eitaa logo
مرکز تخصصی نماز
10.5هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.5هزار ویدیو
573 فایل
کانال مرکز تخصصی نماز وابسته به ستاد اقامه نماز آیات🌺روایات🌼احکام🌷آداب اسرار🌻پرسمان🌸شیوه دعوت به نماز سایت qunoot.net آپارات aparat.com/markaztn ارتباط با ما @qunoott
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 می‌گوید: دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود؛ ولی به خاطر گزارش هایی که در پرونده خدمتی ام درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی دادند. 🌼 سرانجام روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. ژنرال، آخرین کسی بود که می بایست نسبت به قبول یا رد شدنم در امر خلبانی اظهار نظر می کرد. 🌸 او پرسش هایی کرد و من پاسخ اش را دادم. از سؤال های ژنرال معلوم بود که دنبال بهانه می گردد و نسبت به من نظر مساعدی ندارد. 🌼 آبروی من و حیثیت حرف هایم در گروی این مصاحبه بود. بعد از دو سال دست خالی برگشتن، برایم سخت بود. 🌸 در همین افکار درگیر بودم که شخصی داخل اتاق شد و ژنرال با او به بیرون رفت. با رفتن ژنرال، لحظاتی در اتاق تنها ماندم. 🌼 به ساعتم نگاه کردم؛ وقت نماز ظهر شده بود. با خودم گفتم هیچ کاری مهم تر و بالاتر از نماز نیست. 🌸 با خودم فکر کردم کاش می توانستم نماز را اول وقت بخوانم. وقتی انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد، تصمیم گرفتم همان جا نمازم را بخوانم. 🌼 به گوشه ای رفتم. روزنامه ای پهن کردم و مشغول خواندن شدم. در همین لحظه ، ژنرال وارد اتاق شد. ولی من نمازم را ادامه دادم. 🌸 با خودم گفتم: «هرچه می خواهد بشود. آن چه که خدا می خواهد، همان می شود.» نمازم که تمام شد، از ژنرال عذرخواهی کردم. 🌼 او راجع به کاری که انجام میدادم، سوال کرد. من هم گفتم: «عبادت می‌کردم.» وقتی توضیح دادنم تمام شد، ژنرال سری تکان داد و گفت: «مثل این که همه ی این مطالبی که در پرونده ات هست مربوط به همین کارهاست.» 🌸 بعد هم لبخندی از رضایت زد و پرونده ام را امضا کرد. به احترامم برخاست و دستم را فشرد و پایان دوره خلبانی ام را تبریک گفت. 🌼 آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم، دو رکعت خواندم . 📖 کتاب لبیک در آسمان، خاطراتی از شهید عباس بابایی، صفحه ۱۸. 🦋بپیوندید🦋 ╭━❀🌼❀━╮ @namazmt ╰━❀🌼❀━╯
با شیوه نامه‌نگاری 💍 خانم منصوره بابایی ـ خواهر ـ می گوید: من و همسرم در لنگرود زندگی می‌کردیم و کمتر عباس را می دیدیم. 🌷 با این حال مدام برایم نامه می نوشت و من را راهنمایی می کرد. 💍 [ اولین سال معلمی من بود] چند روز قبل از اول مهر، نامه ای از عباس به دستم رسید. نوشته بود: روز اول که می روی سر کلاس، بسم الله بگو و از خدا کمک بخواه . 🌷 هر روز یک سوره برای بچه ها بخوان و معنی کن. بگذار بچه ها در کنار درس با و احکام هم آشنا شوند. 💍 در انتهای نامه ، آیه ۴۲ سوره زمر را برایم نوشته بود؛ آیه ای که مربوط به اسرار خواب است. 🌷 می گفت: هر کاری رو برای ارضای خدا انجام بده. حتی اگه خونه خودت رو داری جارو می‌کنی، بگو خدایا، این کار رو برای رضای تو انجام می‌دم. 💍 رو همیشه بخون. قرآن رو سرمشق زندگیت قرار بده. 📖 کتاب لبیک در آسمان، خاطراتی از شهید عباس بابایی ، صفحه ۳۵. ╔═ 🌼 ═ 🌸 ═╗ http://eitaa.com/joinchat/3794927616C787ef768cc ╚═ 🌸 ═ 🌼 ═