هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 هماکنون در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت: خاطره رهبر انقلاب از روایت ترس یکی از رئیسجمهورهای شرکت کننده در اجلاس عدم تعهد از آمریکا. ۱۴۰۳/۷/۴
📲پخش زنده از:
🖥 Farsi.Khamenei.ir/live
هدایت شده از KHAMENEI.IR
11.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 رهبر انقلاب؛ هماکنون در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت: جوان امروز نیاز به دو گزارش توصیفی و تبیینی دفاع مقدس دارد. ۱۴۰۳/۷/۴
📲پخش زنده از:
🖥 Farsi.Khamenei.ir/live
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 هماکنون در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت: روایت رهبر انقلاب از نماز شب خواندن یک افسر ارتشی در کنار تانک تا مجلس توسل پرشور بچههای سپاه و بسیج. ۱۴۰۳/۷/۴
📲پخش زنده از:
🖥 Farsi.Khamenei.ir/live
هدایت شده از KHAMENEI.IR
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 هماکنون در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت: روایت رهبر انقلاب از فداکاری و خدمت بیمنت در جبههها. ۱۴۰۳/۷/۴
📲پخش زنده از:
🖥 Farsi.Khamenei.ir/live
هدایت شده از KHAMENEI.IR
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 رهبر انقلاب؛ هماکنون در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت: حزبالله پیروز است. ۱۴۰۳/۷/۴
📲پخش زنده از:
🖥 Farsi.Khamenei.ir/live
هدایت شده از نگار
توئیت بخش عربی رسانه Khamenei.ir از بیانات امروز رهبر انقلاب
حزبالله منتصر...
📱 بله | ایکس | اینستاگرام | @resane_negar
هدایت شده از KHAMENEI.IR
26.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 بیانات صبح امروز رهبر انقلاب درباره قضیه فلسطین و لبنان. ۱۴۰۳/۷/۴
📢 #طوفان_الاقصی
💻 Farsi.Khamenei.ir
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
🌼❥✺﷽ ✺❥🌼 #قسمت_دوازدهم 📚 #تنها_میان_داعش در خلوتی که پیش آمده بود، سرم را بالا آوردم و دیدم حیدر خ
🌼❥✺﷽ ✺❥🌼
#قسمت_سیزدهم
📚 #تنها_میان_داعش
مستقیم نگاهش میکردم که بعثی بودن عدنان برایم باورکردنی
نبود و او صادقانه گواهی داد:
- من دروغ نمیگم دخترعمو! حتی اگه اونروز اون بیغیرتی رو ازش ندیده بودم، بازم همین بعثی بودنش برام حجت بود که دیگه باهاش کار نکنیم!
پس آن پستفطرتی که چند روز پیش راهم را بست و بیشرمانه به حیایم تعرض کرد، از قماش قاتلان پدر و مادرم بود!
غبار غم بر قلبم نشست و نگاهم غمگین به زیر افتاد که صدای
آرامشبخش حیدر دوباره در گوشم نشست:
- دخترعمو! من اونروز حرفت رو باور کردم، من به تو شک نکردم. فقط غیرتم قبول نمیکرد حتی یه لحظه جلو چشم اون نامرد باشی، واسه همین سرت داد زدم.
کلمات آخرش بهقدری خوشآهنگ بود که دلم نیامد نگاهش را از دست بدهم؛ سرم را بالا آوردم و دیدم با عمق نگاهش از چشمانم عذر تقصیر میخواهد.
سپس نگاه مردانهاش پیش چشمانم شکست و با لحنی نرم و مهربان نجوا
کرد:
- منو ببخش دخترعمو! از اینکه دیر رسیده بودم و تو اونقدر ترسیده
بودی، انقدر عصبانی شدم که نفهمیدم دارم چیکار میکنم! وقتی گریهات گرفت، تازه فهمیدم چه غلطی کردم! دیگه از اونروز روم نمیشد تو
چشمات نگاه کنم، خیلی سخته دل کسی رو بشکنی که از همه دنیا برات
عزیزتره!
احساس کردم جمله آخر از دهان دلش پرید که بلافاصله ساکت شد و شاید از فوران ناگهانی احساسش خجالت کشید!
♻ ادامه دارد...
#اللهمعجللولیکالفرج
#تعجیلدرفرجصلوات
اللهمصلعلیمحمدو
آلمحمدوعجلفرجهم
ــــ|💕🌸|ـــــــــــــــــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr⎨🌙⎬
🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
🌼❥✺﷽ ✺❥🌼 #قسمت_سیزدهم 📚 #تنها_میان_داعش مستقیم نگاهش میکردم که بعثی بودن عدنان برایم باورکردنی ن
🌼❥✺﷽ ✺❥🌼
#قسمت_چهاردهم
📚 #تنها_میان_داعش
میان دریایی از احساس شفاف و شیرینش شناور شده و همچنان نگاهم به ساحل محبت برادرانهاش بود؛ به این سادگی نمیشد نگاه خواهرانهام را در همه این سالها تغییر دهم که خودش فهمید و دست دلم را گرفت:
- ببین دخترعمو!
ما از بچگی با هم بزرگ شدیم، همیشه مثل خواهر و برادر بودیم.
من همیشه دلم میخواست از تو و عباس حمایت کنم، حتی بیشتر از خواهرای خودم، چون شما امانت عمو بودید!
اما تازگیها هر وقت میدیدمت دلم میخواست با همه وجودم ازت حمایت کنم، میخواستم تا آخر عمرم مراقبت باشم!
نمیفهمیدم چِم شده تا اونروز که دیدم اون نانجیب اونجوری گیرت انداخته، تازه فهمیدم چقدر برام عزیزی و نمیتونم تحمل کنم کس دیگهای...
و حرارت احساسش بهقدری بالا رفته بود که دیگر نتوانست ادامه دهد و حرف را به جایی جز هوای عاشقی برد:
- همون شب حرف دلم رو به بابا زدم، اونقدر استقبال کرد که میخواست بهت بگه.
اما من میدونستم چیکار کردم و تو چقدر ازم ناراحتی که گفتم فعلا حرفی نزنن تا یجوری از دلت در بیارم!
سپس از یادآوری لحظه ریختن شربت روی سرش خندهاش گرفت و زیر لب ادامه داد:
- اما امشب که شربت ریخت،
بابا شروع کرد!
و چشمانش طوری درخشید که خودش فهمید و سرش را پایین انداخت.
دوباره دستی به موهایش کشید، سرانگشتش را که شربتی شده بود چشید و زیر لب زمزمه کرد:
- چقدر این شربت امشب خوشمزه
شده!
سپس زیر چشمی نگاهم کرد و با خندهای که لبهایش را ربوده بود، پرسید:
- دخترعمو! تو درست کردی که انقدر خوشمزهاس؟
من هم خندهام گرفته بود و او منتظر جوابم نشد که خودش با شیطنت پاسخ داد:
- فکر کنم چون از دست تو ریخته، این مزهای شده!
♻ ادامه دارد...
#اللهمعجللولیکالفرج
#تعجیلدرفرجصلوات
اللهمصلعلیمحمدو
آلمحمدوعجلفرجهم
ــــ|💕🌸|ـــــــــــــــــــــــــــــــ
❁⎨@najvaye_noorr⎨🌙⎬
هدایت شده از 🇮🇷|♡نجــوا؎ نـوࢪ♡|🇵🇸
| صَباحا ًأَتنفس
بِحُبِّ الْمَهدے 😌🍀|
هرصبحبہ #عشقِ♥مهدینفسمیکشم :)
#اللهمعجللولیکالفرج🍀
اين روزهای آخر،
انگار نشاندهاند ما را در دلِ اجابت!
خواستند که بخواهیم،
تا بدهند...!
هرچه در خواستههایَم میگردم
جز تو خواستنیتر نمیابَم
حضرتِ صاحب دلم...
#عَجِّلعلیظهورکَیاصاحبَالزمان
#یادتباشد💙
🌻.|@najvaye_noorr | نجوای نور