eitaa logo
نان و آب و درد
114 دنبال‌کننده
34 عکس
5 ویدیو
0 فایل
کانال اشعار و دلنوشته های رضا حاج حسینی و منتخب شعرا
مشاهده در ایتا
دانلود
یا ابوالفضل العباس.. به سمت شط برو، یک مشک شعر ناب بیاور برو برای غزل های تشنه، آب بیاور چقدر گَرد نشسته ست روی گُرده ی تاریخ برو سکون جهان را به پیچ و تاب بیاور برای کودک من نه، برای عالم و آدم برو فرات، دعاهای مستجاب بیاور همیشه عطر تو باید در این دیار بماند به آب علقمه دستی بزن، گلاب بیاور بجنگ ای همه حق در مقابل همه باطل به هر چه خیر، ثواب و به شر عقاب بیاور جهان شب است برادر... به روی نیزه بتاب و برای این شب تاریک ماهتاب بیاور ... اگرچه روی زمین ریخت قطره قطره ی این آب تو چشمه چشمه به سرداب، آب ناب بیاور .......................................... @nanabdard
نه از لباس کهنه ات، نه از سرت شناختم تو را به بوی آشنای مادرت شناختم تو را نه از صدای دلنشین روزهای قبل که از سکوت غصه دار حنجرت شناختم تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را میان پاره پاره های دفترت شناختم قیام در قعود را، رکوع در سجود را من از نماز لحظه های آخرت شناختم غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را به روی نیزه، از سر منورت شناختم شکست عهد کوفه... این گناه بی شمار را به زخم های بی شمار پیکرت شناختم تو را به حس بی بدیل خواهر و برادری به چشم های بی قرار خواهرت شناختم ... اگرچه روی نیزه ای ولی نگاه کن مرا نگاه کن! منم... سکینه... دخترت...شناختی؟ رضا حاج حسینی .......................................... @nanabdard
قدمتون روی چشم...
لامپ را خاموش کرد. شبخواب را روشن؛ آسمان. ........................... @nanabdard
حَسَن قرآنِ کریم بود... ................... https://eitaa.com/nanabdard
بی‌ضریح و بارگاه نیست... صحن او وسعت تمام سینه‌هاست چارگوشه‌ی ضریح او چارگوشه‌ی تمام قلب‌ها ای جهان! ای جهانِ زیر سایه‌ی امام ای جهانِ دائم‌السلام ای همیشه زائر مدینة‌الرسول در جوار بقعه‌ی بقیع در هوای جای خالی حرم زیر نور چلچراغ آسمان لحظه‌لحظه‌ی زیارتت قبول... ......................................... @nanabdard
رشید و قدبلند چهارشانه محکم باوفا صبور ساکت و آرام نورانی مرد خوبی می شد برای زندگی؛ تیر چراغ برق ......................................... @nanabdard
زیر مجموعه ی خودم هستم مثل مجموعه‌ای که سخت تهی‌ست در سرم فکر کاشتن دارم گرچه باغ من از درخت تهی‌ست عشق، آهوی تیزپا شد و من ببر بی حرکتِ پتوهایم خشمگین نیستم که تا امروز نرسیدم به آرزوهایم نرسیدن رسیدن محض است آبزی آب را نمی بیند هرکه در ماه زندگی بکند رنگ مهتاب را نمی بیند دوری و دوستی حکایت ماست غیر از این هرچه هست در هوس است پای احساس در میان باشد انتخاب پرنده ها قفس است وسعت کوچک رهایی را از نگاه اسیر باید دید کوه در رشته کوه بسیار است کوه را در کویر باید دید گرچه باغ من از درخت تهی‌ست در سرم فکر کاشتن دارم شعر را، عشق را، مکاشفه را همه را از نداشتن دارم... ........................................ @nanabdard
در میان همهمه در میانه‌ی ماجرای دردناکِ یک نفر میان آن‌همه چشم مادری خورد بر زمین زیر دست و پا... دید روضه‌های سال‌های سال از زبان روضه‌خوان شنیده را دانه دانه چید سیب‌های سرخ کربلا رسیده را ........................................ @nanabdard
تیک تاک تیک تاک تیک تاک گوش کن این صدای چیست؟ شاید این صدای نیش‎ عقربه‌ست طعنه‌های ثانیه‌به‌ثانیه اعتراض لحظه‌ها به چُرت گاه‌گاه باطری یا به خواب من یا که نه! شاید این شکایت زمان یا گلایه‌ی زمانه، پیش عقربه‌ست این صدای چیست؟ شاید این صدای قلب ساعت است یا صدای قلب من شاید این صدای ایست در کشاکش پلیس و دزد لحظه‌هاست حال‌ آنکه «ایست» خود دلیل مرگ ساعت است ایست قاتل من است این صدای چیست؟ شاید این صدای یک معلم است. لحظه لحظه درس‌های گفته را امتحان گرفته است یا صدای یک مُحصّل است در میان اختلاط آن‌همه گزینه‌ی درست با غلط یک گزینه‌ را تیک می‌زند این صدای چیست؟ شاید این صدای واعظی است که روی منبرش نشسته است از فنای عمر و کوله‌ای که همچنان نبسته است حرف می‌زند شاید این صدای تِق تِق عصاست مثل یک پسر که عصای دست والدین پیر می‌شود آه «ناگهان چقدر زود دیر می‌شود» شاید اصلا این صدای شاعر است با ردیف تاک خوشه خوشه شعر چیده است شاید او مزه‌ی شراب ناب را چشیده است این صدای چیست؟ شاید این صدای رفت و آمد مدام لحظه‌هاست در همین اتاق کوچک سه در چهار بی‌قرار سمت پنجره نگاه می‌کند گاه، شیشه‌ی اتاق را غرق آه می‌کند این صدای چیست؟ راستی! ساعت اتاق من در انتظار کیست؟ ........................ @nanabdard