⁉️شیطان من را گمراه نمی کند 😎 زیرا 👇👇 ✍نقل شده است: هنگامی که #شیطان به خداوند گفت:  _"لَأقْعُدَنَّ لَهُم صِراطک المستقیم‌٭ ثم لآتینَّهم مِنْ بَینِ أیدیهم ومِنْ خَلْفِهِم وعَن أیمانِهِم وعَن شمائلهم"   یعنی من از #چهارطرف (جلو، پشت سر، راست و چپ) انسان را گرفتار و گمراه می کنم. 🤔 فرشتگان پرسیدند: _ خداوندا! شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است، پس چگونه نجات یابد؟ 💔 ✨ خداوند فرمود: _راه بالا و پایین باز است؛ راه بالا #نیایش و راه پایین #سجده کردن و بر خاک افتادن است. 👌بنابراین، کسی که دستی به سوی #خدا بلند کند یا سری بر آستان او بساید، می‌تواند شیطان را طرد کند. 📗 #بحارالانوار، ج 43، ص ۸۱ عضو شوید👇 @namazemahboobe

#نماز_خوب #قسمت_بیست_و_یک 📕آیه‌ای که فقط نیمۀ اولش را بلدیم! 🔸 کسی که عظمت #خدا در دلش ننشسته باشد، وقتی از محبت خدا برایش بگویند، یک‌مقدار لذت می‌برد، اما نمی‌تواند این محبت را پاسخ دهد. پس کسی که عظمت خدا در دلش وارد نشده، نمی‌تواند #محبت خدا نسبت به خودش را درست درک کند و جواب این محبت را بدهد. 🌺🌸🌼 🔰 یک آیۀ #قرآن هست که نیمۀ اولش را همه شنیده‌اند: 👇 «اُدْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ؛ مرا بخوانید، جوابتان را می‌دهم.» این قسمت از آیه را همه بلد هستند چون پر از مهربانی است، معمولاً همۀ ما هر چه آیۀ محبت‌آمیز در قرآن هست، بلدیم.😅 ⚠️ اما بقیه این آیه را خیلی‌ها بلد نیستند. چرا؟ چون بقیۀ آیه از عظمت خدا صحبت می‌کند و می‌فرماید: 👇 «إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي‏ سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ؛ کسانی که نسبت به عبادت من تکبر وزرند، به زودی با نهایت ذلت و خواری داخل جهنم خواهند شد.» 🌺🌸🌼 🔸 این خداست که در جای‌جای قرآن از عظمت خود سخن می‌گوید. به نظر شما اگر خدا از عظمت خودش سخن بگوید و عظمت خودش را نشان دهد، دیگر کسی طرف او نمی‌رود و #عاشق او نمی‌شود؟ 😉 خیر. اینطور نیست. اتفاقا با درک عظمت ذات الهی، عاشقان و دلدادگان واقعی او بیشتر خواهند شد. ❤️ 🌺🌸🌼 🔰حالا دوباره به معنای این آیه توجه کنید. 👇👇 خداوند ابتدا می‌فرماید: «اُدْعُوني‏ أَسْتَجِبْ لَكُمْ؛ مرا بخوانید، من جوابتان را می‌دهم.» بعد بلافاصله می‌فرماید: «کسانی که#تکبر کنند و درِ خانه من نیایند و از من چیزی نخواهند، آن‌ها را به خاطر تکبرشان، با خواری و ذلّت به جهنم خواهم برد.» ✅✅ در واقع، معنای خودمونی آیه این میشه: «من خدای تو هستم که دارم به تو می‌گویم مرا صدا بزن تا جوابت را بدهم، آن‌وقت تو سرت را پایین انداخته‌ای و لال شده‌ای! یا اینکه اصلاً اعتنا نمی‌کنی و می‌روی؟» این نوع برخود، نشانۀ تکبر انسان نسبت به خداوند است. 🌺🌸🌼 💠 💠یک مثال 💠💠 🔸 به مجلس #ختم که می‌روی، وقتی بچه‌ای سینی خرما را جلوی شما می‌گیرد و می‌گوید «بفرمایید»، بی‌اعتنا از کنارش رد نمی‌شوی؛ چون بی‌ادبی محسوب می‌شود، هرچند طرف مقابل شما یک بچه است. اگر هم #خرما نخواسته باشی، برمی‌گردی می‌گویی: «خیلی ممنون. میل ندارم. تشکر.» بالاخره یک جوابی می‌دهی. 😅 حالا خداوند با آن عظمت و جلال، آمده جلوی شما و می‌فرماید: «از من چیزی بخواهید تا به شما بدهم!» اما تو سرت را پایین انداخته‌ای و بی‌اعتنا رد می‌شوی؟ یعنی داری به خدا تکبر می‌کنی؟ محبت خدا را پس می‌زنی؟ بی‌نیازی خودت را اعلام می‌کنی؟! 😨 عضو شوید👇 @namazemahboobe

سلام وقتتون بخیر. روزگارتون خوش 🍃🌷

اینو باید صبح می‌فرستادم. خیلی خوشکل بود نتونستم تا فردا صبر کنم 🙏😊

🙋‍♀ بعضی از دوستان موقع نماز جماعت بسم‌الله الرحمن الرحیم رو می‌گویند و بقیه حمد و سوره را به امام جماعت می‌سپارند...☺️ آیا در نماز جماعت لازم است مامومین "بسم الله الرحمن الرحیم" بگویند؟ و اگر بگویند نمازشان باطل است؟ ✏️ پاسخ: در نمازهایی که صدای امام را می‌شنوند، نباید بسم الله را بگویند؛ ولی نمازهای قبلی صحیح است 🌸 عضو شوید👇 @namazemahboobe

سوال دوستان کلاس هفتم. مدرسه صدرا 💥🌼

۲۲ اسفند روز بزرگداشت شهدا گرامی باد جهت شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌷

🔹 معجزه تولد شهید همت🔹 مرحوم علی اکبر همت [پدر شهید همت] می‌گوید: «پاییز سال ۱۳۳۳ به همراه جمعی از همشهری‌ها برای زیارت حرم امام حسین علیه السلام راهی کربلا شدیم. آن روزها سفر به کربلا خیلی سخت و طاقت‌فرسا بود. مخصوصاً برای همسر من که باردار هم بود. راه پر از دست‌انداز باعث شد تا حال همسرم بد شود. پرسان پرسان بردیمش پیش یک دکتر عراقی. معاینه‌اش کرد و گفت: بچه صددرصد مرده! برگشتنی با درشکه آمدیم، تا چشم مادرش افتاد به حرم، طاقت نیاورد... گریه کرد و گفت: ۲ هزار کیلومتر راه آمده‌ام، بیایم خدمت امام برسم، نه اینکه بروم یک گوشه بنشینم. هرچه اصرار کردم که حالت خوب نیست قبول نکرد و با هم راهی حرم شدیم. ادامه ماجرا از زبان مادر شهید همت: 🌿 با خودم گفتم الان می‌روم پیش دکتر واقعی... رفتم حرم، نمی‌توانستم روی پا بایستم. همان‌جا پای ضریح نشستم. سر گذاشتم روی شبکه‌های ضریح گریه می‌کردم، زیارت می‌کردم، حرف می‌زدم... برگشتم خانه و خوابیدم. خواب دیدم نشسته‌ام پای ضریح. روبروی من خانم‌های قدبلندی هستند که روبنده‌ی عربی دارند. به خودم می‌گفتم چه باحیا و با عظمت هستند این‌ها... که یکی از آنها آمد پیش من گفت: خانم! گفتم: بله دست کرد از زیر چادرش یک بچه قشنگ درآورد داد به من. چادرم را هی می‌کشید روی صورتش می‌گفت: بچه‌ات که از دست رفت؛ ولی برای اینکه دست خالی برنگردی، این را بگیر با خودت ببر. به کسی هم نشانش نده. فقط یادت باشه اسمش را بگذار محمد ابراهیم. او از ماست و پیش ما هم برمی‌گرده. « صبح بلند شدیم رفتیم پیش همان دکتر، معاینه‌اش که تمام شد، ماتش برد. همین‌طور نگاهمان می‌کرد. می‌گفت: قابل باور نیست. شما دیشب کجا رفتید؟ چکار کردید ؟ گفتم حرم بودم. خندید و گفت: پس کار ارباب خودمان است و بعد پول ویزیت و نسخه را به ما برگرداند. گفت: خیلی مواظب‌شان باشید. هردویشان از خطر جستند، بچه بیشتر. 💖 ۴ ماه کربلا ماندیم و برگشتیم. نیمه بهمن رسیدیم شهرضا.(اصفهان) 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 بچه صبح روز سیزدهم فروردین ۱۳۳۴ به دنیا آمد. اسمش را به خاطر آن خواب گذاشتیم محمد ابراهیم.»🌸🍃 #شهید_همت #شهید_ابراهیم_همت عضو شوید👇 @namazemahboobe

اینم جواب یکی از عزیزان عضو کانال که خیلی زحمت کشیدند 💖☺️