هدایت شده از تک رنگ
#روش_نقد_کردن
#قسمت_دهم
🔆به نقدتون دقـت کنید و با دقـت نقد کنید!!🔆
‼️بی خیال نگاهِ نقـادانه هم نشید‼️
همـه ی آثـار هنـری🎨 روی همـه👥 اثـر دارن!!
و کسی که اهل نقده،
میتونه خوبی ها و بدی ها رو تشخیص بده🤓
✅ فایده رو بگیره
✴️ ضرر رو دفــع کنه!...
🌱🌸 @yaran_samimii 🌸🌱
🧐یادداشتهای یک رمان اینترنتی خوان
💢 #رمان_اینترنتی
0⃣1⃣ #قسمت_دهم
😤✍🏻 همین است که فهمیدم. تازه میرسم به اینکه مردها برای کنترل این عروسک کوکی چقدر از عصبانیت هم استفاده کردند.
😥✍🏻صحنههای مکرر سیلی خوردن دخترهای رمان، فشارهای عصبی که بر بازو و شانه دوستدختر ها وارد میشود تا جایی که کبود میشوند و گریه میکنند، صحنههای هل دادن زنهای رمان، فحش شنیدن ها و دادهای زیادی که بر سرشان زده میشود...
👀✍🏻نه، من حتی عروسک هم حساب نمیشوم. سرم را میچرخانم سمت عروسکهایی که توی دکورم چیدهام.
😞✍🏻نه من و نه دوتا برادرم یکبار آنها را نزدهایم، موهای طلاییشان را نکشیده ایم. شاید قهر کرده باشیم، آن هم وسط بازی مامان بازی، اما زود آشتی کردهایم و منت کشیدهایم. نه، این درست نیست.
✖️✍🏻 من جسم جامد نیستم. سنگ نیستم که هرکسی از کنارش رد شد لگدی هم بزند. اشک در چشمانم حلقه میزند. به چه کسی میتوانم بگویم که دارم دیوانه میشوم؟
📒✍🏻 این چند روز عصبانیتم را با این خودکار و دفترچه قسمت کردهام. تمام آن چه دارد مرا به جنون میرساند، با فشاری که به این خودکار میآورم به دل دفترچه می نشانم.
╭┅──────┅╮
📖 @namaktab_ir
╰┅──────┅╯
نمکتاب
🧐یادداشتهای یک رمان اینترنتی خوان 💢 #رمان_اینترنتی 9️⃣ #قسمت_نهم ✨✍🏻یاد تک تک صحنههایی میفتم که.
🧐یادداشتهای یک رمان اینترنتی خوان
💢 #رمان_اینترنتی
0⃣1⃣ #قسمت_دهم
😤✍🏻 همین است که فهمیدم. تازه میرسم به اینکه مردها برای کنترل این عروسک کوکی چقدر از عصبانیت هم استفاده کردند.
😥✍🏻صحنههای مکرر سیلی خوردن دخترهای رمان، فشارهای عصبی که بر بازو و شانه دوستدختر ها وارد میشود تا جایی که کبود میشوند و گریه میکنند، صحنههای هل دادن زنهای رمان، فحش شنیدن ها و دادهای زیادی که بر سرشان زده میشود...
👀✍🏻نه، من حتی عروسک هم حساب نمیشوم. سرم را میچرخانم سمت عروسکهایی که توی دکورم چیدهام.
😞✍🏻نه من و نه دوتا برادرم یکبار آنها را نزدهایم، موهای طلاییشان را نکشیده ایم. شاید قهر کرده باشیم، آن هم وسط بازی مامان بازی، اما زود آشتی کردهایم و منت کشیدهایم. نه، این درست نیست.
✖️✍🏻 من جسم جامد نیستم. سنگ نیستم که هرکسی از کنارش رد شد لگدی هم بزند. اشک در چشمانم حلقه میزند. به چه کسی میتوانم بگویم که دارم دیوانه میشوم؟
📒✍🏻 این چند روز عصبانیتم را با این خودکار و دفترچه قسمت کردهام. تمام آن چه دارد مرا به جنون میرساند، با فشاری که به این خودکار میآورم به دل دفترچه می نشانم.
اگه میخوای زودتر ادامهاش رو بخونی و بخری، بیا اینجا😉👇🏻
@p_namaktab
╭┅──────┅╮
📖 @namaktab_ir
╰┅──────┅╯
•••📕🎭🎬•••
📕| #سیاه_صورت
✍| #نرجس_شکوریان_فرد
📖| #قسمت_دهم
پریسیما نگاهش را از صورت دکتر گرفت و دوخت به تصویر آبشاری که در چهارچوب قاب قهوهای روی دیوار محصور شده بود و گفت:
- من مثل تو شیفتۀ ایران نیستم. از سه سالگی اومدم و همینجاها هم بزرگ شدم، هیچ فرقی نداره. اینجا بدبختی، ایران بدبختتر. من به «تر» بودن علاقهای ندارم!
باید قبول کنیم که اگر رژیم ایران عوض بشه میشه با بدبختی توی ایران زندگی کرد. تو هم سخت نگیر دکتر، بریز دور خاطرات ایرانتو. همینجا ولو هستی که، حداقل از ولو بودنت لذت تمام و کمال ببر!
دکتر کشوی میزش را بیرون کشید و یک بسته شکلات مقابل پریسیما گرفت و گفت:
- برای اینهمه انرژی که گذاشتی باید تشکر هم بکنم، بگیر و زودتر برو. من زن و بچه دارم که الان دیگه منشیم خبرشون کرده! هرچند که از پیرزنی مثل تو ترسی ندارند!
⏳ادامه دارد... ⏳
💯‼️ کپی اکیدا ممنوع‼️💯
https://eitaa.com/joinchat/1299841067Cf9aa36c49c
#بررسی_موشکافانه_رمان_های_ایتا
#قسمت_دهم
3⃣}واقعا یکی از مهم ترین گزارههای عملی دین، حیا و مراقبتهای کلامی و رفتاری است.
رمانهای اینترنتی مذهبی، بر خلاف ظاهر اسمشان، هم دارای صحنههای خاصی از شکستن حریمهای الهی توسط شخصیتهای داستانشان هستند و هم دارای صحنههای مهیج شهوانی هستند که اساسا در تقویت بیحیایی کاربرد دارند.
🤔}صحنههای عاشقانهای که نویسنده فکر میکند بخاطر وجود چادر دختر و تسبیح پسر، تبدیل به نمادی از دینداری میشود.
لمس دست، توصیف خال روی گونه، غرق شدن در رنگ چشمهای جذاب، توجه به هیکل مردانه، غش و ضعف رفتنهای دختر و پسر، در هر شرایطی و برای هر مخاطبی محرک است.
╭🕋🌙
╰┈➤ @namaktab_ir