رأت عينه المصحف الشريف كان في شهر رمضان الماضي. 👤 او هم خودش را می‌دانست! هو کان مِن الذین یعتبرون أنفسهم مِن المنتظرین!
🖼 ؛   📌 موسیقی... 🚘 پشت چراغ قرمز ترمز کرد. نوشتهٔ پشت شیشه ماشینش، نظرم را جلب کرد: فدایی امام زمان... اما صدای موسیقی داخل ماشینش، چیز دیگری می‌گفت! ✍️ توقّف عند إشارة الحمراء؛ لفّت نظري جملة مكتوبة على سيّارته: فدائي الإمام الزمان... لكن صوت الأغنية اللى كان يأتي مِن سيارته کان یقول شیئا آخر. 👤 او هم خودش را می‌دانست! أیضا هو کان یعتبر نفسه مِن المنتظرين! https://eitaa.com/joinchat/2855273059C93688dba61
🖼 ؛   📌 دعای آخر جلسه... 📖 سخنران، آخر جلسه، این‌گونه دعا کرد: خدایا! به جان امام زمان قسمت می‌دیم... برای همه‌چیز دعا کرد و از آقا مدد گرفت، الا دعا برای فرجش! که باز یادش رفت، مثل روزهای دیگر، مثل مراسمات دیگر... ✍️ آخر المجلس رفع الخطيب يديه للدعاء: إلهي! بالحجة بن الحسن... و دَعا لكلّ شيء و طلب كلّ حاجاته؛ لكن نسى أن يقرأ دعاء الفرج كالأيام الماضية و المجالس الأخرى... 👤 او هم خودش را می‌دانست! کان الخطیب یعتبر نفسه مِن المنتظرين!
🖼 ؛   📌 سخت‌کوشی... 🔸 در اداره، به سخت‌کوشی معروف بود. برای پیشرفت و رسیدن به ریاست، شب و روز نمی‌شناخت. اما وقتی از او خواستند که قدمی برای امام زمان بردارد، وقت نداشت! حتی به اندازهٔ نوشتن یک متن کوتاه! کارهای مهم‌تری بود که باید به آن‌ها می‌رسید! ▫️ کان یُعرف بشخص کادح فی المکتب و بین زملاءه. کان یحاول لیلا و نهارا لیصبح رئيسا  فی المکتب و یتطوّر فی حیاته. لمّا طُلب منه أن يخطو خطوة لإمام زمانه، كان مشغولا! و لم يكن لديه وقت حتى لكتابة نص قصير! لأن لديه أمور أهم بكثير ليفعله! 👤 او هم خودش را می‌دانست! هو کان مِن الذین یعتبرون أنفسهم مِن المنتظرین!
🖼 ؛   📌 بی‌تابی... 🔸 برای رفتن به جمکران بی‌تابی می‌کرد. عاشق جمکران بود. پس مرخصی گرفت و با همسرش راهی شد. وقتی رسید، اشک امانش نداد. دستانش را بالا آورد و برای همه‌چیز دعا کرد؛ مشکلات مالی‌اش، فرزندانش، گره در کارش و... از جمکران برگشت. فقط یک دعا را فراموش کرده بود. همان همیشگی: دعای برای فرج امام زمانش! 🔹 کان مشتاق لزیارة جمكران. كان يموت شوقا لـجمكران، فأخذ الإجازة و سافر مع زوجته. عندما وصل الجمكران ما بطلت عيونه مِن الدموع، مدّ يديه إلى السماء بالدعاء. كان يدع لحل مشكلاته المالية، أولاده و عُقد المكاره في حياته و... رجع مِن السفر لكنّه كالعادة نسى دعاءً واحدا، دعاء لفَرَج صاحب الزمان. 👤 او هم خودش را می‌دانست! هو کان مِن الذین یعتبرون أنفسهم مِن المنتظرین! من «شوق پرواز»ام اگربال وپرم باشی👇 https://eitaa.com/shogheparvaz_1
🖼 ؛   📌 پزشک... 🔸 پزشک متخصص گفت: مریضتون باید زودتر عمل بشه. زن مستأصل پاسخ داد: پول عمل رو نداریم. اگه می‌شه عملش کنین تا پولش رو جور کنیم. پزشک بی‌حوصله گفت: ببرینش یه بیمارستان دولتی. اینجا یه بیمارستان خصوصیه. اول پول، بعد عمل! بفرمایید. نفر بعدی بیاد تو... پزشک، شب موقع نماز، دعای فرج می‌خواند. 🔹 قال الطبیب: يجب إجراء العملية بأسرع وقت ممكن. قالت المرأة: لیس عندي مبلغ العملية؛ ممكن تبدأ بالعملية بینما أحاول أحضر المبلغ أجابها الطبیب: فخذوه إلي المستشفى العام؛ لمعلوماتک هنا مستشفى خاص. إدفع المبلغ بالأول ثم تُبدأ العملية، مع السلامة. التالي... صار اللیل و الطبیب قرأ دعاء الفرج عقب صلاته 👤 او هم خودش را می‌دانست! و ايضا الطبيب كان يعتبر نفسه مِن المنتظرين