ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ🍂🌱🍂 ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ ـ ــ
#راز_تنهایی
#نرجس_شکوریان_فرد
#قسمت_هفتاد_و_پنجم
•
.
🏝
.
•
- اصلا میفهمی کجا اومدی؟
فکر کردی همه جای شهر عین همه که سرت رو انداختی پایین... که چی؟
به من بگی آخرین سفارش یوسف رو....
وای اگه دستم به یوسف نرسه...
سارا در سکوت زل زده بود به صورت دنیل و حالاتش را با چشمان سرخ و پر اشک نگاه میکرد.
دنیل از این آرامش و سکوت عصبانیتر شد و دیگر نتوانست ادامه دهد.
ماشین را کنار کشید و ترمز سختی کرد.
سرش را چرخاند سمت بیرون و چند دقیقه هر دو در سکوت گذراندند که سارا گفت:
-من نمیدونستم اونجا کجاست؟...
اما... اما شما واقعا دوست یوسفی؟...
خودت خواستی اونجا زندگی کنی؟
...
‼️‼️رمان راز تنهایی رو از دست ندید
📚https://eitaa.com/saheleroman 📚