#سفرنامه
✍سعی میکنم روایت های ناگفته سفرم را اندک اندک در اینجا بیان کنم انشاء الله.
✍ تو هم قدمی بردار!
🚸#ایستگاه_چهارم
شب آخر بود.
🔸بعد از شرکت در مراسم شام غریبان مسجد جامع، با دو تا از دوستان دیگر تصمیم گرفتیم کمی در خیابان ها قدم بزنیم.
🔹 راهی بازار شدیم تا از آنجا به سمت ایستگاه صلواتی در حاشیه میدان امام حسین علیه السلام برویم.
👀 از برخی نگاه ها اذیت میشدم. شاید سه تا آخوند کنار هم ندیده بودند.
🔺اما برخی ها هم انصافا برخوردشان خوب بود.
🔻با یکی دو نفر از دست فروشان که یکی شون سبیل های پر پشتی داشت، خوش و بشی کردیم.
🧐به یاد داشتم که لُرها غیرتی هستند و روی ناموس حساس اند!
😱اما تهاجم فرهنگی کاری با ما کرده بود که سنسورهای غیرت مردان ما را از کار انداخته بود.
🔸محسن معمولا اهل تذکر به افراد کم حجاب یا بد حجاب است.
🔹به یکی دو نفر هم تذکر داد، اما واقعا بیشتر از یکی دو مورد بودن و نیاز به یک کار گروهی در ابعاد بزرگتر بود.
🔸من هم اتفاقا به دختر خانمی که شال از روی سرش افتاده بود، مودبانه تذکری دادم و به راهم ادامه دادم.
🔹چند قدم جلوتر مادر همان دختر پیش من آمد و گفت: شما به دختر من تذکر دادی؟!
گفتم:بله
گفت: به شما ربطی ندارد!
گفتم: ربط دارد. در جامعه هرکسی حق هر کاری را ندارد. اما در خانه خودت آزادی هستی.
😧چند تا جوان هم از ان طرف امده بودند و از آن خانم حمایت میکردند.
😲میگفتند : تمامش کنید این مسخره بازی ها را!
😷 گفتم: تو کرونا چطور همه باید ماسک میزدند و اگر یکی نمیزد صدای همه در می آمد و...( بماند که امراض روحی به مراتب خطرناک تر از امراض جسمی هست)
خلاصه زیر بار نرفتند و منم به راهم ادامه دادم.
🔹تو این قضیه فقط یک عابر پیاده از من حمایت کرد و من تقریبا تنها بودم.(دوستانم هم متفرق شده بودند)
🔸کمی پشتم تیر میکشید. فضاهای هیجانی اصلا برایم مناسبم نبود.
🔺اما وظیفه دانستم ولو در حد یک جمله حرفم را به طرف مقابلم بزنم و از این شجاعت خود خرسندم.
🔻 به راه خود تا ایستگاه صلواتی ادامه دادیم.
خلاصه هر طور که بود، ان شب به خیر و خوشی تمام شد.
👌👌 اما به قول یکی از دوستانم اگر هر شب تعدادی از طلاب یا مومنین شهر در بین کوچه ها و برزن ها قدم بزنند و تذکر بدهند و #ید_واحده باشند، شاید بساط این بی حجابی ها و ... خیلی زود جمع بشود.
🤫 ما که خیری از دستگاه های ذی ربط و مسئول در این چند ساله ندیدیم. شما هم خیلی منتظر نباشید، و خودتان برای خدا قدمی بردارید و الا...
#سفرنامه
ما را دنبال کنید در 👈👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a
✍️ #حکایت
خاطرات سردار سلیمانی
💯نظافتچی:
روزی سردار برای دیدن نوههای دو قلویش که تازه به دنیا آمده بودند به بیمارستان رفت👭. پرستاران از دیدن سردار خیلی خوشحال شدند،😍 اما رویشان نمیشد جلو بروند. سردار خودش پیش پرستارها رفت 🚶و خیلی گرم با آنها سلام و احوالپرسی کرد. پرستارها که صمیمیت حاج قاسم را دیدند، خیلی زود یکییکی به سراغ ایشان رفتند.🏃🏻
بعد از سلام و احوالپرسی، دکترها و پرستارها دور سردار جمع شدند تا عکس یادگاری بگیرند.👨👨👦 همه آماده بودند و با لبخند منتظر گرفتن عکس بودند. اما ناگهان سردار سرش را برگرداند و به نظافتچی که سالن را نظافت میکرد اشارهکرد. سردار او را صدا کرد و گفت: «شما هم در عکس یادگاری ما باشید.»✋
🌸سردار سلیمانی هیچ وقت مغرور نشد. او قدرت، ثروت، سواد و زیبایی را نشانهی بهتر بودن آدمها نمی دانست و به همه احترام می گذاشت.
📚کتاب عمو قاسم
📡مارا دنبال کنید در 👈👇:
🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a
💠 ترویج اذان گویی، روشی غیر مستقیم برای ترویج حجاب 💠
✍آیت الله #حائری_شیرازی
🔴 از این اذان گفتن غافل نباشید. اول ظهر که شد بروید بایستید و اذان بگویید. نه اینکه همیشه اذان رادیو را باز کنید. اذان شما یک اثر دیگری دارد. باید صدای اذانتان در دانشگاه بلند شود. از این عارتان نشود که مثلا بگویند این هم دارد اذان می گوید. بروید پشت دانشکده بایستید و اول وقت، اذان بگویید.
🔵مخصوصاً یک جایی که آدم برای خدا کِنِف می شود [ارزشش بیشتر است]. جاهایی که به آدم بارک الله و احسنت می گویند، این میتواند آدم را جهنمی کند؛ اما جایی که به آدم فحش می دهند ممکن است انسان را بهشتی کند. شما اذان را فراموش نکنید. خدا رحمت کند نواب صفوی را. دستور داده بود به فدائیان اسلام که وقتی اذان شد، هرجا که بودید اذان بدهید. این ها در هر خیابانی که بودند، اول اذان ظهر که می شد هرکدامشان پشت یک مغازه ای یا پشت هر جا که بودند صدای اذانشان بلند می شد.
🔴 شما کارهای مبارزه با بی حجابی را به طور غیر مستقیم می توانید انجام دهید. بوی اسلام که آمد، بوی اذان که آمد، صدای اذان که بلند شد، یک عده بلند می شوند و می روند وضو میگیرند و نماز می خوانند. شما میخواهید مسئله حجاب را با گفتن حل کنید، توی روی خودش بگویید و حل کنید [اما این خیلی جواب نمی دهد]. این گل را با دست باز نمی کنند، گل را باید گذاشت تا خودش باز شود. این امور را باید آبش بدهی، هوایش را درست کنید؛ خودش به موقع باز می شود.
#پویش_اذان
#اذان
ما را دنبال کنید در 👈👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a
✍️ #حکایت
خاطرات سردار سلیمانی
🚶تازه آمده بود تهران. فرمانده لشکر ۴۱ثارالله کرمان شده بود فرمانده نیروی قدس سپاه.فرصت را غنیمت شمردم تا بمناسبت عملیات کربلای ۵ و 🌷شهادت حاج علی محمدی پورگفت وگویی بااو داشته باشم .بله حاج علی محمدی پور ؛جوان سیه چرده دقوقآبادی رفسنجان که مزار مطهرش ملجاء وپناهگاه جوانان ونوجوانانی است که برای درد دل و نجوا کنارش می نشینند.
😭همانی که شب عملیات کربلای ۵ داغ عظیمی در دل حاج قاسم نهاد و در نقطه رهایی به بچه های تحت امرش در گردان گفت زمانی که به کانال ماهی رسیدید برای عبور از موانع پا رویسیم های خاردار بگذارید و خودتان رااز آن نقطه حساس نجات دهید .صبح علی الطلوع بچه های گردان ۴۰۲ با پیکر بی جان فرمانده دلاورومظلومشان روی سیم های خار دار مواجه شدند و😭 تازه فهمیدند شب گذشته از روی بدن مبارک فرمانده شان گذشتند و شب اول عملیات سرنوشت ساز کربلای ۵ را با پیروزی پشت سرگذاشتند.
حاج قاسم این هارا برایم تعریف می کرد درحالی که کاسه چشمانش پر می شد وشانه هایش ازشدت دلتنگی تکان می خورد .😭
🌸حاج_قاسم جنگ را به کوره آتش تعبیر کرد که جوانان در آن دوره سخت ،مدیریت در بحران را گذراندند و شدند مدیر آبدیده و عملیات های مهم ۸ سال دفاع مقدس را با موفقیت مدیریت کردند.
بعدها چندین بار دیگر توفیق داشتم بمناسبت های مختلف با حاج قاسم به گفت وگو بنشینم .آنجه همیشه در وجودش کهنه نمی شد دلتنگی برای دوستان و یاران شهیدش بود .🌸
🌹🌹او تشنه بود .تشنه آسمانی شدن .تشنه رسیدن به رفقای شهیدش وتشنه شهادت که بالاخره سیراب شد .چیزی که آمالش بود و به آرزویش رسید.
📚دلنوشته حاج حسین زکریائی به مناسبت سومین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی
📡مارا دنبال کنید در 👈👇:
🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای امیرالمومنین را یار
یا ام البنین🕊
ای سرا پا پاکی و ایثار
یا ام البنین🕊
🏴وفات حضرت #ام_البنین (سلام الله علیها)
#جان_فدا
#استوری
📡مارا دنبال کنید در 👈👇:
🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a
💠بانوی با معرفت 💠
🔰امام صادق علیه السلام:
🌹كانَت اُمُّ جَعفَرٍ الكِلابِيَّةُ تَندُبُ الحُسَينَ وتَبكيهِ وقَد كُفَّ بَصَرُها ، فَكانَ مَروانُ وهُوَ والِ المَدينَةِ يَجيءُ مُتَنَكِّرا بِاللَّيلِ حَتّى يَقِفُ ، فَيَسمَعُ بُكاءَها و نَدبَها؛
☘️ امّ جعفر كِلابى (امّ البنين)، براى حسين علیه السلام مرثيه مى سراييد و مى گريست تا اين كه چشمانش نابينا شد. مروان ، حاكم مدينه، به صورت ناشناس مى آمد و پشتِ در مى ايستاد و به گريه و مرثيه سرايى او گوش مى داد.
📚(امالي شجري ، ج ۱ ،ص ۱۷۵)
📌پی نوشت:
از کوزه همان برون تراود که در اوست؛ از چنین مادر با معرفتی که همه فرزندانش را فدای ولیّ زمانه خودش میکند، جز این هم سزاوار نیست که فرزند با وفاء و با ادبی همچون ابالفضل العباس علیه السلام، داشته باشد.
چقدر یک مادر میتواند در شخصیت #کودکان خود اثر گذار باشد!
◾️🌷این روز را محضر امام زمان ارواحنا فداه تسلیت و محضر همه مادران شهداء و همسران آنها تبریک عرض میکنم.
#حدیث
#ام_البنین سلام الله علیها
📡مارا دنبال کنید در 👈👇:
🆔https://eitaa.com/joinchat/1948975268C5a01eb164a