#اینگونه_بود ...
کوتاهنوشتهای از سیره و سبک زندگانی آیتالله بهجت قدسسره:
همراه آقا میرفتیم درس.
چشمم افتاد به نعلینشان. قسمتی از کفهاش جدا شده بود.
میدانستم خودشان وقت نمیکنند. اهل زحمتدادن به دیگران هم نبودند؛ حتی به من که سالها در کنارشان بودم.
بعد از درس، به آقا گفتم: «کف نعلینتون جدا شده، اگه اجازه بدید، بدم درستش کنن.»
آقا سرش را بهطرف من چرخاند. با لبخند گفت: «خودم را هم بلدی درست کنی؟»
همیشه وقتی شوخی میکردند، میخندیدم. اینبار هم مثل همیشه؛ ولی یکدفعه دلم هُری پایین ریخت: «او با اینهمه عبادت و بندگی، هنوز هم بهفکر درستکردن خودش است، اما من...».
(در خانه اگر کس است، ص١۶؛ بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان معظمله)
💠 Sapp.ir/aflakian_ir
💠 eitaa.com/aflakian_ir
#اینگونه_بود ...
کوتاهنوشتهای از سیره و سبک زندگانی آیتالله بهجت قدسسره:
همراه آقا میرفتیم درس.
چشمم افتاد به نعلینشان. قسمتی از کفهاش جدا شده بود.
میدانستم خودشان وقت نمیکنند. اهل زحمتدادن به دیگران هم نبودند؛ حتی به من که سالها در کنارشان بودم.
بعد از درس، به آقا گفتم: «کف نعلینتون جدا شده، اگه اجازه بدید، بدم درستش کنن.»
آقا سرش را بهطرف من چرخاند. با لبخند گفت: «خودم را هم بلدی درست کنی؟»
همیشه وقتی شوخی میکردند، میخندیدم. اینبار هم مثل همیشه؛ ولی یکدفعه دلم هُری پایین ریخت: «او با اینهمه عبادت و بندگی، هنوز هم بهفکر درستکردن خودش است، اما من...».
(در خانه اگر کس است، ص١۶؛ بر اساس خاطرۀ یکی از شاگردان معظمله)
🆔 @Najmolhoda_ir
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره:
هنوز باورم نمیشد؛ با دست لرزان، وصیّتنامه را گشودم. خواندم اما نفهمیدم؛ کلمات پشت هم ردیف میشد و سطر بهسطر از جلوی چشمانم میگذشت.
گفتم: «شاید خطی را اشتباه خواندم»، برگشتم و دوباره دیدم. برای سومین بار که خواندم، دیدم نه؛ دارم درست میبینم،
نوشته: «نماز و روزههای عمر تکلیفم را قضا کنید.»
***
هشتادویک سال از بلوغش گذشته بود. او که از همان نوجوانی و سالها قبل از بلوغ، نماز برایش معنی و مفهوم دیگری داشت، همیشه میگفت: «نماز خمریست خوشگوار، لذیذترین لذتهاست، در عالم وجود، مانندی ندارد.» کسی را یارای ادای نمازش هست؟!
بر اساس خاطرۀ حجتالاسلام و المسلمین علی بهجت
📚 این بهشت، آن بهشت، ص٩٣
🆔 @Najmolhoda_ir
🆔 @bahjat_ir
#اینگونه_بود ...
🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله #بهجت قدسسره:
▫️آمده بود و با اصرار میگفت: «آقا، دستورالعمل بدهید!»
▪️پاسخی نشنید.
▫️باز تکرار کرد: «به من یک دستورالعملی بدهید!»
▪️آقا با تندی گفت: «دستورالعمل؟! دستورالعمل؟! دستورالعمل که چیزی نیست؛ کو عملکننده آقا؟!»
▫️مرد، باز خواستهاش را تکرار کرد.
▪️اینبار آقا گفت: «یک حرفی به شما میزنم که اگر هزار سال هم بگردید، همین است؛ و غیر از این نیست: بروید و گناه نکنید!»
📚 به شیوه باران، ص٢١
🆔 @Najmolhoda_ir
هدایت شده از افلاکیان خاک نشین
#اینگونه_بود
🌀خاطرای کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت الله بهجت:
🔰یک بندهخدایی از استادهای حوزه آمد و پرسید:
🔰شما در دیدارهایتان با امامعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف، سؤالهای علمی هم میپرسید؟
🌀 [آیتالله بهجت قدسسره] جواب داد:
🔰 ما از اساتیدمان هم سؤال نکردیم! آنها خودشان میدانستند سؤال ما چیست و جواب را میدادند.
📚 رد پای سپید، ص۵۵
✅ افلاکیان خاک نشین:
https://eitaa.com/joinchat/2755330048Cb7c070550d
#اینگونه_بود ...
🌀 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت:
▫️در سال آخر، وسط درس حالش بد میشد.
▫️یک روز سرفههای پیدرپی امانش نمیدادند.
▫️جعبۀ دستمالکاغذی روی میز تمام شد و سرفۀ او نه!
▫️به نزدیکانش میگفتیم: «اینقدر سختش است، بهتر نیست نیاید و استراحت کند؟»
▫️میگفتند: «راضیاش میکنیم.»
▫️فردا باز دیدیم سر ساعت آمده...
▫️شرمنده میشدیم؛
▫️کتابمان را محکمتر توی دست میگرفتیم.
📚 به شیوه باران، ص٧٠
📱سایت | اینستاگرام | تلگرام | ایتا | بله |
روی هر اسم بزنید تا به لینک مربوطه وارد شوید👆
#مجموعه_حوزوی_نجم_الهدی
🆔 @Najmolhoda_ir
🆔 @Najmolhoda_ad
#اینگونه_بود ...
🌀 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت:
▫️در سال آخر، وسط درس حالش بد میشد.
▫️یک روز سرفههای پیدرپی امانش نمیدادند.
▫️جعبۀ دستمالکاغذی روی میز تمام شد و سرفۀ او نه!
▫️به نزدیکانش میگفتیم: «اینقدر سختش است، بهتر نیست نیاید و استراحت کند؟»
▫️میگفتند: «راضیاش میکنیم.»
▫️فردا باز دیدیم سر ساعت آمده...
▫️شرمنده میشدیم؛
▫️کتابمان را محکمتر توی دست میگرفتیم.
📚 به شیوه باران، ص٧٠
📱سایت | اینستاگرام | تلگرام | ایتا | بله |
روی هر اسم بزنید تا به لینک مربوطه وارد شوید👆
#مجموعه_حوزوی_نجم_الهدی
🆔 @Najmolhoda_ir
🆔 @Najmolhoda_ad
#اینگونه_بود ...
🌀 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت:
▫️در سال آخر، وسط درس حالش بد میشد.
▫️یک روز سرفههای پیدرپی امانش نمیدادند.
▫️جعبۀ دستمالکاغذی روی میز تمام شد و سرفۀ او نه!
▫️به نزدیکانش میگفتیم: «اینقدر سختش است، بهتر نیست نیاید و استراحت کند؟»
▫️میگفتند: «راضیاش میکنیم.»
▫️فردا باز دیدیم سر ساعت آمده...
▫️شرمنده میشدیم؛
▫️کتابمان را محکمتر توی دست میگرفتیم.
📚 به شیوه باران، ص٧٠
📱سایت | اینستاگرام | تلگرام | ایتا | بله |
روی هر اسم بزنید تا به لینک مربوطه وارد شوید👆
#مجموعه_حوزوی_نجم_الهدی
🆔 @Najmolhoda_ir
🆔 @Najmolhoda_ad
#اینگونه_بود
🌀 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت:
▫️در سال آخر، وسط درس حالش بد میشد.
▫️یک روز سرفههای پیدرپی امانش نمیدادند.
▫️جعبۀ دستمالکاغذی روی میز تمام شد و سرفۀ او نه!
▫️به نزدیکانش میگفتیم: «اینقدر سختش است، بهتر نیست نیاید و استراحت کند؟»
▫️میگفتند: «راضیاش میکنیم.»
▫️فردا باز دیدیم سر ساعت آمده...
▫️شرمنده میشدیم؛
▫️کتابمان را محکمتر توی دست میگرفتیم.
📚 به شیوه باران، ص٧٠
📱سایت | سامانه | اینستاگرام | تلگرام | ایتا | بله |
روی هر اسم بزنید تا به لینک مربوطه وارد شوید👆
#مجموعه_حوزوی_نجم_الهدی
🆔 @Najmolhoda_ir
🆔 @Najmolhoda_ad