در این باره “گست فرانکوروم” در کتاب “مهاجرین دیگر به سوی اورشلیم” نوشت :
“…آنها (صلیبیون) همه اعراب و ترک هایی را که می یافتند ، چه مرد و چه زن ، می کشتند…
ارتش صلیبیون ، طی دو روز ، چهل هزار مسلمان را با وحشی ترین شیوه ممکن به قتل رساندند. یکی از صلیبیون به نام ریموند در کتاب “اولین جنگ صلیبی : اعتبار چشم ها ” نوشته “آگوست سی کری” در توصیف آن فجایع می گوید :
“مناظر شگفت آور بودند.بعضی از مردان ما سر دشمنان خود را قطع می کردند، برخی آنها را در حالی که روی برج بودند ، هدف تیر قرار می دادند تا سقوط کنند ، بعضی آنها را بیشتر شکنجه می کردند و در آتش می انداختند. در کوچه های شهر ، پشته های سر و دست و پا دیده می شد. برای حرکت باید با احتیاط از میان اجساد انسان ها و اسب ها عبور می کردیم. اما این ها در مقایسه با آنچه در معبد سلیمان صورت گرفت ، بی اهمیت است. در معبد و رواق سلیمان ، مردان ما در حالی که خون به زانوها و افسار اسب هایشان می رسید ، عبور می کردند…” . در همین جنگ های صلیبی و همان معبد سلیمان است که گروهی از شوالیه های صلیبی به نام “شوالیه های معبد سلیمان” ، تحت آموزه های شرک آمیز جادوگران مصر باستان قرار گرفتند و از همین جا بود که فرقه های مخوف صهیونی همچون کابالا و فراماسونری بوجود آمدند و از همین جا بود که آرمان های به اصطلاح مسیحایی برای حکومت جهانی صهیونی ، تئوریزه شد. گروهی از مورخان و همچنین کتب معتبر تاریخی ( از جمله کریستوفر نایت و رابرت لوماس در کتاب “کلید حیرام”)، فراماسونری را برآیند هم آرمان بودن و ارتباط اشرافیت یهود با بخشی از مسیحیت (موسوم به صلیبیون) دانسته که بیشتر روحیات و منش جنگ طلبی و کشورگشایی داشتند و پیدایش این سازمان مخوف و مرموز را به زمان جنگ های صلیبی و ماجرای شوالیه های معبد مرتبط می دانند. کانونی که نخستین بارقه های تفکر صهیونیستی را اگرچه در خفا و نهان ، در آغاز هزاره دوم میلادی پدیدار ساخت. در واقع می توان رخداد جنگ های صلیبی را نتیجه همراهی یهودیان صهیونیست با بخشی از مسیحیت دانست که ۳-۴ قرن بعد تحت عنوان پروتستانتیزم ، آیین حضرت عیسی مسیح (ع) را با اندیشه های صهیونی ، درآمیختند و فراهم آوردن زمینه های بازگشت حضرت مسیح (ع) را به شرط کوچاندن قوم یهود به سرزمین فلسطین و تشکیل دولت اسراییل ، از تکالیف واجب آن قرار دادند.
از همین جاست که پدیده ای به نام صهیونیسم مسیحی قرن ها پیش از صهیونیسم یهودی رسمیت می یابد و برای دستیابی به آرمان های خویش ، برپایی کشور اسراییل در فلسطین ، بازگشت قوم یهود به این سرزمین مقدس و جنگ آخرالزمان تحت عنوان آرماگدون را تدارک می بیند.
در تاریخ آمده است ، این گروه ( شوالیه های صلیبی) از همان زمان در صدد تشکیل امپراتوری بود که کانون های صلیبی اروپا از اوایل سده یازدهم میلادی به دنبالش بودند و از همین روی جنگهای صلیبی را به پا کردند. در آن زمان آرمان های مسیحاگرایی ، ایدئولوژی این سلطه طلبی جهانی را تشکیل می داد. کانون های اشراف و سرمایه سالاران اروپا در آن زمان مدعی بودند ، به دنبال استقرار حاکمیت مسیح بر جهان هستند که پایتخت آن باید بیت المقدس (اورشلیم) باشد. همین ایدئولوژی ، یک مکتب مفصل از مسیحاگرایی، بویژه از قرن هفدهم، ایجاد کرد که هسته اصلی این ایدئولوژی، صرفنظر از پوشش دینی آن، اندیشه استقرار امپراتوری جهانی غرب صهیونی بود .
همان اندیشه و ایدئولوژی ، امروز توسط صلیبیون جدید مانند جرج بوش و آنگلا مرکل و تونی بلر و سارکوزی و …بیش از ۱۵۰۰ کانال ماهواره ای رادیو و تلویزیونی که ۲۴ ساعته بر طبل جنگ آخرالزمان می کوبند در همان مسیر صلیبیون قرون وسطی پیش می رود. چنانچه گاهی نیز همان تحرکات قرون وسطایی نمود پیدا می کند که نمونه اش را در همین ماه گذشته توسط یک جوان اوانجلیست نروژی شاهد بودیم که با همان تفکرات صلیبی و باور به شوالیه های معبد ، بیش از ۱۰۰ نفر نوجوان و جوان را قتل عام کرد فقط به این گناه که پدرانشان برعلیه گسترش اسلام در اروپا موضع نگرفته و از طرف دیگر با تاکید برحق مسلم فلسطینیان ، تحرکات اسراییل را در سرزمین های اشغالی محکوم نموده اند! . فقط تعجب اینجاست که چرا کارشناسان و ناظران سیاسی ما از اینکه ایدئولوژی و خاستگاه تفکرات اندریاس برویک ( همان جوان نروژی) را بازکرده و تحلیل کنند ، پرهیز داشته و وی را به سبک و سیاق رسانه های غربی یک مسیحی افراطی می نامند؟! چرا از اینکه حقیقت باورها وی را بگویند و هویت مسیحی /صهیونی او را روشن سازند ، ابا دارند؟!! چرا موضوعی را به مسیحیت نسبت می دهند که ( که اساسا با مسیحیت ناب ارتباطی ندارد) و در واقع قرن هاست به شاخه هایی از مسیحیت تحمیل شده و تحت عنوان پروتستانتیزم و پیوریتانیسم و اوانجلیسم امروز بخش وسیعی از قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جهان را در اختیار دارد؟ چرا بدینوسیله کانون های صهیونی و تفکر مسیحی / صهیونیستی ( که خطرناکترین و ضد بشری ترین اندیشه سیاسی/ایدئولوژیک امروز دنیاست) را از زیر ضربات افکار عمومی بیرون می برند؟!!!
جنگ نرم در نبرد آخر الزمان.docx
27.2K
فصل جادوگری هالیوود، روایت جنگ نرم در نبرد آخرالزمان softwar10.mihanblog.com/post/117
فصل جادوگری هالیوود.docx
148.1K
فصل جادوگری هالیوود forum.bidari-andishe.ir/post-16610.html
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ نیکی کریمی: سود فیلمسازی از برج سازی بیشتر شده/ اسم این وضعیت را میگذارم "بساز بفروش سینمایی"
👤نیکی کریمی در برنامه مولن روژ:
🔺من اسم وضعیت امروز سینمای ایران را میگذارم "بساز و بفروش سینمایی". یعنی بدین صورت که حتی تعدادی از عوامل فیلم مثل بازیگران در این بساز بفروشی سرمایه گذاری میکنند و الان حتی سودش از ساخت یک برج در مناطق خوب بیشتر است!
فناوری_های_دیجیتال_چه_جایگاهی_در.pdf
1.43M
📝 فناوری های دیجیتال چه جایگاهی در سینما دارند؟
1⃣ بخش اول◾️
#آموزش_سینما
#مقاله
Ostad_Raefipour-naghde_filme_sniper-94.01.31-tehran_01.mp3
21.76M
🎵 استاد #رائفی_پور
📝موضوع : هالیوود و اسلام هراسی - (نقد فیلم اسنایپر)
📅 زمان : ٣١ فروردین ٩۴ - دانشگاه خواجه نصیر
🔸در عصر حاضر که تهاجم نابرابر فرهنگی از سوی غول های رسانه ای جهان بر علیه مسلمان و شیعیان جهان به ویژه مردم ایران در حال انجام است، استفاده از بستر هنر در قالب فیلم و سینما یکی از مهمترین و کارگشا ترین ابزارها برای گفتمان سازی بحساب می آید و بی شک در عصر ارتباطات ، زبان تصویر یکی از مهمترین و برنده ترین سلاح هاست.
تولید رسانه شامل سه بخش است که شامل:
#متن : در واقع همه ی اطلاعات، تصاویر، جلوه های صوتی و... که ظاهر محصول رسانه ای را نشان می دهد متن هستند.
#زیرمتن : به پیام های پنهان و غیرمستقیمی که تولیدکننده پیام با بهره گیریِ هدفمند از فنون اثرگذاری بر مخاطب استفاده میکند، زیر متن می گویند. معمولا منتقدین آثار رسانه ای هستند که همه ی این علایم مخفی را کشف و بررسی می کنند.
#فرامتن : به بخش بالا تر از این دو که خارج از متن و درون پیام است و شامل اوضاع محیطی، فرهنگی و عوامل بیرونی حاکم بر درک و اثرگذاری پیام است و حتّی گاهی مفهوم یا هدف هر پیام را به ضد آن چیزی که سازنده می خواهد تبدیل می کند، فرا متن میگوییم.
#سواد_رسانه