#هر_روز_با_شهدا🌷🌷🌷
#زندگی_زیر_آتش!!
شلمچه بودیم! آتش دشمن سنگین بود و همهجا تاریک تاریک...🌚
بچهها همه کپ کرده بودند.
دامنه خاکریز دورِ شیخ اکبر نشسته بودیم و میگفتیم و میخندیدیم که یه دفعه دو نفر اسلحه به دست از خاکریز اومدند پایین و داد زدند «الایرانی! الایرانی!» 😰
نگاشون میکردیم که اومدند نزدیکتر و داد زدند «القُم! القُم! ،بپر بالا!»
صالح گفت: «ایرانیند! بازی در آوردند...»
عراقی با قنداق تفنگ زد به شانهاش و گفت: «الخفه شو! الید بالا!»
نفس تو گلوهامون گیر کرد.
شیخ اکبر گفت: «نه مثله اینکه راستی راستی عراقیند»😱
خلیلیان گفت: «صداشون ولی ایرانیه.»
یه نفرشون، چند تیر شلیک کرد و گفت: «روح روح» و دومی گفت: «اُقتلوا کلهم جمیعا!»
خلیلیان گفت: «بچهها میخوان شهیدمون کنند.» بعد شهادتینشو خوند. دستامون بالا بود که....
شروع کردند با قنداق تفنگ ما رو زدن و هُلمان دادن که ببرندمون طرف عراقیا، همه گیج و منگ شده بودیم. نمیدونستیم چیکار بکنیم که یهدفعه صدای حاجی اومد که داد زد:
🗣
«آقای شهسواری و حجتی! کدوم گوری رفتین؟»
هنوز حرفش تموم نشده بود که یکی از عراقیا، کلاهشو برداشت.
رو به حاجی گفت: «بله حاجی بله! ما اینجاییم!»
حاجی گفت: «اونجا چیکار میکنید؟»
_ «چندتا عراقی مزدور و دستگیر کردیم.» و زدند زیر خنده و پا به فرار گذاشتند....😂
منبع💻
سایت مرکز ملی پاسخگویی به مسائل دینی
🎁 @namazemahboob
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄