eitaa logo
نَمی از باران
293 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
480 ویدیو
9 فایل
از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است ... قدم به قدم با آیات قرآن همراه هستیم . عکسنوشته قرآنی کلیپ آیه گرافی تفسیرکوتاه درخدمتیم @s_zam65 @namiazbaran
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️◾️◾️ چون امام سجاد علیه السلام مشاهده نمود که حضرت زینب سلام الله علیها نمی تواند به تنهایی سوار بر مرکب شود در حالی که از شدت ضعف به خود می‌لرزید عصا زنان خود را به حضرت زینب سلام الله علیها رسانید: امام زانوی خویش را خم نمود و فرمود سوار شو که قلبم را شکستی و غصه مرا زیاد کردی در همین حین از شدت ضعف بدنش لرزید و به زمین افتاد، شمر این صحنه را دید و با تازیانه به جان امام افتاد در حالی که امام فریاد می‌زد: وا جدّاه، وا محمداه، وا علیاه، وا حسناه، وا حسیناه حضرت زینب سلام الله علیها در حالی که گریه می کرد فرمود: وای بر تو ای شمر با یتیم خاندان نبوت و ادامه سلسله رسالت و اجین شده با تقوی و تاج خلافت مهربان باش، و همینطور پیوسته گفت تا شمر را از امام جدا کرد و جان امام را نجات داد... 📚معالی السبطین @namiazbaran
بي حرمتي به دختر زهرا ز حد گذشت خيلي به عمه ام سر بازار بد گذشت... 😭 @namiazbaran
او علی بود و همین داغ برایش بس بود اینکه عمّه سرِ بازار رسیده کارش یک نفر خنده زنان هستۂ خرما زد و رفت گفت با خنده که از روی سرت بردارش لرزه افتاد به پایش! چه چراغان شده بود دورِ دروازۂ ساعات و در و دیوارش مانده هر ثانیه در خاطرِ ویرانۂ شام چشم ِ گریان شدۂ تا به سحر بیدارش! 🔖مرضیه عاطفی @namiazbaran
امام صادق علیه السلام: 🥀وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ مُقَيَّداً مَغْلُولًا🥀 هنگام ورود به مجلس یزید دست و گردن و بازوی جد اسیرم، در غل بسته بود. 📚تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۳ این سر ریحانه‌ی زهراست بر بالای نی از چه رو با خنده استقبال از این سر میکنید زخم زنجیر مرا دیدید و خندیدید باز شادمانی پای اشک عمه‌ام کمتر کنید 😭😭😭 @namiazbaran
💔🖤 زینب و مجلس شراب کجا معجرش دستِ کوفیان افتاد ای امام زمان ، ببخش مرا دَخَلَت زَینَبٌ عَلَی بنَ زِیاد یونس وصالی @namiazbaran
روز اول ماه صفر ورود اهل بیت امام حسین علیه السلام به شهر شام 🖤💔 وَ قَد تَزیَّنَ جمیعُ أهلِ الشّامِ بِألوانِ الثّیابِ وَ الکُحلِ وَ الخِضابِ وَ کان َ خارِجُ البَلَدِ مِن کَثرَةِ الخَلائِقِ کعَرصَة  المَحشَر ِ یَمُوجُ بَعضُها فی بَعضٍ فَلَمّا إرتفَع َ النَّهارُ أدخلوا الرئوس َ إلی البَلَدِ🥀😭 در داخل شهر شام مردم با لباسهای رنگارنگ و سرمه و حنا بندان خود را آرایش کرده بودند، در خارج شهر از کثرت جمعیت همچون روز محشر قیامتی بر پا شده بود مردم در هم موج می زدند، و تا روز بر آمد سرها را وارد شام کردند. 📚نفس المهموم ص394 @namiazbaran