هدایت شده از اونجا که میگه:
اونجاکه نگین نقیبی میگه:
تمام گوشه های قلب خود را ؛نظر کردم، بجز مهرت در آن نیست...
.
یک جمعه ی دیگر گذشت و انتظارت
گم شد میان دردِ این دنیای فانی
#نگین_نقیبی
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
✒️❥᭄@najvayebaran
هدایت شده از اشعار بانو نقیـبی
بیا و حسرت دوری بکاه از دل و جانم
کَرَم نَما و عطا کن براتِ کربــبلا را
#نگین_نقیبی
شهریور ۱۳۹۸
✒️ ͜͡❥᭄ @najvayebaran
هدایت شده از اشعار بانو نقیـبی
صبح است هوای دلِ من بارانی ست
یک بغض، درون قلب من زندانی ست
چون ابر، من از دوری تان می گِریَم
زیرا که فراق دردِ بی درمانی ست
✍🏻#نگین_نقیبی
📚#ردِّ_پای_انتظار
۱۵مرداد ۱۳۹۸
✒️ ͜͡❥᭄ @najvayebaran
✍🏻#حجت_اشرفزاده در برنامه «رخ به رخ» :
«ماه و ماهی» هم قصهای دارد که هیچ کجا نگفته ام
#علیرضا_بدیع رفیق دیرین من که پنجرههای اتاقمان در دو کوچه رو به روی هم باز میشد در آن دوره که به تهران می آمدیم و برمیگشتیم روزی بعد از رسیدن به نیشابور تصمیم گرفتیم برویم باغ خیام نیشابور
خورشید دمیده بود و صدای دلانگیزی در باغ خیام اشعار خیام را میخواند. یک حجره فیروزهتراشی است که متعلق به یکی از دوستان ماست. رفتیم سر بزنیم و یک اتفاقی برای علیرضا افتاد که تبدیل شد به یک فراق عاشقانه و یک دلشکستگی برایش اتفاق افتاد
اولین بیت این غزل را آنجا اینگونه سرود؛
آه از نفس پاک تو و صبح نشابور
از چشم تو و حجره فیروزهتراشی
اشرفزاده در ادامه گفت؛ غزل با این بیت شروع شد و این درد فراق عاشقانه که در آن لحظه برایش اتفاق افتاد. آن شب تا صبح نخوابیدیم و علیرضا تا غروب آن روز این غزل را کامل کرد و شد (تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی)
در بنای خیام حوضهای کوچکی هست که کاشی های فیروزهای رنگ دارد و قدیم ترها در آن ماهی قرمز هم پیدا میکردیم. این شعر گفت و گوی یک ماهی است بعد از آن تحول. در بیت آخر هم میگوید هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم و بعد برادران بیات به زیبایی تنظیمش کردند و شد اتفاق زندگی من...
✒️❥᭄@najvayebaran
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
هنیئاً لک یا هنیه😭
اینکه مهمان ما بودی
داغ را سنگینتر میکند
حالا خون تو روی خاک ایران ریخته شده
و این یعنی ما هم خونخواه تو هستیم...
#شهید_هنیه
✒️❥᭄@najvayebaran