یه بار تو موردا به یه پسری برخوردم که دلم براش سوخت...
از شرایطش متوجه شدم که احتمالا خیلی از دخترا بهش جواب منفی میدن و خسته شده بود!
دیگه هی بهش معرفی میکردم و جواب رد میشنید!
تا اینکه بالاخره یکی از دخترا قبولش کرد و یه چند جلسه پیش رفتن😇
بعد از چند جلسه، به پسر پیام دادم که چه خبر؟
گفت: نمیدونم، مردد شدم!🙄 همسایه مون ( رحمت و رضوان خدا بر او 👀) به مامانم گفته:
پسرت حیفه! ما موردای خیلی بهتری میتونیم بهش معرفی کنیم😐
گفتم: پس چرا تو این چند سال معرفی نکرده؟😐
گفت: نمیدونم🗿
همساده ی عزیز؛ حرف نزنی نمیگن لالی😩 هیچ قدم خیری که برنمیداری، حداقل زبون به دهن بگیر😐🙏
#همساده_ی_مهمل_گو
@naneebrahim