eitaa logo
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
351 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
5.4هزار ویدیو
162 فایل
یانورَڪُلِّ‌نور...! :)☀️ تا‌ ڪه‌ آید‌ بھـ‌ جهان‌ عشق‌ و امید آورد‌ او بگذرد دوره غــم دورِ جدید آورد اوツ • . شࢪایط ٺبادل وکپے کانال رو بخونید⇩⇩ @sharayetnajvaye_noorr جهٺ انٺقاد وپیشنهاد در خدمٺم⇩⇩ بخاطر دلایلی کلا برداشته شد((:
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
✨ #وظایف_منتظران ✨ #قسمت_چهاردهم 📝 "تلاش کردن برای محبوب نمودنِ امام" 🌱به جهت دلالت عقل بر اینکه
📝 "اجتناب از تعیین وقت ظهور و تکذیب نمودنِ آن" 🔹برای ظهور امام زمان وقت و زمان مشخصی تعیین نشده است و طبق روایات این کار بسیار نهی شده است. ❤️ از امام باقر پرسیدند: آیا برای این امر (ظهور) وقت مشخصی وجود دارد؟ امام فرمودند: کسانیکه وقت تعیین میکنند دروغ میگویند(و سه بار تکرار کردند)۱ 🌸امام کاظم نیز فرموده اند: اگر به ما گفته می شد این امر (ظهور) تا دویست و یا سیصد سال دیگر واقع نمی شود، دل ها سخت می شد و بیشتر مردم از اسلام بر می گشتند، اما گفته اند این امر چه با شتاب پیش می آید و چه نزدیک است تا دلهای مردم آرام گیرد و فرج نزدیک احساس شود.۲ 🌺همچنین امام صادق به مفضل بن عمر میفرمایند: ای مفضل برای آن وقتی مگذار که هر کس برای ظهور مهدی ما وقت تعیین نماید، خود را در علم خداوند شریک دانسته...۳ 📚 ۱- کافی ج۱ ص۳۶۸ ۲- کافی ج۱ ص۳۶۹ ۳-مکیال المکارم ج۲ ص۴۷۷ 🌱 💌 ـــــــــــــــــــــــــ|...🔆.|ــــــــــ ʝøɪŋ↷ •⎢@motahare313yar⎟• به ๑مطهــره๑ بپیوندید☺️☝️🏻
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
🌼❥✺﷽ ✺❥🌼 #قسمت_چهاردهم 📚 #تنها_میان_داعش میان دریایی از احساس شفاف و شیرینش شناور شده و همچنان نگا
🌼❥✺﷽ ✺❥🌼 📚 با دست مقابل دهانم را گرفتم تا خنده‌ام را پنهان کنم و او میخواست دلواپسی‌اش را پشت این شیطنت‌ها پنهان کند و آخر نتوانست که دوباره نگاهش را به زمین انداخت و با صدایی که از تپشهای قلبش میلرزید، پرسید: - دخترعمو! قبولم می‌کنی؟ حالا من هم در کشاکش پاک احساسش، در عالم عشقم انقلابی به پا شده و میتوانستم به چشم همسر به او نگاه کنم که نه به زبان، بلکه با همه قلبم قبولش کردم. از سکوت سر به زیرم، عمق رضایتم را حس کرد که نفس بلندی کشید و مردانه ضمانت داد: - نرجس! قول میدم تا لحظه‌ای که زنده‌ام، با خون و جونم ازت حمایت کنم! او همچنان عاشقانه عهد میبست و من در عالم عشق امیرالمؤمنین علیه‌السلام خوش بودم که امداد حیدری‌اش را برایم به کمال رساند و نه‌تنها آن روز که تا آخر عمرم، آغوش مطمئن حیدر را برایم انتخاب کرد. به یُمن همین هدیه حیدری، ۳۱ رجب عقد کردیم و قرار شد نیمه شعبان جشن عروسیمان باشد و حالا تنها سه روز مانده به نیمه شعبان، شبح عدنان دوباره به سراغم آمده بود. نمیدانستم شماره‌ام را از کجا پیدا کرده و اصلا از جانم چه میخواهد؟ گوشی در دستانم ثابت مانده و نگاهم یخ زده بود که پیامی دیگر فرستاد: - من هنوز هر شب خوابتو میبینم! قسم خوردم تو بیداری تو رو به دست بیارم و میارم! ♻ ادامه دارد... ‌‌ اللهم‌صل‌علی‌محمدو آل‌محمدوعجل‌فرجهم ــــ|💕🌸|ـــــــــــــــــــــــــــــــ ❁⎨@najvaye_noorr⎨🌙⎬