فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜ منشا بسیاری از ناروایی های اجتماعی!
🎤 مقام معظم رهبری
#نکته_اخلاقی
@namazshabkhanha
@Namazshabkhanha
دَغدَغه و شوق شب زنده داری
🌟از محضر علامه حسنزاده آملی میپرسیدند:
🔹ما از کجا بدانیم در کدام مقام و منزل معنوی هستیم و سیر می کنیم؟
🌟 ایشان میفرمودند:
🔸عزیزان من! نمی گویم چه دارید و چه ندارید! اگر میل به شب زنده داری و سحر خیزی را دارید، همه چیز دارید،
🔹خدا شما را دعوت کرده و مهمان یار هستید.
🔸کمال نفس به این است که عاشق شب و سَحر و خلوت با ملکوت نظام هستی است
🔹که وقتی شب می شود و دغدغه در تو ایجاد می شود و بهانه گیری میکنی و هوای خدا پیدا می کنی و به سرت می زند از رختخواب فرار کنی!
🔸نماز شب و تهجد فقط همان یازده رکعت نیست، بلکه از سر شب باید این دغدغه در تو ایجاد شود.
🔹قدر خودت را بدان! هر اتفاقی که می افتد(در امور معنوی) برای همین نَفسی می افتد که میل به شب دارد.
@Namazshabkhanha
نماز شب خوانها
🧔🏻 #دوست_شهید_من ❤️ 🌹 شهید مدافع حرم #حمیدسیاهکالی مرادی 6️⃣ عروسی بدون گناه 💕 🔸 دوم آبان عید غد
🧔🏻 #دوست_شهید_من ❤️
🌹شهید مدافع حرم #حمیدسیاهکالی
7️⃣ غذای مورد علاقه🤤
🍳 بابت آشپزی واقعاً نگران بودم. احساس می کردم هنوز یک پای آشپزی هایم می لنگد. از حمید پرسیدم:
➖ برای شام چی بذارم❓
حمید با قاشق چند ضربه به بشقاب زد و گفت:
➖ می دونی که من عاشق چه غذایی هستم ولی میترسم به زحمت بیفتی.
جواب نداده میدانستم که پیشنهادش فسنجان است🍲 از بین غذاها عاشق این غذا بود جانش در میرفت برای فسنجان. امان میدادی برای صبحانه هم دوست داشت فسنجان درست کنم. تنها غذایی بود که هم با نان🍞 می خورد هم با برنج🍚 هم با ته دیگ 🍪.
از ساعت ۳ بعد از ظهر⏰ مشغول درست کردن فسنجان شدم. از وقتی که می گذاشتم لذت می بردم ولی دلهره داشتم غذا آنطور که حمید دوست دارد نشود. ساعت ۸ شب سفره را انداختم وسط سفره شاخه گل💐 گذاشتم. پلو را کشیدم و فسنجان را داخل ظرف ریختم. حمید همینکه سر سفره نشست دهانش به تشکر باز شد طوری رفتار کرد که من جرأت کردم برای آشپزی بیشتر وقت بگذارم و شور و شوقم را برای این کار دوچندان کرد. اولین لقمه را که خورد چنان تعریف کرد که حس کردم غذا را سرآشپز یک رستوران نمونه درست کرده است👌🏻.
📚 کتاب «یادت باشد ...» ❣️ ص ۱۳۴
🌞صبح ها با:
#دوست_شهید_من بشاش و سرحال با ما همراه باشید😍
✍ آیتالله جعفر سبحانی تبریزی:
☀️ لازم است در هر کاری، از جمله عبادات و #مستحبات، تعادل و حد وسط را رعایت کرد.
☀️ اما در میان مستحبات، آنکه میتواند واقعا رحمت حق را بر انسان نازل کند، #نماز_شب است.
☀️ نماز شب چیزی نیست که ما به آسانی آن را ترک کنیم. یعنی واقعا کسی که میخواهد درهای رحمت به رویش باز بشود، در میان نوافل، نافله شب مقدم است.
@namazshabkhanha
🌷مهدی شناسی ۱۹۱🌷
🔷زیارت آل یاسین🔷
💠شهادت بر حجیت ائمه💠
🌹و أَشْهد أَنَّ أَمیرَ الْمؤْمنینَ حجتُه و الْحسنَ حجتُه و الْحسینَ حجتُه و علی بنَ الْحسینِ حجتُه و محمـد بـنَ علی حجتُه و جعفَرَ بنَ محمد حجتُه و موسى بنَ جعفَرٍ حجتُه و علی بنَ موسـى حجتُـه و محمـد بـنَ علی حجتُه و علی بنَ محمد حجتُه و الْحسنَ بنَ علی حجتُه و أَشْهد أَنَّک حجۀُ اللَّه🌹
🌼امامت ادامه نبوت است و امام بعد از پیامبر حافظ دین خدا و رهبر و راهنمـای امـت بـه خیـر و صـلاح است.
🌼 در این قسمت از زیارت پس از اینکه جداگانه نام ائمه را ذکر می کنـیم، بـر امامـت و حجـت خـدا بودن آنها اقرار می کنیم.
🌼 مهم ترین وصفی که اینجا مورد تاکید قرار می گیرد،لقب حجت الله است.
🌼معنای حجت الله را در قسمت سلام بر اوصاف حضرت بیان کردیم.
🌼نکته ی لطیف در اینجا این است که، بعد از یاد کردن از حجج یازده گانه ی خدا، امام عصر را خطاب قرار می دهیم و ایشـان را جداگانه با لقب "حجت الله" یاد می کنیم.
🌼گویا این لقب اختصاص ویژه به حضرت پیدا کرده است. شاید سـِرّ این مطلب این باشد که تحقق عملی و خارجی حجت الهی که همه عذر و بهانه ها را قطع می کند، به دسـت شریف حضرت مهدی موعـودی اسـت که بـه برکـت ظهـور و قیـام ایشـان اسـت کـه حجـت بـودن ائمـه یازده گانه تبیین می گردد و در واقع وجود پر خیر و برکت ایشان، ثمـره ی عملی همه ی حجـت هـای قبلی است.
#مهدی_شناسی
#قسمت_191
#زیارت_آل_یاسین
@namazshabkhanha
نماز شب خوانها
#رمان_محمد_مهدی 6 🔰 اقا هادی به همسرش نگاهی کرد و یاد نذری افتاد که اون شب در مسجد بعد شنیدن صحبت
#رمان_محمد_مهدی 7
🔰 نرگس خانم نگاهی به همسرش کرد و هر دو با نگاهی خوشحال کننده به آقای رحمتی گفتند چه قضیه ای رو خانم شما میدونه؟
گفت : شما برین ، کاریتون نباشه
🌀 حاج هادی و همسرش رفتن به آدرسی که آقای رحمتی داده بود، آخر یک کوچه بن بست ، سر کوچه یک مسجد قشنگ و زیبا داشت که بچه ها داشتن داخل حیاطش تنیس روی میز و فوتبال دستی بازی می کردن، هادی گفت اگه واقعا اینجا بتونیم خونه بگیریم عالی میشه، هم کنار مسجد هست، هم مسجدی که پر رونق هست و بچه ها هم داخلش فعالیت دارن
هیچ کدوم از خانه هایی که دیدیم تا الان، کنار مسجد نبودن
به آخر کوچه که رسیدن، مواجه شدن با یک خانه شیک و تمیز که طبقه دوم اون تازه ساخت بود ، زنگ طبقه بالا رو زدن، اما کسی در رو باز نکرد،
یه مرتبه نرگس خانم گفت هادی جان، فکر کنم طبقه بالا کسی ساکن نیست، چون پنجره ها اصلا پرده کشیده نیست ، زنگ طبقه پایین رو بزن،
هادی با تعجب گفت ، یعنی صاحب خونه خودش طبقه اول هست و طبقه بالا که نو و تمیز هست خالیه؟ مگه میشه؟
زنگ طبقه اول رو زد و یه خانمی با صدای گرم جواب داد کیه؟
آقا هادی گفت ما رو حاج اقای رحمتی فرستاده ، گفتن به شما بگیم که مهمان خدا هستیم.
تا این رو گفت، خانم رحمتی گفت خوش آمدین، منتظر شما بودیم، آقای رحمتی کلید بهتون داده؟ چون آیفون ما خراب هست و درب رو باز نمی کنه ، اگه نداده من بیام پایین باز کنم
حاج هادی گفت ، بله حاج خانم دادن، شما زحمت نکشید ، درب رو باز کردن وارد حیاط شدن، خانه ای تمیز که چندتا برگ پاییزی داخل حیاطش ریخته بود، یا یک حوض کم عمق که چند تا ماهی قرمز داخلش بازی می کردن و پله ای که از پایین تا بالای اون گل های رنگارنگ جلوه می کرد
خانم رحمتی که اومده بود روی پله ها ، سلام و احوالپرسی گرمی کرد و رفت دست نرگس خانم رو گرفت و این زوج مومن رو برد داخل خانه.
🌀 هرچی خانم رحمتی گرم می گرفت و با اونها صحبت می کرد، هادی و خانمش تو بهت و تعجب بودن که قضیه چیه و این زن و شوهر برای چی دعوتشون کردن داخل منزل و از اونها پذیرایی می کنن
انگار خانم رحمتی فهمیده بود، بهشون گفت تعجب نکنین ، صبر کنین حاج اقا رحمتی بیاد خودش توضیح میده
شما فعلا پذیرایی کنین از خودتون
🔰 حاج هادی همین طور که داشت چایی و میوه می خورد نگاهی به دور و بر منزل هم انداخت و یه مرتبه توجهش به یک عکس جلب شد، یه پسر جوان و با چهره مذهبی ، روی حاشیه قاب عکسش هم یه نواز سیاه بود که نشون می داد فوت کرده.
اما کمی خجالت می کشید بپرسه این پسر کی هست ، منتظر موند تا خود صاحبخانه اگه صلاح هست بگه
❇️ سرگرم غذا خوردن و کمی حرف زدن با حاج خانم بودن که زنگ خانه به صدا در اومد ،
هادی فهمید آقای رحمتی هست و کلید هم نداره، بلند شد و رفت در رو باز کرد ، دید اقای رحمتی با یک جعبه شیرینی و چند تا نان به دست برگشته
تعجب هادی بیشتر شد! شیرینی دیگه برای چی؟
( ادامه دارد ...)
✍️ احسان عبادی
نماز شب خوانها
🧔🏻 #دوست_شهید_من ❤️ 🌹شهید مدافع حرم #حمیدسیاهکالی 7️⃣ غذای مورد علاقه🤤 🍳 بابت آشپزی واقعاً نگران
🧔🏻 #دوست_شهید_من❤️
🌹شهید مدافع حرم #حمیدسیاهکالی
8️⃣ بدهی مردم رو باید داد 💸
🔸 یک روز که با موتور 🏍 مرا به دانشگاه می رساند به سر خیابان که رسیدیم با دست یک مغازه پنچری را نشانم داد و گفت:
➖ عزیزم به این مغازه ۵۰۰ تومن بابت تنظیم باد لاستیک موتور بدهکاریم دیروز که اومدم اینجا پول خرد نداشتم حساب کنم الان هم که بسته است حتما یادت باشه سری بعد رد شدیم حساب کنیم.
گفتم:
➖ چشم مینویسم توی برگه📝 میذارم کنار اون چند تایی که خودت نوشتی که همه رو با هم بدیم.
همیشه روی بدهی های خردی که به کاسبها داشت حساس بود روزهایی که من نبودم روی برگه های کوچک بدهی هایش را می نوشت و کنار مانیتور می چسباند که اگر عمرش به دنیا نبود من باخبر باشم و بدهیهای جزئی را پرداخت کنم ✅✅✅
📚کتاب «یادت باشد ...» ❣️ صفحه ۱۴۷
🌞صبح ها با:
#دوست_شهید_من بشاش و سرحال با ما همراه باشید😍
#نمازشب
🌸🕊حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) فرمودند : همانا برای خدای تعالی فرشته ای است كه هر شب فرود می آيد سپس صدا ميزند و می گويد :
🔸 آهای #بيست_ساله ها سعی و كوشش كنيد. #سی_ساله ها زندگانی دنيا شما را نفريبد. #چهل_ساله ها چه چيز را برای روز ملاقات پروردگارتان مهيا كرده ايد ،
🔸 ای #پنجاه_سالگان پيری رسيد ، آهای #شصت_ساله ها شما مانند زراعت و كشتی هستيد كه فصل دروش نزديك شده.
🔸ای #هفتاد_ساله ها شما را صدا ميزنند جواب دهيد. #هشتاد ساله ها ساعت آخر عمر فرا رسيد و حال اينكه شما بی خبريد.
🔥 بعد از آن فرشته می گويد : اگر نبود بندگانی كه هميشه در ركوعند و مردانی كه فروتنی ميكنند و كودكان شير خوار و چهارپايانی كه سر گرم چريدن ميباشند بر فراز سر شما عذاب ميباريد.
📚 ارشاد القلوب جلد ۱ صفحه ۸۱
🌷مهدی شناسی۱۹۲🌷
🔷زیارت آل یاسین🔷
🌹و انَّ رجعتکم حقُُّ لا ریبَ فیها🌹
💠 حقانیت رجعت 💠
🌼بعد از اعتقاد به نبوت و امامت، یکی دیگر از عقاید شیعه رجعت است. رجعت به معنای بازگشت به ایـن دنیـا پس از مرگ و قبل از قیامت است.
🌼 در این فراز به حقانیت و اعتقاد به رجعت تاکید می کنیم.حقانیت رجعت را آیات نورانی قرآن با بیانات متعدد تایید می کند.ائمه ی معصومین علیهم السلام نیز بر اعتقاد به آن تاکید داشته اند.
💠 مفهوم رجعت💠
🌼رجعت عبارت از آنست که خداوند، هم زمان با ظهور حضرت مهدی علیه السلام عده ای از بنـدگان صالح که در ایمان و عمل، خالص بوده اند و نیز عده ای از کفار و منافقان که در کفر و نفـاق، سـرآمد بوده اند را با همان ویژگی های روحی و جسمی خود به دنیا برمـی گردانـد، تـا هـر دو گـروه، در حـد امکان نتیجه دنیایی اعمالشان را دریافت کنند.
🌼صالحان، دولت حق و اعتلای دیـن مبـین اسـلام را شاهد باشند و کافران و منافقان کیفر اعمال زشت خود را در دنیا تحمل کنند.
💠 اجماع بر رجعت💠
🌼 رجعت از اختصاصات مکتب شیعه و مورد اتفاق و اجماع تمام علمـای بـزرگ شـیعه ،عالمـانی چون شیخ مفید، شیخ طوسی، شیخ صـدوق، سـید مرتضـی، علامـه حلـی است.
🌼شیخ حر عاملی و علامه مجلسـی در جمـع آوری روایـات و دلایـل حقانیـت آن تـلاش کرده اند.
🌼علامه مجلسی حدود دویست روایت در مورد رجعت جمع آوری کـرده و سـپس در مورد اجماعی بودن این اعتقاد می نویسد « : اعتقاد به رجعت در جمیـع اعصـار بـین شـیعیان مـورد اجماع بوده و مانند خورشید در وسط آسمان، بین آنها شهرت داشته است.
#مهدی_شناسی
#قسمت_192
#زیارت_آل_یاسین
@namazshabkhanha
نماز شب خوانها
#رمان_محمد_مهدی 7 🔰 نرگس خانم نگاهی به همسرش کرد و هر دو با نگاهی خوشحال کننده به آقای رحمتی گفتند
#رمان_محمد_مهدی 8
✳️ با هم وارد منزل شدن و نشستن ، آقای رحمتی گفت :
خب ، بچه های من، طبقه بالا رو دیدین؟ پسندیدین؟ ما رو به صاحبخونگی می پذیرین؟ اگه اره ، بفرمایین شیرینی تا از دهن نیفتاده !
🌀 هادی دیگه صبرش تمام شد و گفت حاج اقا میشه به ما هم بگین قضیه چیه؟ بخدا دیگه داریم از کنجکاوی دق مرگ میشیم!
🔰 حاج خانم رحمتی با حالت شوخی گفت : ای بابا ، مثل اینکه ما رو قبول ندارن این زوج خوشبخت ، حالا ما کجا غیر شما مستاجر خوب پیدا کنیم؟ همه زدن زیر خنده ، هادی و خانمش هم کم کم به قضیه داشتن پی می بردن
❇️ حاج اقای رحمتی گفت : عزیز من ، شما حتی اسم خودتم بما نگفتی ، حالا از من انتظار داری تمام ماجرا رو بهت بگم؟ نمیشه که !
هادی گفت: من مخلص شمام هستم حاج اقا، قصد بی ادبی نداشتم ، اما شما هم خودت رو بذار جای ما، قطعا تعجب می کردین ، شایدم کمی می ترس...
حاج اقا رحمتی : ای بابا، حالا ما ترسناک هم شدیم جوان؟ با صدای بلند شروع به خندیدن کرد
🔰 هادی : نه نه، منظورم این نبود، اصلا ببخشید ، من حرف نزم بهتره، من کوچیک شما هادی هستم، حالا شما بفرمایین
آقای رحمتی گفت : آها ، حالا شد، حالا خب گوش کن تا بهت بگم، قضیه از این قرار است که من و این حاج خانم که می بینید، سالهای سال بچه دار نمی شدیم، تا اینکه خدا به ما یه پسری داد ، نمی دونی چقدر خوشحال بودیم ، قابل وصف نیست هادی جان،
این پسر روز به روز بزرگ و بزرگتر می شد ، رفت دانشگاه و بعدش هم سربازی ، چند ماه بیشتر خدمت نکرد و بعدش بخاطر ورود من به سن 60 سالگی، و چون تک پسر بود ، از سربازی معاف شد.
براش تو یه شرکت حمل و نقل کار خوب و آبرومندی پیدا کردم و چندسالی مشغول بود ، من و مادرش هم به هم گفتیم که الحمدالله حالا که شغل خوبی هم داره، بهتره دیگه براش زن بگیریم
💠 رفتیم سراغ یکی از افراد مومن فامیل تا از دخترش خواستگاری کنیم، دختر خوبی بود ، این عکس هم که می بینین ، آقا رضا ، پسر ما هست ، برای شب خواستگاریش هست این عکس،
هادی گفت: ببخشید که فضولی می کنم، اما این نوار سیاه کنار قاب عکس که نشون میده ایشون ...
آقای رحمتی شروع به گریه کرد ، دیگه گریه امانش نمی داد،
حاج خانم انگار صبور تر بود، گفت آره پسرم ، این عکس رضاجان ما هست که چند ماه بعد عقد و نامزدی ، تو یک سفر کاری بر اثر تصادف خودش و خانمش با هم به رحمت خدا رفتند.
( ادامه دارد ...)
✍️ احسان عبادی
نماز شب خوانها
🧔🏻 #دوست_شهید_من❤️ 🌹شهید مدافع حرم #حمیدسیاهکالی 8️⃣ بدهی مردم رو باید داد 💸 🔸 یک روز که با موتور
🧔🏻 #دوست_شهید_من ❤️
🌹شهید مدافع حرم #حمیدسیاهکالی
9️⃣ با ماشین بیت المال که نمیشه ⛔️
🔸 فروردین سال ۹۳ با هم به راهیان نور رفتیم. وقتی در دوکوهه مستقر بودیم ما را با ماشین به حسینیه گردان تخریب🕌 که دو کیلومتر با ما فاصله داشت بردند و برگرداندند.
🔸 هنوز به محل استراحت نرسیده بودیم که متوجه شدم موبایلم را داخل حسینیه جا گذاشته ام. به سمت ورودی جاده حسینیه برگشتم ولی هیچ ماشینی نبود که من را به آنجا برگرداند. هنوز ۱۰۰ متری از دو کوهه فاصله نگرفته بودم که دیدم یک ماشین 🚓 به سمت حسینیه تخریب می آید. دیدم حمید همراه یک سرباز داخل ماشین هستند با تعجب پرسید:
➖ خانم تنهایی کجا داری میری توی این گرما وسط این بیابون❓
گفتم:
➖ مجبورم برم گوشی که جا گذاشتم رو بردارم.
حمید جواب داد:
➖ الان که کار دارم باید سریع برم کار تو هم که شخصیه نمیشه با ماشین نظامی رفت.
✅میشناختمش از بیت المال برای کار شخصی استفاده نمیکرد.
🔸 مجدد با پای پیاده راه افتادم در حالی که آفتاب بهاری به مغز سرم میخورد. تا نزدیکیهای حسینیه تخریب که رفتم متوجه شدم یکی از دور دوان دوان سمتم میآید. نزدیک تر شد فهمیدم حمید است. کلی انرژی گرفتم ✨ به من که رسید گفت:
➖ کار را انجام دادم ماشین رو دادم سرباز ببره خودم اومدم پیش تو که تنها نباشی. 💜
📚 کتاب «یادت باشد ...» ❣️ ص ۱۵۸
🌞صبح ها با:
#دوست_شهید_من بشاش و سرحال با ما همراه باشید😍
🏴🏴🏴🏴
▪️عرض سلام و تسلیت داریم خدمت اعضاء محترم کانال بابت فرا رسیدن ماه محرم و سوگواری #شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام.
▪️در ایام محرم در کانال با پست های #شرح_و_تفسیر_زیارت_عاشورا با شما عزیزان همراه خواهیم بود.
▪️امید داریم در کنار هم بتونیم علاوه بر عزاداری بر #شهادت سرور شهیدان معرفت مان را هم نسبت به حضرت افزایش دهیم.
▪️در پایان پست ها حتما از پست ها #مسابقه ای پرشور هم برگزار خواهیم کرد
▪️منتظر حضور گرم و صمیمی تان هستیم
🏴🏴🏴🏴
@namazshabkhanha
sticker_mazhabi(10).mp3
9.6M
🌴قطعه صوتی جدید عزیزم حسین...
🌴چقدخوبهکهبرایتواشکبریزمحسین
🎙کربلایی محمدحسین پویانفر
#مداحی_پویانفر
#محرم
🌷مهدی شناسی ۱۹۳🌷
🔷زیارت آل یاسین 🔷
🌹و انّ رجعتکم حقّ لا ریبَ فیها🌹
◀️قسمت دوم
💠 رجعت در قرآن 💠
🌺آیات زیادی در قرآن کریم اعتقاد به رجعت را تایید می کند. مرحوم شیخ حر عاملی باب سوم کتـاب خود را به آیات قرآن اختصاص داده و شصت و چهار آیه در این موضوع، جمع آوری کـرده اسـت.
🌺این آیات را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد.
1⃣دسته ی اول اصل وقوع رجعت را در امـم گذشـته بیان می کند و مواردی را مثال می زند، مثل داستان گاو بنی اسرائیل، حضرت عُزَیر، اصحاب کهـف و...
2⃣دسته دوم وقوع رجعت در آینده را خبر می دهد. دلالت این دسته آیات بعضی صـریح هسـتند و بعضی به کمک روایات تفسیری فهمیده می شوند .
🌺یکی از مهم ترین آیات صریح در رجعت آیه "و یوم نَحشُرُ منْ کُلِّ أُمه فوجاََ ممَّن یکذب بآیاتنا فهم یوزعون" است. این آیه از روزی خبر می دهد که در آن از هر امتی عـده ای از تکـذیب کننـدگان آیات و دلائل الهی در آن روز زنده می شوند. و چـون مسـلَّم اسـت کـه در روز قیامـت همـه ی امـم گذشته و آینده زنده می شوند؛ نه عده ای از آنان، پس این آیه قطعا مربـوط بـه رجعـت اسـت البتـه روایات متعددی نیز در تایید این برداشت در ذیل این آیه شریفه نقل شده است.
🌺عبارت 🌹"یوم لا ینْفَعُ نَفْساً إِیمانُها"🌹 که پس از اعتقاد به رجعت ذکر شده در واقع قسمتی از آیـه ۱۵۸ سوره انعام است. این عبارت ظرف وقوع رجعت را بیان می کند و از جمله آیـاتی اسـت کـه بـه روز رجعت و زمان ظهور امام مهدی تطبیق شده است.
🌺 امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه ی شـریفه فرمودند:"یعنی خُرُوج الْقَائمِ الْمنْتَظَرِ منَّا"یعنی هر کس قبل از قیام به شمشیر و شروع جنگ ایمان آورَد،توبه او قبول می شود و ایمان او به او سود می بخشد اما روز قیام و شروع مبـارزه امام مهدی،دیگر ایمان کسی که قبلا ایمان نیاورده، قبول نمی شود و برای او نفعی ندارد. چون روز ظهور آیات خدا و هنگام غضب و انتقام است.
#مهدی_شناسی
#قسمت_193
#زیارت_آل_یاسین
@namazshabkhanha
نماز شب خوانها
#رمان_محمد_مهدی 8 ✳️ با هم وارد منزل شدن و نشستن ، آقای رحمتی گفت : خب ، بچه های من، طبقه بالا رو
#رمان_محمد_مهدی 9
🔰 قبل از اینکه عقد کنه ، من و پدرش تصمیم گرفتیم طبقه بالای خونه خودمون رو درست کنیم و بسازیم تا دست همسرش رو بگیره و برن داخلش زندگی کنن که اول زندگی دغدغه خونه و اجاره دادن و این بنگاه و اون بنگاه گشتن نداشته باشن
🌀وقتی موضوع رو فهمید اومد دست من و پدرش رو بوسید و کلی از برنامه های آینده زندگیش گفت ، بعدش هم که خواستگاری و عقد و بعد هم...
روزی که تصادف کردن و خبرش رو برای ما آوردن، روزی بود که حاج اقا رحمتی شیرینی گرفته بود برای تائید طبقه دوم و گرفتن پایان کار و سند منزل به اسم پسرمون، دیگه خبر نداشتیم که قراره چند دقیقه بعد خبر فوت پسر و عروسمون رو بشنویم
🔰 امروز هفت ماه از اون حادثه میگذره، من و پدرش روز به روز داریم پیرتر و افسرده تر میشیم ، آخه تنها فرزند ما بود و ما بچه دیگه ای نداریم، برای همین امروز صبح بعد نماز به حاج اقا گفتم بیا یه درخواستی از امام زمان (عج) کنیم
گفت چه درخواستی؟
گفتم بیا بریم حیاط ، زیر آسمون خدا ، نماز استغاثه به امام زمان که تو مفاتیح هست رو بخونیم و بعدش از آقا درخواست کنیم یک زوج جوان مومن رو که دنبال خریدن خونه هستن پیدا کنیم ، بیاریم طبقه بالا ساکن کنیم تا جای خالی رضا و عروسمون رو پر کنن، ما که داریم پیر میشیم و توان بالارفتن از پله ها رو نداریم ، همین طبقه پایین برامون بهتره، اونها رو می فرستیم بالا که نو هم هست ، هرچی هم خواستن و توانشون بود پول پیش و اجاره بدن، اگر هم خوب بودن تا هر وقت دلشون خواست اینجا بمونن یا اصلا طبقه بالا رو با قیمت خوب بهشون می فروشیم که بدون دغدغه تا آخر عمر زندگی کنن و ما هم تنها نباشیم و داغ عزیزمون قابل تحمل تر باشه
شما که امروز میری بیرون نون بگیری، قشنگ بنگاه ها و جاهایی که فکر می کنی بشه افرادی رو گیر آورد که دنبال خونه هستن ، زیر نظر بگیر، انشالله یه زوج خوب پیدا کنیم که قطعا مهمان خدا هستند و قدم اونها روی چشم
🌀 حاج اقا رحمتی هم بعد شنیدن پیشنهادم قبول کرد و بعد نماز استغاثه رفت نون بگیره ، اما کسی رو پیدا نکرد، عصر که شد بهش گفتم به بهانه نون عصرانه برو بیرون و قشنگ تر همه جا رو ببین، خدا رو چه دیدی، شاید همین امروز امام زمان (عج) برای ما مهمان خدا پیدا کرد، این بود که اومد بیرون و شما دو نفر رو پیدا کرد ، و آورد خونه
حالا هم قدم شما روی چشم ما
شما مهمان خدا هستین ، برین طبقه بالا رو ببینن و اگر پسند کردین ، اسباب کشی کنین و ساکن بشین
✳️ هادی نگاهی به اقای رحمتی کرد، بعد یه نگاه به حاج خانم کرد و گفت مگه میشه؟ به همین راحتی؟
شاید ما اون کسی نباشیم که شما دنبالش می گردین؟
شاید اصلا پول ما اونقدر نباشه که بتونیم پیش و اجاره مورد نظر شما رو بدیم؟
🔰 حاج اقا رحمتی گفت این چه حرفیه پسرم، کی حرف پول زد ؟
شما بیا ساکن بشو
هرقدر دلت خواست پول پیش بده ، هرقدر هم دوست داشتی اجاره
اصلا نده
مهم نیست
ولی من میدونم اشتباه نکردم ، می دونم انتخاب بد نکردم ، شما همون زوج مومنی هستین که ما از امام زمان (عج) خواستیم
( ادامه دارد ...)
✍️ احسان عبادی