نَمی از باران
🌱🍃🌱🍃🌱 #باد_بر_میخیزد #قسمت_۱۱ ✍ #میم_مشکات -اره،توروخدا یادم نیار! امروز به اندازه کافی قشنگ بو
🍃🍀🍃🍀🍃
#باد_بر_میخیزد
#قسمت_۱۲
✍ #میم_مشکات
راحله خندید. سپیده دختری تپل با مصرف غذای بالا بود. هروقت راحله میل نداشت، روزه بود یا به هر دلیل دیگه ای -مثل امروز- غذایش را نیمخورد روز جشن سپیده بود. برای یک ادم پرخور چه چیزی بهتر از یک پرس غذای اضافه? و سپیده اعتقاد راسخی داشت به ضرب المثل معروف "مفت باشه، کوفت باشه".
برای همین حتی غذای سلف با وجود کیفیت نه چندان مطلوبش غنیمتی مناسب بود. تنها زمانی که سپیده رغبت چندانی به غذا نشان نداده بود اوایل ورودش به خوابگاه بود که از دستپخت مادرش جدا مانده بود. البته این واقعه عجیب، تنها چند روزی بیشتر طول نکشید بود و سپیده به راحتی غذای سلف را جایگزین کرده بود. این همه اشتهای سپیده برای راحله تعجب آور بود و چون می ترسید علت ان بیماری تیرویید یا بیماری دیگری باشد، سپیده را مجبور کرده بود یک چک آپ کامل برود و نهایتا به این نتیجه رسیدند ک مشکلی وجود ندارد و مساله تنها علاقه بیش از حد سپیده به خوراکی بود و نه چیز دیگر. هرچند خیال راحله کمی راحت شده بود اما نگرانی اش بابت چاق شدن سپیده همچنان ادامه داشت! و وقتی این قضیه را به سپیده گفته بود سپیده با بی خیالی شانه ای بالا انداخته بود و در حالیکه به پیشانی اش اشاره میکرد گفته بود:
-پیشونی، منو کجا میشونی! اینجات سفید باشه خواهر..خدا کنه ادم شانس داشته باشه
و راحله از این بی خیالی خندیده بود. با این اوصاف آن روز سپیده، بیشتر از هرکسی از دکتر پارسا متشکر بود.
بالخره سپیده از ظرف غذا دل کند و به طرف ایستگاه اتوبوس های دانشگاه راه افتادند و به اصرار سپیده که مثل یک سینی سلف سیار شده بود، به جای پایین و بالا رفتن از پله های زیر گذر، از خیابان گذشتند. تا آمدن اتوبوس چند دقیقه ای مانده بود. سپیده لبه دیوار کوتاه دانشکده نشست و به نرده ها تکیه داد. راحله هم مقابلش ایستاد تا سپیده بتواند مقنعه اش را درست کند. درگیری همیشگی سپیده یا مقنعه و کش چادرش یکی دیگر از معضلات بود. از آنجایی مه سپیده عادت نداشت کش چادرش را سفت ببندد، چادرش چندان مرتب روی سرش نمی ایستاد و بنابراین هرچند وقت یکبار میبایست مقنعه و چادرش را مرتب کند که در این مواقع هرکس همراهش بود بایستی نقش حایل بین او و مردم را بازی می کرد و خب طبیعتا این نقش بیشتر به راحله واگذار میشد و ب نوعی جزو وظایف روزانه اش شده بود.
بالخره سرویس آمد و با دعاهای سپیده صندلی خالی ماند تا بتواند خودش را روی آن جا بدهد.
در طول مسیر تا رسیدن به تپه خوابگاه، که دانشجو ها مختصرا به آن تپه می گفتند، راحله ساکت بود. قبل از اینکه از پله ها پایین بروند راحله کنار پله ها ایستاد و به شهر شیراز که زیر پایشان جا خوش کرده بود خیره شد. او عاشق دیدن شهر از ارتفاع بالا بود. برای همین همیشه چند دقیقه ای اینجا می ایستاد تا این منظره را نگاه کند. سپیده که هنوز سنگینی غذا اذیتش میکرد گفت:
-سیر ویو شدین?بریم?
راحله که دیدن این منظره او را از درگیری ذهنی خارج کرده بود با لحنی که نشان میداد در عوالم دیگری سیر میکند با صدایی آرام گفت:
-همیشه یه احساسی بهم میگه اینجا نمی مونم!البته شاید برای من بد نباشه چون این شهر رو زیاد دوست ندارم!
سپیده نگاهی به راحله کرد:
-همه عشقشونه بیان شیراز زندگی کنن اونوقت تو اینجارو دوست نداری?
راحله لبخندی زد:
-خب سلیقه ست دیگه
بعد دوباره به طرف شهر چرخید و گفت:
-نه اینجا دنیا اومدم، نه اینجا میمیرم!
#ادامه_دارد...
@namiazbaran
4_1032791475496157228.mp3
2.53M
💠 مناجات با امام زمان(عج)!
🎙حاج حسن خلج
🔊صبااگر گذری.....
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@namiazbaran
18.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️گلایه امام حسین علیه السلام به زائر اربعین ❗️
✅از همین الان نیت کنید
اگه امسال زیارت اربعین قسمت شد،
👈برا همون چیزی مشرف بشیم که خود امام حسین علیه السلام میخوان ...
نیت کن ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@namiazbaran
4_5987999105790510535.mp3
3.55M
دعای الهی عظم البلا
برای تعجیل در فرج #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
و رفع گرفتاری ها
علی فانی
@namiazbaran
💠 • ° 🔸 ◎﷽◎ 🔸 ° • 💠
🔷🔸 نــڪـتــه هاے 🔸🔷
نـــ✨ـــاب قــــــ📖ـــــرآنی
🍃⚜ #یاد_مرگ ⚜🍃
📣📣... کُلُّ نَفْسٍ ذٰائِقَةُ الْمَوْتِ...
⚰ مرگ در راه است...
🔕 زمانی که بمیرم..
❌📱تلگرامم آفلاین خواهد شد،
❌📱اینستاگرامم آفلاین خواهد شد،
❌📱شمارهام خاموش خواهد شد،
❌💬 دیگر روی پستها کامنت نخواهم گذاشت،
❌📩 حتّی پیامی از طرف دوستان و خانواده دریافت نخواهم کرد...
🏴 @namiazbaran
💝 رفاقت با خدا، ظرفیت میخواد...
هرچی بیشتر حسادت ها و بخل و تنگ نظری و غرور و ... رو از روحت حذف کنی،
ظرف وجودت بزرگتر میشه.💫
🔖استادشجاعی
@namiazbaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یَوم لایَنفعُ مالُُ ولابَنون
اِلا مَن اَتَی اللهَ بِقَلبِِ سَلیم
روز قیامت روزیست که مال و فرزند برای انسان نفعی ندارد، مگر کسی که باقلب سلیم خداوند راملاقات کند...
سوره شعراء
🎥قلب سلیم چیست؟
@namiazbaran
#حکمت99🍀
تفسیر آیه انا لله و انا الیه راجعون 👌👌
و درود خدا بر او، شنيد كه شخصی گفت: انّا للهِ و انّا اليه راجعون،👌 فرمود: اين سخن ما كه می گوييم؛ «ما همه از آنِ خداييم» اقراری است به بندگی، 👌و اينكه می گوييم؛ «بازگشت ما به سوی او است»، اعترافی است به نابودی خويش👌.
دقایقی با #نهج_البلاغه 🍀
@namiazbaran
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اسارت
#شام
امام صادق علیه السلام:
🥀وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ مُقَيَّداً مَغْلُولًا🥀
هنگام ورود به مجلس یزید دست و گردن و بازوی جد اسیرم، در غل بسته بود.
📚تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۳
این سر ریحانهی زهراست بر بالای نی
از چه رو با خنده استقبال از این سر میکنید
زخم زنجیر مرا دیدید و خندیدید باز
شادمانی پای اشک عمهام کمتر کنید
😭😭😭
@namiazbaran