eitaa logo
نَمی از باران
322 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
480 ویدیو
9 فایل
از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است ... قدم به قدم با آیات قرآن همراه هستیم . عکسنوشته قرآنی کلیپ آیه گرافی تفسیرکوتاه درخدمتیم @s_zam65 @namiazbaran
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 🌸 میدونۍ‌چرا ؟! چون‌وقتۍ‌میای‌ڪه‌میتونی‌نیاۍ...‌ ← مهم‌اینه‌ڪه هرجا‌هستۍ‌و‌فهمیدۍ داری‌راهُ‌اشتباه‌میرۍ برگردۍ.... •• 🌿•• @namiazbaran
📚رمان مذهبی نہ ایڹ امڪاڹ نداره. باورم نمیشد.😣 زانو هام خم شد و نشستم رو زمیڹ و زل زدم بہ آسفالت داغ خیاباڹ... براے اولیڹ بار بہ ایڹ فڪر فرو رفتم... یعنے مڹ اینقدر آدم بدے هستم ڪه شہدا نمیپذیرنم؟!😢 . بازهم هموڹ رو دیدم... ڪه باتعجب بہ جاے خالے اتوبوس ها نگاه میڪرد... . فرمانده بسیج دانشگاه روهم جا گذاشتڹ!😐 بابا ایول اینا دیگہ ڪے هستڹ!!!😅😏 . داشتم نگاهش میڪردم ڪہ داشت باموبایلش صحبت میڪرد. _ خداخیرت بده مؤمڹ!فرمانده تونم جاگذاشتے؟!😑 نہ نہ نیازے نیست. برید ما باماشیڹ پشت سرتوڹ میایم... . و بعد بہ دوسہ نفرے ڪہ جامونده بودڹ گفت ڪہ باماشیڹ میریم... . _خانوم جلالی؟ سرمو آوردم بالا. یڪے از هموڹ جامونده ها بود... _بلہ؟😳 _آقاے صبوری گفتڹ ڪہ شماهم بیاید باما. فقط یہ چادر نماز از نمازخونہ برداریدو سرڪنید. و بعد سریع رفت. . !😍 باورم نمیشد!😊 . تا از ایڹ یڪی جانموندم سریع پاشدمو از نماز خونہ یہ چادر سفید برداشتم وسرم ڪردم. توآینہ بہ خودم نگاه ڪردم چقدر بهم میومد!😊 اومدم بیروڹ ڪه بازهم دیدمش...👀 یہ لحظہ مڪث ڪردو زل زد بهم... اما سریع بہ خودش اومدو زیر لب گفت: _لا الہ الا اللہ و سریع رفت. وااا ایڹ چِش شد؟ . سوار یہ جیپ شدیم و راه افتادیم. مڹ عقب نشستہ بودم و ساڪم روهم گذاشتہ بودم  بیڹ خودم و خودش. البته خودش خواسته بود... وگرنہ براے مڹ چنداڹ هم مهم نبود😒... چند ساعتے بود ڪه در راه بودیم... هیچ حرفے ردو بدل نمیشد... و فقط صداے مداح از ضبط صوت، سڪوت رو میشڪست... نزدیڪاے ظهر بود ڪہ رسیدیم بہ یہ مسجد. راننده گفت: _سید اینجا بمونیم برا نماز؟ . . . پس او بود... . . ⬅ ادامه دارد... ✍نویسنده: باران صابری @namiazbaran
☘🌸«اَلیَوم نَختم علی اَفواهِهِم و تُكَلّمنا اَیدیهِم و تَشهَدُ اَرجُلُهم بِما كانوا یَـكسِبُون»؛«امروز دهان‌هاشان را مهر و موم می‌كنیم.و دست‌هاشان با ما سخن می‌گویند و پاهاشان بدانچه كرده اند گواهی می‌دهند». (سورهٔ یس، 65) 🌷از این آیه، جناب مولانا زیبا اثر گرفته : روز محشر هـر نهان پیـدا شود                   هم زخود هر مجرمی رسوا شـود دست و پا بدهد گواهی با بیـان                      بـر فسـاد او بــه پیش مستـعـــان دست گویدمن چنین دزدیده‌ام لب بگویــد من چنین بوسیـده ام چشـم‌گوید كرده‌ام‌غمزهٔ‌حرام                           گوش گوید چیـده‌ام سوءالكـلام @namiazbaran
📚رمان مذهبی بادقت بہ اطراف نگاه ڪرد و گفت: _آره احمدجاڹ،همیڹ جا نگہ دار تا نماز بخونیم و یڪم استراحت ڪنیم... . همہ پیاده شده بودڹ و مشغول وضو گرفتڹ بودڹ. باخودم در گیر بودم!😑 ڪہ براے نماز برم یانہ... اومد از تو ماشیڹ حولہ دستے اش رو برداره ڪہ متوجہ مڹ شد... یڪم خودشو مرتب ڪرد و انگار دو دل بود و در گفتڹ چیزے شڪ داشت...😳 منم خودمو بہ اوڹ راه زدم و مشغول تماشاے محیط بیروڹ از پنجره شدم... _اممم چیزه😶 برگشتم سمتش و گفتم: _مشڪلي پیش اومده آقای صبورے؟😳 _نہ فقط خواستم بدونم شما پیاده نمےشید؟ _خب دلیلے نداره ڪہ پیاده شم _نماز... یعنے نماز نمے خونید؟ _نہ چوڹ بلد نیستم...😢 یہ لحظہ سرشو آورد بالا و تعجب رو میشد تو حالت چهره اش دید اما سریع سرشو انداخت پاییڹ و ادامہ داد: _اگہ مایل بودید میتونید از مڹ ڪمڪ بگیرید. و سریع رفت... . تو شوڪ بودم... ڪاراش خیلے عجیبہ... . مڹ ڪہ تااینجا اومدم بد نیست نمازخوندنم امتحاڹ ڪنم... . چادرمو سفت گرفتم و از ماشیڹ پیاده شدم اصلا چادر سر ڪردڹ بلد نیستم!😐 میدونستم الاڹ قیافہ ام خنده دار شده با ایڹ طرز چادر سرڪردنم... . بہ سمت وضوخونہ بانواڹ رفتم. خداروشڪر وضو گرفتڹ یادم مونده بود!😓 . شالمو سفت ڪردم و چادرم و سرم ڪردم اومدم بیروڹ... ڪنار یہ آب سرد ڪن ایستاده بود و داشت آب میخورد. رفتم سمتش و گفتم: _آقا سید مڹ حاضرم. ناگهاڹ آب پرید تو گلوش و مڹ تازه متوجہ شدم چے گفتم...!!!😫😓 برای بار چیزے بہ اسم خجالت در مڹ نمایاڹ شدو سرم انداختم پاییڹ.😌 دهانشو با چپیہ روے دوشش پاڪ ڪرد و مڹ زیر لبے ببخشید حواسم نبودے گفتم...😐 _خب خانوم جلالے چوڹ مڹ نمیتونم بیام قسمت خانوم ها مجبوریم همینجا نماز بخونیم... و بعد چپیہ دور گردنش رو برداشت و انداخت رو زمیڹ و یہ چپیہ دیگہ برداشت و یڪم عقب تر از اوڹ یڪے انداخت و رو هرکدوم یدونہ مهر گذاشت. _ شما رو ایڹ عقبیہ وایستید و هرڪارے مڹ ڪردم بڪنید و هر ذڪرے ڪہ مڹ گفتم و آروم زیر لب تڪرار ڪنید... _چشم قبل از اینڪہ نمازو شروع ڪنہ  سرمو سمت آسموڹ گرفتم آروم گفتم: _نماز میخوانم قربة الے اللہ...😍 . •°•°•°•° ⬅ ادامه دارد... ✍نویسنده: باران صابری @namiazbaran
✨ 🔶امام زمان ارواحنافداه در یڪ تشرفی فرموده بودند ڪه : فعلت را فعل امام زمان قرار بده، عملت را عمل امام زمانے قرار بده••• 🔷باید ببینیم در طول روز چند عمل از ما صادر مےشود ڪه امام زمانے است ⁉️ ✔️بتوانیم به‌ قطع و ‌یقین بگوییم ڪه این ‌ڪارے ڪه من الان انجام دادم ڪار امام زمانے است. یعنے اگر امام زمان ارواحنافداه و مولا امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام هم جاے من باشند همین‌ڪار را انجام مے دهند! 😇انسان سر خودش را ڪلاه نگذارد. بنشیند محاسبه ڪند ڪہ الان در این وضعیت، آیا این عمل و فعل من، فعل امام‌ زمانے است؟! °•|استاد حاج آقا زعفری زاده|•° @namiazbaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🙏سلام رسول مهربانیها آغاز هفته مان را بانام ویاد شما مزیّن میکنیم🌸 یا رحمة للعالمين @namiazbaran
👌نکاتی بسیار شنیدنی در مورد شرق وغرب عالم هستی در آیات قرآن 🌅فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ (سوره معارج40) به پروردگار مشرق‏ها و مغرب‏ها سوگند مى‏ خورم كه ما تواناییم. 🔹تفسیر کوتاه🔹 در باره‏ ى مشرق و مغرب، در قرآن سه گونه تعبیر آمده است: 🔸به صورت مفرد: (المشرق و المغرب) به صورت تثنیه: (المشرقَین و المغربَین) و به صورت جمع. (المشارق و المغارب) ۱_در نگاه كلّى یک سمت مشرق و یک سمت مغرب است. ۲_در نگاه دیگر، تغییر مدار در تابستان و زمستان است كه مدار تابستان در شمال و مدار زمستان در جنوب است پس خورشید، دو مشرق و دو مغرب دارد. ۳_در نگاه دقیق‏تر، هر روز یک نقطه طلوع و غروب دارد كه در واقع ۳۶۵ مشرق و ۳۶۵ مغرب مى‏ شود. @namiazbaran