eitaa logo
انارستان‌عشق_ناردُهْدَر
957 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
208 ویدیو
0 فایل
انارستان‌عشق #اشعارمهین‌اسدی‌آسترکی #ناردُهدَر_دخترانار همان #شاعراشک قدیم #لر_بختیاری_هم‌طایفه‌ی‌شهیدقاسم‌سلیمانی #عشایرزاده #توانبخش‌ودرمانگربیماران‌استثنایی #ارشدفقه‌وحقوق #روانشناس #علوم‌تربیتی #خادمة‌المهدی 🔴 #کپی‌باذکرنام‌شاعر 🇮🇷 @Mahass تبادل
مشاهده در ایتا
دانلود
💓 تصویر شجره نامه رهبرمان ┄┅═✧☫ 🇮🇷☫✧═┅┄ آمد ُو در دل کفّار تلاطم انداخت چشم عشّاق خودش را به لبِ خُـم انداخت یـوسـف طایفه ی پاک علی؛ مطلع مهر عشق را در سبد خالی مردم انداخت کشتـزار دل قحطی زده را باران شد روی هر سفره وُ در مزرعه، گنـدم انداخت احسن الحال وطن ؛ حضرت معشوق بهار هدهد بارگهش را به ترنّم ؛ انداخت قدبلندست ُو به سیبـش نرسد دست سـتـم در دل صهیونیان، ترس ُو توهـّـُم انداخت درِ خیـبر خودش از جای خودش کـَنده شود تا که پیشانی او؛ رگ به تورُّم انداخت شده مختار سیاست، به کیاست هر بار در سر دشمن حق؛ سوءتـفـاهـُم انداخت باطل السّـِحــْرتر از اژدر موسی دارد شعـله ی مـرگ به هر فتنه ی کـژدم انداخت چـشـم عبـّاسی او برق هـدایت دارد نور خود را به شب هر قدمی گم، انداخت شد اسیـرش دل هر پاکـ تـباری تا او روی گـُلـْگونه ی خود چال تبـسّـُم انداخت عاشقش مثل سلیمـانیِ غیـرت، جان را به خطر، وقت بزنگاه ُو تهاجـُم، انداخت کثـرتی زیر عبا وُ علمش، وحدت شد عشق با طـایـفه اش، رسـمِ تـرحّــُم انداخـت عـشـق، مصداقِّ اشدّاء علی الکـُفـّارست و به پیشانی شان، تـیـر تـحـکّــُم انداخـت بر تن و روح منافق، تبِ وحشت را ریخت آن که در سینه ی کـفـّار تلاطـُم انداخت راه سیـّد علیِ خـامنـه ای، راه ظـهـور سوزد آن کس که در این معـرکه هیزم انداخـت 🖍 🖍 ┄┅═✧☫ 🇮🇷☫✧═┅┄ ☘ @nardohdar1 ☘ ☘ @nardohdar1 ☘ ┄┅═✧☫ 🇮🇷☫✧═┅┄
🕊 بعدِ از رفتن تو، هیچ سر پا نشدم دیگر آن دختر خوش خنده ی شیدا نشدم رفتی ُو پشت سرت، زندگیم ریخت به هم دِیـْنِ من گردنتـــ‌ از بـنـد بلا، وا نـشـدم 🖍 بـــــداهـــــہ‌ 🖍 ╭━━⊰ ❀ 🌸 ❀ ⊱━━╮ ☘ @nardohdar1 ☘ ☘ @nardohdar1 ☘ ╰━━⊰ ❀ 🌸 ❀ ⊱━━╯
🍀 رفتنت روی سرم کوه بلا ریخته است نوعروسمـ که سرم آش عزا ریخته است دختر خان یل طایفه بودم؛ عشقت_ _ آبروی پدر خوب مرا ریخته است 🖍 ✍ بــداهـــہ‌ 🖍 ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿ 💐 @nardohdar1 ✍ 💐 @nardohdar1 ✍ ✿●•۰▬▬▬▬▬▬▬۰•●✿
💔 من همان کولیِ خوشۡ رقصِ به سازِ دردم در سفر، کوله ی عشقم به تو را، آوردم مثل پنهان شدنِ خاطره در سینه‌ی شعر زیر باران، چِقَـدَر گریه ی پنهان کـردم در درازای سفـر، وقت نبودن با تـو_ _قـدرِ صد قرن، زلیخای بلا، پـروردم از هـمـه خسته بریدم، همـه إلّا عشقت در دلِ کـفر به دنـبال خدا می گـردم غـربتـیِ شبِ دلْ سردم ُو بی خانه که شـهـر_ _گریه می کرد به آواز حـزیـنـم هـر دم عاشق چشـم سیاهم همه با اصـرارند_ دل ندادم؛ همه گفـتـند که من نامَـردم عشق با سنـگ بلا کـیسه ی من را پـُر کرد من همان کولیِ خوش رقصِ به سازِ دردم 🖍 بـــــداهـــــہ‌ 🖍 ╭━━⊰ ❀ 🌸 ❀ ⊱━━╮ ☘ @nardohdar1 ☘ ☘ @nardohdar1 ☘ ╰━━⊰ ❀ 🌸 ❀ ⊱━━╯
💔 مثل پنهان شدنِ خاطره در سینه ی شعر زیر باران، چِقَـــدَر گریه ی پنهان کـردم 🖍 🖍 ╭━━⊰❀❀🌸❀❀⊱━━╮ ☘ @nardohdar1 ☘ ☘ @nardohdar1 ☘ ╰━━⊰❀❀🌸❀❀⊱━━╯
💓 دختری بی چتر و گریان زیرباران می دوید از لبش خون میچکید و مویْ‌افشان می دوید گونه هایش سرخ بود و پای چشمانش کبود آه انگاری کتک خورده، پریشان می‌دوید کفش هم پایش نبود و ردِّپای خونی‌َش شهر را پُرکرده بود اُفتـان وخـیـزان می دوید بین هق هق گاه بافریاد میگفت ای خدا دادمیزد وای باباجان، هـراسان می دوید او که انگار ازکسی ظالم، فرار و درد داشت رو به قبرستان، میان باد و بوران، میدوید در پِی‌َش رفتـم، خودش را روی قبری تازه بـُرد رنج هایش بر زبان از آشنایان، می‌دوید نوعروسی بی پدر بود و غریب طایفه در دل او آتش غربت چه سوزان می دوید عشقِ او را درشب باران گرفتند و به زور نوعروس دیگری شد، دربُ و داغان می دوید نوعروسِ مردنامردی که هی میزد کتک دختری راکه میان ضربِ طوفان می دوید دخترِمهتابْ‌رویُ و سبزچشم اما یتـیـم گاهی از زجر کتک رو سوی مهمـان می دوید دختری که روزگاری بچّـه بود و با پدر شاد وخرّم بین جنگل های گیلان می دوید دختری که عشق من بود و نصیب من نشد خسته دل،خونین، پریشان، زیـرباران می دوید داشت ازمن درد دل میکرد، یادم کرده بود اشک های بی امان برسینه غلتان می دوید خون غیرت جوش زد، تیر وتفنگ آماده بود شوهرش با ترسِ از من دورمیدان می دوید تیر را انداختم برقلب و بر پیشانی‌ش شهر بی عشقی پیِ من، پایِ تاوان می دوید من که بامعشوق خود با نوعروس بیوه ام رفتـه بودم خارج ازشهری که شیـطان می دوید حاصل این عشق گیلانی ما گلناز شد مثل مادر، بین جنگل، ناز و خندان می دوید 🖍 🖍 @nardohdar1 ••••✾•🌿🌺🌿•✾••••
همیشه همراه لا الهَ تو بودی الَّا اللّٰه ؛خدیجه دراوج غربت، هجوم محنت، به وقت دردُ و آه ؛خدیجه از ِعشق ُو صبر ُو شجاعت تو، ملیکه جان از کرامت تو اساس دین محکم‌َستُ و برجا،به هجمه‌ی شب، ماه ؛خدیجه همیشه هرجا ‌تو پابه‌پایم، شهیده‌ی رنج ‌ُو غصّه هایم به وقت بعثت ،به شعب طالب، تو بوده ای همراه؛ خدیجه همیشه جبریل وقت وحیَ ازخدا سلامی به تو رسانده کسی مقامت ندارد ای گـُل، به رازمن آگاه؛ خدیجه هجوم طوفان به کافرینی،فقط تو آن امِّ مؤمنینی دراوجِ جاهی ُوجاه دادی، تو وجهٌ عندالله؛خدیجه تویی که مستوره ای به جنّت، جمیله صورت، فضیله خصلت ملیکه‌ی شأن دین حقّیُ و برتر ازهرشاه؛ خدیجه شروع راهی،صعود راهی، قیام راهی، قعود راهی بدون تو خلقِ مانده درچاهُ و میشود گمراه؛ خدیجه منم به قعر چَهِ ضلالت، تویی به عرشِ رَه هدایت تو سربه‌راهم کن ازکرامت، برآورم ‌ازچاه؛ خدیجه تویی که امّ الائمّه باشی به سفره ام دانه‌ها بپاشی من آن کبوترکه باامیدی رسیده بر درگاه، خدیجه سکینه بانو،امینه مه‌رو، متینِ خوش‌خو توان زانو عزیزاحمد توضامنم شو؛ که کمترم ازکاه؛ خدیجه اگرچه بوده برِ پیمبر به جزتو بانو زنان دیگر ولی تو آن عشقِ برترینی، به فاطمه اُمّاه؛ خدیجه تجارتی بِهْ ازاین نبوده،حیاتِ دینی گُلِ ستوده فراتر ازاین عبا بخواه ای حبیبه‌ی دلخواه؛ خدیجه زکیّه وُطاهره؛صدیقه، بدون توفاطمه چه سازد؟ به دردپهلو وُ رنج بازو، به ضربه‌ی‌ناگاه؛خدیجه به روی تل لحظه‌های ‌مقتل، کنار زهرا، کنار زینب سیه لباس و دو دست برسر رسیده‌ استَ ‌از راه ؛ خدیجه 🖍 🌹 @nardohdar1🌹 °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
💓 ـــــــــــــــــــــ به زور آبرو می خندم امّا پشتِ این لبـخـند دل من را کسی با یک خبر از جای خود می کــَنـْد چه دل‌خون، خوب ُو شیک آرایشش کردم وَ دانـسـتـم همان داماد معشوق منَ‌ست این مرد ثروتمند 🖍 کـپـی‌بـاذکـرمـنـبــع @nardohdar1 •✾•🌿🌺🌿•✾•