eitaa logo
❤️کانال شهید یوسفی ان‌شاءالله نظری کنه به ما❤️
73 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
49 فایل
هدف این کانال، متوسل به شهید یوسف الهی نشر مطالب کانال بدون لینک مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
💚🔺️بسم رب المهدی💚🔺️ 💚🔺️می نشینم چو گدا بر سر راهت ای دوست 💚🔺️شاید افتد به من خسته نگاهت ای دوست 💚🔺️به امیدی که ببینم رخ زیبای تو را 💚🌹می نشینم همه شب بر سر راهت ای دوست 🤲الهم عجل لولیک الفرج🤲 در آستانه اذان دعا کنیم به یوسف زهرا س اللهم عجل لولیک الفرج صلوات الله علیه 💚🔺️💚🔺️💚🔺️💚🔺️💚 https://eitaa.com/joinchat/1782382904C4d9cd94bb9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای از سنگر نشسته و نامه می‌نویسد. با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد! برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز. یک روز هنگام برگشتن از فاو گفتم: یوسف نامه ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد. نامه را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و توی آب ریخت. چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم، کسی را ندارم که.... .هدیه کنیم به این شهید یک تسبیح صلوات👇👇👇👆👆👆 شهید 🕊🌹 https://eitaa.com/joinchat/1782382904C4d9cd94bb9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ولی‌بچہ‌ها از‌قضـا‌شدن‌نماز‌صبحتون‌بترسید! میگن‌خـدا؛اگه‌بخواد‌خیـری‌رو‌؛ازیه‌ بندھ‌ای‌بگیره‌نـماز‌صبحش‌رو‌قضا‌میڪنه💔! !'شبتون خدایی https://eitaa.com/joinchat/1782382904C4d9cd94bb9
ali fani - ziarat ashura [320].mp3
28.44M
🌤زیارت عاشورا با صوت زیبا و دلنشین استاد علی فانی💐 برای اینکه در دنیا و آخرت سعادتمند شویم و در عالم قبر و قیامت امام حسین (علیه السلام) شفیع و دستگیر ما باشند سعی کنیم حداقل روزی یک مرتبه حتما زیارت عاشورا بخوانیم👆 💕💕💕 حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° https://eitaa.com/joinchat/1782382904C4d9cd94bb9 °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
1726488322_-212436.mp3
5.58M
🎧 روضــه امشب: امــام حـسیـن(عـلیـه السـلام) هر روز زیارت عاشورا بخونیم و همزمان روضه گوش کنیم. امام زمان: یا جدّاه، هر صبح و شام بر مصائب تو گریه می کنم. حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° https://eitaa.com/joinchat/1782382904C4d9cd94bb9 °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ 《ضـرب‌المثـل》 فلک همیشه به کام یکی نمی‌گردد در گذشته بازرگانی ثروتمند در خانه‌ای بزرگ زندگی می‌کرد، روزی از روزها که بازرگان در حیاط خانه اش نشسته بود صدای غلام ویژه خود را شنید که با ناله میگفت: قربان بدبخت شدیم زیرا ساعتی پیش قسمتی در بازار آتش گرفته است و همه دکان هایمان سوخته اند بازرگان که چنین شنید ناگهان با دو دست بر سرش کوبید ولی به ناگاه چیزی به خاطرش آمد و گفت: خدا را شکر می‌کنم که نیمی از کالاهایم در شهری دیگر هستند و فردا به اینجا می‌رسند اینگونه می‌توانم کمی از خسارت را جبران کنم فردای آن روز باران شدیدی شروع به باریدن کرد به طوری که تا هنگام غروب بند نیامد در این هنگام به بازرگان خبر دادند که بارهایش به همراه کشتی غرق شده اند بازرگان این خبر را شنید بسیار ناراحت شد طوری که چندین روز در رختخوابش بستری شد از طرفی بدهی‌های وی بسیار زیاد بودند و نمی‌توانست از پس هزینه‌های آن برآید به این ترتیب حتی غلامان و خدمتکارانش هم از خانه او رفتند و او را تنها گذاشتند پس از مدتی که حال بازرگان بهتر شد و توانست از رختخوابش بیرون آید دید که از خدمتکارانش خبری نیست و تنها دو غلام ویژه‌اش در کنار او هستند که البته بازرگان آن دو را نیز مرخص کرد و پس از مدتی خانه و باغ باشکوهش را فروخت و با آن بدهی‌های خود را پرداخت کرد و با باقیمانده پولش راه جاده را در پیش گرفت تا به جایی دور سفر کند بازرگان که در جاده گام بر می‌داشت با دلی پرخون و اندوهگین زیر لب با خود حرف می زد و ناسپاسی می‌کرد که به ناگاه پایش به سنگی خورد و به زمین افتاد و خون از پایش جاری گشت بازرگان که بسیار از اقبال خود ناراحت بود به ناگاه شروع به گریه کرد و با خودش حرف می‌زد و ناله می‌کرد جوانی که در آن نزدیکی بود صدای مرد را شنید پس نزدیک او رفت تا به او کمک کند جوان با دست‌های پینه بسته و لباسی کهنه سعی کرد تا زخم بازرگان را پانسمان کند بازرگان با دیدن دستان و لباس‌های جوان متعجب به او نگاه می‌کرد در این حال بازرگان سفره دلش را گشود و داستان زندگی باشکوهش و رسیدن به این فلاکت و بدبختی را برای جوان تعریف کرد جوان خوب به سخنان بازرگان گوش داد و سپس آهی بلند کشید و گفت: به دستان پینه بسته من نگاه کند آیا باور میکنی که اینها روزی دست‌های یک شاهزاده بوده باشند؟ شاید تعجب کنی اما این حقیقت دارد و پدرم روزگاری حاکم سرزمینی بود و من هم امید داشتم که روزی به جایش حکمران شوم اما چنین نشد و پیش از آنکه من به آن مقام برسم دشمنان پدرم را کشتند و مرا نیز از سرزمینم بیرون راندند و از آن پس به شهری کوچک پناه بردم و به کارگاه نجار پیری رفتم و پس از چندین ماه که برایش بیمزد کار کردم توانستم حرفه نجاری را از او بیاموزم و با سختی بسیار کارگاهی کوچک برای خود دست و پا کنم اکنون نیز خدا را سپاس می‌گویم که به این مرحله رسیده‌ام تو نیز غصه نخور زیرا فلک همیشه به کام یکی نمی‌گردد https://eitaa.com/joinchat/1782382904C4d9cd94bb9 ‌✧✾════✾✰✾════✾✧ 🕊⃟🇮🇷 •••❥⊰🥀↯
🎗علیه الرحمه"🍀 🎖راه کسب نشاط 🍃در عبادت📍.🌹 🍃درشبانه روز حداقل "ده دقیقه" با خداوند خلوت کن و استغفار کن ؛ 💥❕ ❕مطمئن باش "دلت" روشن می شود ؛ 💥" استغفار " ؛نشاط آور؛ است . اللّٰھـُم عجل لولیک الفرج به حق زینب کبری سلام الله علیها 🤲 https://eitaa.com/joinchat/1782382904C4d9cd94bb9