#داستان_نماز
🦋 شیبه هذلی به محضر حضرت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) آمد و عرضه داشت: یا رسول الله من پیر شدهام و به اعمالی که پیش از این خود را به آن عادت داده بودم ـ همچون نماز و روزه و حج و جهاد ـ قدرتم وفا نمیکند،
🌳 بنابراین گفتاری به من بیاموز که خداوند مرا به آن سود بخشد و انجامش برایم سبک و آسان باشد.
حضرت فرمودند: سخنت را بار دیگر بگو،
🦋 شیبه سه مرتبه سخنش را تکرار کرد. حضرت فرمودند: درخت و کلوخی در اطراف تو نماند مگر اینکه از باب ترحّم بر تو گریست،
🌳 هرگاه از نماز صبح فارغ شوی ده مرتبه بگو:
سُبْحانَ اللّٰه العَظِيمِ وَبِحَمْدِهِ وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ،
منزّه است خدای بزرگ و ستایش ویژۀ اوست و هیچ نیرو و توانى نیست جز به خداى بلندمرتبه بزرگ.
🦋 تا خدا به برکت این دعا تو را از کوری و دیوانگی و خوره و پیسی و پریشانی و تباهی عقل عافیت دهد.
🌳 شیبه گفت: یا رسول الله این برای دنیای من است، برای آخرت من چیزی بفرما، فرمودند: بعد از هر نماز بگو:
🦋 اللّٰهُمَّ اهْدِنِي مِنْ عِنْدِكَ، وَأَفِضْ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ، وَانْشُرْ عَلَيَّ مِنْ رَحْمَتِكَ، وَأَنْزِلْ عَلَيَّ مِنْ بَرَكاتِكَ .
خدایا مرا از سوی خود راهنمایی کن و از احسان خود بر من جاری فرما و رحمتت را بر من بگستران و از برکاتت بر من نازل کن.
🌳 آنگاه حضرت فرمودند: اگر بنده بر این عمل مواظبت کند و آن را عمداً تا وقت مردن ترک نکند چون به صحرای محشر درآید هشت در بهشت برای او گشوده میشود که از هر دری که بخواهد وارد شود.
📚 ثواب الاعمال، ص ۳۴۳.
🌷ستاداقامه نماز زرند🌷,
شماهم ،مبلغ نمازباشید👇
https://eitaa.com/namazezarand1400
#داستان_نماز | دو ركعت عشق
📿 خانم فريده مصطفوى دختر #امام_خمینی رضوان الله علیه می گوید پدرم براى من تعريف كردند: [در سال 1342 وقتی پاسبان های شاه مرا از قم در نیمه شب دستگیر کردند و مخفیانه با سرعت مرا به سمت تهران می آورند]
💧 در بین راه من گفتم كه نماز [ ِصبح] نخوانده ام. يك جايى نگهداريد كه من وضو بگيرم. گفتند: ما اجازه نداريم. گفتم : شما كه مسلح هستيد و من اسلحه ندارم.
📿 به علاوه شما همه با هم هستيد و من يك نفرم. كارى كه نمى توانم بكنم. گفتند: ما اجازه نداريم.
💧 فهميدم كه فايده اى ندارد و اينها نگه نمى دارند. گفتم : خوب؛ اقلاً نگه داريد تا من تيمّم كنم. اين را گوش كردند و ماشين را نگه داشتند. امّا اجازه پياده شدن به من ندادند.
📿 من همين طور كه توى ماشين نشسته بودم از توى ماشين خم شدم و دست خود را به زمين زدم و تيمّم كردم.
نمازى كه خواندم پشت به قبله بود چرا كه از قم به تهران مى رفتيم و قبله در جنوب بود.
💧 نماز با #تيمّم و پشت به #قبله و ماشين در حال حركت !
اين طور #نماز_صبح خود را خواندم. شايد همين دو ركعت #نماز من مورد رضاى خدا واقع شود.
📚 علی احمدپور ، نماز خوبان ، داستان 39.
🌷ستاداقامه نماز زرند🌷,
شماهم ،مبلغ نمازباشید👇
https://eitaa.com/namazezarand1400
#داستان_نماز | هدیه ی ارزشمند
🍀 رسول خدا صلی الله علیه و آله، پسرعمویش جعفر را مأمور کرد که با تعدادی از مسلمین راهی دیار حبشه گردند.
🔸 تقریباً پانزده سال از آنروز گذشته بود و دل پسرعموها برای یکدیگر یک ذره شده بود.
🍀 پس از بازگشت جعفر، رسول الله صلی الله علیه و آله به سمتش راه افتاد، در آغوشش گرفت، بین چشمانش را بوسید.
🔸 سپس مردم را به دورش نشانید و فرمود: آیا هدیهای به تو ندهم؟
🍀 گمان مردم این بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله طلا یا نقره به او میدهند!
🔸 کمی که انتظار کشیدند دیدند حضرت رو به جعفر کردند و فرمودند:
چیزی به تو میدهم که اگر روزی یک بار انجامش دهی برایت از دنیا و هر آنچه در آن است بهتر است،
🍀 اگر هر دو روز یک بار انجام دهی گناهان بین آن دو روزت بخشیده میشود، اگر هم هر #جمعه یا هر ماه یا هر سال به جا آوری آمرزیده خواهی شد، حتی اگر گناهانت به تعداد ستارگان آسمان، برگهای درختان و ریگهای بیابان باشد.
🔸 سپس نمازی به ایشان یاد دادند که به نماز جعفر طیار معروف و همچون مدالی بر سینه جعفر در دفتر تاریخ جاودانه شد.
📚 محمدعلی جابری؛ تقابل شیطان با نماز ؛ ص 30.
🌷ستاداقامه نماز زرند🌷,
شماهم ،مبلغ نمازباشید👇
https://eitaa.com/namazezarand1400