eitaa logo
نم قلم ✍
225 دنبال‌کننده
362 عکس
353 ویدیو
0 فایل
محلی برای ارائه آثار قلمی محمد رضائی پورعلمدار ان شاءالله بیشتر از شهدا خواهم نوشت. چون حق حیات بر گردنم دارند. ارتباط با مدیر کانال @pooralamdar🚦
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر شهید؛ از حسرتی چند ساله گلایه کرد و در توضیح این غصه چنین گفت: تا چند سال پیش، گاهی اوقات بیهوش می شدم و در همان عالم بیهوشی، پسر شهیدم می آمد و با من گفتگو می کرد. از همه دری سخن به میان می آورد. از وضعیت خوب خودش و رفقایش در آن عالم و از وضعیت همه اعضای خانواده که بعضی هایش را من اصلا خبر نداشتم و او در آن حالت رویاگونه به من اطلاع می داد. و من بی اطلاع از این موضوع که بچه هایم که دور و برم بودند و گفتگوی مرا می شنیدند و متوجه شده بودند، طرف صحبت های من پسر شهیدم، سید حسین است. تا اینکه یک روز در همان عالم، حسین گفت: مادر! من ناراحتم که راز گفتگو هایمان را فاش می کنی. گفتم: پسرم! من که بهوش نیستم، خواهر و برادرانت، وقتی من بیهوش هستم، صحبت های ما را می شنوند و بعدا درباره آن با من صحبت می کنند، من هیچ چیز یادم نمی آید. به حسین گفتم: اگر می خواهی رازت فاش نشود، خب نیا و اینها را به من نگو. بعد از این ماجرا، دیگر ارتباطم با فرزندم از این طریق قطع شد و حسرت آن گفتگوی های مادر و پسری بر دلم مانده است. ✍️برگرفته از گفتگو با مادر https://eitaa.com/nameghalam