5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﻭ رهبر ﺷﻤﺎ 👈ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻭﺳﺖ ﻭ ﻣﻮﻣﻨﺎﻧﻰ [ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻃﺎﻟﺐ ﺍﻧﺪ ] ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻛﻮﻋﻨﺪ [ ﺑﻪ ﺗﻬﻴﺪﺳﺘﺎﻥ ] ﺯﻛﺎﺕ ﻣﻰ ﺩﻫﻨﺪ .
(سوره #مائده، آیه55)
#صابر_خراسانی
#عید_غدیر #امام_علی علیه السلام
به نام او به یاد او و توکل بر او
پذیرش حرف حق
آیا همه حق را میپذیرند؟
خیر.
ممکن است کسی حق را بفهمد
ولی نپذیرد؟
بله.
به چه دلیل؟
در شأن نزول آیات آغازین سوره معارج (سَأَلَ سائلُ بِعَذَاب وَاقِع) آمده است که پس از معرفی حضرت علی علیه السلام به عنوان امیرالمؤمنین، شخصی به نام نعمان بن حارث فهرى نزد رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و پرسید:
آیا این کار از طرف خدا بود؟
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: قسم به خدائى که معبودى جز او نیست، این از ناحیه خداست.
نعمان گفت: «اللّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِر عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماء: خداوندا! اگر این سخن حق است و از ناحیه تو، سنگى از آسمان بر ما بباران.
اینجا بود که سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و او را کشت و این آیات در باره او نازل شد.
نتیجه: حرف حق از زبان پیامبر خدا هم شنیده شود قرار نیست همه بپذیرند.
پس برای هدایت خلق تلاش کن ولی انتظار پذیرش آن را از همه نداشته باش.
#غدیر
#امیر_المومنین
#امام_علی
داستان
#ایات_فضیلت_امیرالمومنین
👈پذیرایی امام علی علیه السلام از مهمان فقیر
روزی مردی خسته و گرسنه وارد مسجد پیامبر شد و اظهار گرسنگی کرد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کسی را به منزل خود فرستاد تا ببیند آیا امکان پذیرایی یک شب از او وجود دارد یا نه؟
فرد به خانه پیامبر رفت و خبر آورد که در خانه ایشان جز آب هیچ چیز برای پذیرایی وجود ندارد.
پیامبر رو به اصحاب خود کرد و فرمود: کیست که امشب این پیرمرد را نزد خود مهمان کند؟
صدایی آشنا بلند شد که: ای رسول خدا! من امشب او را مهمان خود، می کنم.
او امیر المؤمنین بود که مثل همیشه در کار نیک پیش گام شده بود.
پیرمرد به همراه امیر المؤمنین علیه السلام به راه افتاد و به خانه امام رفت.
امام، پس از راهنمایی مهمان به اتاق، نزد همسرش فاطمه علیهاالسلام رفت و پرسید: آیا در خانه غذایی هست؟
فاطمه با شرمندگی گفت:
ای اباالحسن! وعده ای غذا به اندازه یک نفر وجود دارد ولی ما مهمان را بر خود و فرزندان مقدم می داریم.
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: پس بچه ها را بخوابان و غذا را بیاور
. فاطمه علیهاالسلام فرزندان را خواباند. امام سفره گسترد و چراغ ها را خاموش کرد و غذا را جلوی مهمان گذاشت. ایشان در تاریکی دهان خود را تکان می داد و چنان وانمود می کرد که او نیز مشغول خوردن غذا است تا مهمان خجالت نکشد و هر چه می خواهد از غذا بخورد.
پیرمرد که بسیار گرسنه بود، در هنگام خوردن غذا، متوجه نشد که امام چیزی نمی خورد. او به خوردن ادامه داد تا غذای کاسه تمام شد.
سپس امام بستر خواب برای او گسترد و سفره را جمع کرد.
پیرمرد به بستر رفت و خوابید.
سحرگاه امام برای نماز برخاست و پیرمرد را بیدار کرد و به اتفاق، برای خواندن نماز صبح به مسجد رفتند.
وقتی به مسجد رسیدند، پیامبر با چشمانی اشکبار، در آستانه درب مسجد به انتظار آمدن امیر المؤمنین ایستاده بود.
وقتی امام به مسجد رسید، پیامبر او را در آغوش کشید و فرمود: یا اباالحسن! دیشب عرشیان شگفت زده از رفتار و ایثار تو گشتند و این آیه بر من نازل شد:
و یُؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة»؛ (حشر: ۹)
و هر چند در خودشان احتیاجی [مبرم] باشد، آن ها را بر خودشان مقدم می دارند.»
داستان پذیرایی امام علی علیه السلام از مهمان فقیر - حجت الاسلام دکتر رفیعی
#غدیر
#امام_علی
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان جالب مدح امیرالمومنین (علیهالسلام) توسط خواهر عَمرو بن عبدود
افتخارم این است که مولایم #امیرالمومنین است
#غدیر
#امام_علی