غریب قریب: آگاهی به سرگذشت حرم امام رضا(ع) رنگ دیگری به زیارتمان خواهد داد.
#غریب_قریب
#سعید_تشکری
#رمان
#جوان
#امام_رضا علیه السلام
📚معرفی:
آروم آروم که کتاب رو ورق می زنی، خوب گوش کن….
صدای هق هق گریه های نویسنده میاد… بلند، مداوم…
آروم آروم که با کتاب مأنوس می شی، قصه ها رو لمس میکنی…
میشد سعید تشکری رو دید وقتی که لرزید و زانوهاش سست شد. وقتی خمید و جلوی ضریح شکست…
📖خلاصه:
در ۱۲ دوره از تاریخ به ذکر تاریخ حرم امام رضا (ع) می پردازد، آباد شدن ها و تخریب شدن ها. کتاب رو باید نیمه شب خوند. وقتی همه خوابن کنار بخاری گرم. کنار تیک تاک ساعت.
کتاب، موضوع بدیعی داره و تاریخ رو زیبا روایت می کنه. بعد از خوندن کتاب، قدم زدن شما تو حرم خاص تر می شه. تفکرتون در مورد گوهرشاد، اسماعیل طلا، گنبد و … متفاوت میشه. نویسنده پیشینه جزء جزء اجزای حرم رو روایت می کنه. تمام خواننده های کتاب، زیارت بعدی شون با یک نگرش جدید میشه…
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📚هندوی شیدا: مسیرعاشقی کردن هم بلدی می خواهد. ماجرای نابلدی این مرد را بخوانید.
#هندوی_شیدا
#سعید_تشکری
#رمان
#جوان
💌خلاصه:
داستان پسری به نام ناصر که پدر بسیار پولداری دارد و مادری که او را بسیار آزاد می گذارد. تا این که در زندگی دچار خطای بزرگی میشود. ضربه بدی به خانواده می زند. اما این ضربه منشأ خیر و تحولات زندگی ناصر و پدرش می شود.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
#جوان
#رمان
#هزار_و_سیصد_و_پنجاه_و_هفت
#سعید_تشکری
#بوی_شهر_بهشت
رمان هزاروسیصدوپنجاه وهفت:اگر خواندی وعاشق این #ناهید داستان ما نشدی با من...😊
نویسنده:سعیدتشکری
انتشارات:بوی شهربهشت
معرفی📔:
من ناهیدم، ۱۴ ساله، دختر👧 یکی یکدانه ساکن مشهد. اعتماد به نفس و معدل ۲۰👌 .کارهای مخفیانه ای که با جوانان دانشجو انجام میدادیم شده است داستان این کتاب… بخوانیدش تا … .😉
خلاصه:📑
داستان دختری ۱۴ ساله به نام ناهید که همراه با گروهی از جوانان دانشجو در مشهد کار های انقلابی می کردند. بیان وقایع انقلاب و به شهادت رساندن آقای کافی و … از ویژگی های خوب کتاب📔 است.
نهایت شهادت ناهید و بسیاری از جوانان در نیمه شعبان است.
بریده کتاب📕🔪:
ناهید یکی یکی عکس ها را با دقت نگاه میکرد. بازجو همه حرکات ناهید را زیر نظر داشت.
-خب؟ اینا رو میشناسی؟
-نه قربان😕
خوب نگاه کن. اینا پاتوق شان مسافرخونه های این اطرافه. مسافر خانه شما هم زیاد می آمدند. عکس ها همه آشنا بودند بهرام، رضا، محمد حسین، سهیل، مهتاب… 😮
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📚ولادت:
📚 #رمان
📙 #ولادت
✍️نویسنده: #سعید_تشکری
📖انتشارات: #نیستان
معرفی:
گاهی فکر و اندیشه و روح و معلومات انسان نیاز به یک بازخوانی آسمانی دارد. رمان ولادت داشته هایت را برایت با نور 💡روشن می کند و خانه🏠 دلت را به آذوقه های معنوی انباشته می کند.
کمی عشق، کمی صبر و کمی فکر 🧐نیاز است که این رمان عمیق و دلنشین را تا انتها بخوانی.
بریده کتاب📔:
چون کودکان خیره سر👶 حرف میزنی پسرک! پدرانی کشته شدند. مادرانی را در آتش سوزاندند. چون نمی خواستند به حرمسرای عباسیان بروند. هفت کودک بی غذا و بی خانمان این جا مانده بودند. من از گریه ی گرسنگی آنان خون می گریستم.😭
ناگهان سوارانی می آیند ومی گویند: آمده ایم برای این کودکان به امر مولایمان پدر باشیم. به زودی علی ابن موسی پسر موسی بن جعفر از این جا خواهد گذشت. 😍
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
👇👇👇
📎namaktob.ir
📎namaktob.blog.ir
🔎 @namaktob_ir
#جوان
#نمکتاب