eitaa logo
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
512 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
140 فایل
بصیرتی، تربیتی، فرهنگی،مذهبی،تاریخی و سیاسی
مشاهده در ایتا
دانلود
مُـبلِـغِ مَجـٰازے
‌ 🌷 خانه‌ات، شهیدآباد است! ‌ 🔆 چهار شنبہ صبح ۲۱ آذر ماه ۱۳۹۷، #حسینیه_امام_خمینی (ره) میزبان جمعی ا
‌ 🌷 خانه‌ات، شهیدآباد است! 📝 روایت دیدار صبح روز چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۷ ، خانواده شهدا با رهبر معظم انقلاب (بخش دوم) ‌ ⁉️ سین سوم سؤال پشت سؤال؛ پرتکرارترین سؤال این لحظه‌ها پرسش از ساعت است. وسط جمعیت هر چند دقیقه یک نفر بلند می‌شود و پاهایش را ماساژ می‌دهد. کاش یک نفر بود که می‌رفت پشت تریبون و شروع می‌کرد به نرمش دادن؛ مثل حیاط صحن باصفای دوکوهه، کنار حسینیه‌ی حاج همت، و اسم شهدا را می‌خواند: یک دو سه، و همه با هم می‌گفتند شهید! ‌ بچه‌ها جلوتر از همه، حوصله‌شان سر رفته است و مدام بین پدرها و مادرها، بین پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها دست به دست می‌شوند. همهمه‌ها خیلی بیشتر شده است. صندلی و میز معروف آقا را که می‌آورند، انگار همه‌چیز جدی می‌شود و این می‌شود همه‌ی دکور؛ به همین سادگی! ‌ 🌺 سین چهارم ساعت ۱۰ پرده کنار رفت؛ نه یک دقیقه زودتر نه یک دقیقه دیرتر! آرامِ دل خانواده‌های شهدا قدم به حسینیه گذاشت، همان‌جا بود که همه‌چیز به هم خورد؛ حتی آن پسری هم که می‌خواست ادای محافظ‌ها را دربیاورد، بی‌خیال شده بود و حالا رفته بود بالای نرده‌ها. جمله‌ی سردر جایگاه به‌صورت عملی تفسیر شد: «فَضّلَ اللهُ المُجاهدین عَلَی القاعِدین اَجراً عظیماً» ما جلو رفتیم؛ یعنی خودمان که جلو نرفتیم، جمعیت ما را با خودش جلو برد. انگار ذات با امام بودن همین است که همه با هم رشد می‌کنند و جلو می‌روند! وقتی شنیدم پسر شهید به پدربزرگش گفت: «بابا اومد» یکهو دلم لرزید. آنجا بود که فهمیدم آقا چقدر دختر و پسر دارد و چقدر فرزندان شهدا دلشان برای پدرشان تنگ شده است! ‌ 🌼 سین پنجم سکوت، مثل نور آفتاب دل‌انگیز پاییزی، همه‌جای حسینیه پهن شد. جمعیت، همراه آقا نشستند و قاری قرآن شروع کرد به تلاوت؛ از شهدا می‌خواند برای دل پدر و مادرها. آقا هم زیر لب آیات را زمزمه می‌کرد و با نگاهش به همه خوشامد می‌گفت؛ حتی به همان پسرهایی که روبه‌روی جایگاه، از دور دست تکان می‌دادند. بین تلاوت قرآن حواسم رفت به دوربین عکاس‌ها؛ یک قانون نانوشته‌ی اینجا همین است که عکاس‌ها که دوربین را بالا می‌گیرند، عکس شهدا هم بالا می‌آید. انگار همه می‌خواهند بگویند تنها نیامده‌اند؛ شهیدشان هم همراهشان آمده. اصلاً این حسینیه با شهداست که قشنگ است. ‌ صدای آشنای مداحِ مدیحه‌ی «عشق یعنی یه پلاک» چشم‌ها را آسمانی کرد. ذکر «یا صاحب الزمان» حاج که گُل کرد، صدای گریه‌ی بلند شد. روضه به حضرت که رسید، پدران شهدا هم دیگر ساکت نماندند و آقا هم همراهشان شد؛ چقدر در این حسینیه ذکر «یا حسین» با شهدا می‌چسبد! ‌ ✍ادامه دارد... ‌ Ⓜ️ eitaa.com/namazi_313